kayhan.ir

کد خبر: ۸۵۵۵۲
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۱
مقاله ظریف در نیویورک تایمز:

شاهزادگان ریاض می‌خواهند منطقه را به شرایط دوران حکومت صدام بازگردانند

وزیر خارجه ایران در مقاله‌ای در نیویورک تایمز با بیان اینکه عامل هولناک‌ترین خونریزی‌ها در منطقه ما وهابی‌ها هستند نوشت: شاهزادگان ریاض مستأصلانه در تلاشند منطقه را به شرایط دوران حکومت صدام بازگردانند.



به گزارش فارس، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: این روزها شرکت‌های روابط عمومی و تبلیغاتی غرب که ابایی از دریافت دلارهای نفتی ندارند، فرصت بی‌سابقه‌ای برای رسیدن به درآمدهای هنگفت یافته‌اند. جدیدترین پروژه تبلیغاتی آنها این است که ما را متقاعد سازند که جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه، دیگر وجود ندارد و همان‌گونه که یکی از سخنگویان جبهه النصره در شبکه CNN، اعلام نموده است این گروهِ تغییر نام داده، از تروریست‌های القاعده جدا شده و «معتدل» گشته ‌است!
این‌گونه تعصب و کوته فکری جاهلیت را به عنوان چشم‌انداز روشنی برای قرن 21 عرضه می‌دارند. لیکن مشکل مشتریان ثروتمند این مؤسسات تبلیغاتی، که غالبا سعودی‌هایی هستند که جبهه النصره را حمایت گسترده مالی می‌کنند، این است که اسناد موجود در خصوص سیاست‌های ویرانگر آنان قابل اصلاح، دستکاری و حذف نیست. چنانچه تاکنون ابهامی وجود داشت، صحنه‌های پخش شده از گردن زدن یک پسر بچه 12 ساله توسط این به اصطلاح «معتدلین» نمایش دلهره‌آوری از واقعیت موجود است.
از حمله تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 تاکنون، وهابیت جنگ‌طلب چند بار تغییر چهره داده اما در ایدئولوژی و مشی بنیادی آن تغییری حاصل نشده – خواه این گروه طالبان باشد یا شاخه‌های باز تولید شده القاعده و یا عناصر به اصطلاح دولت اسلامی، که نه دولت است و نه اسلامی. میلیون‌ها نفر که قساوت‌های جبهه النصره را تجربه کرده‌اند، داستان ساختگی جدایی جبهه النصره از القاعده را باور نخواهند کرد. سوابق نشان می‌دهد که تلاش برای تطهیر جبهه النصره با این هدف صورت می‌گیرد تا ارسال دلارهای نفتی به گروه‌های افراطی در سوریه که تا قبل از این با شیوه‌های پنهان صورت می‌گرفت، در آینده به طور علنی و آشکار انجام پذیرد و حتی برخی دولت‌های غربی را وسوسه نماید تا از این به اصطلاح «معتدلین» حمایت نمایند. حضور غالب النصره در اتحاد فعلی مخالفین دولت سوریه در حلب، واقعیتی است که تمامی این تبلیغات را مردود می‌سازد.
تلاش عربستان سعودی برای متقاعد ساختن ولی نعمتان غربی‌اش به حمایت از سیاست‌های کوته‌بینانه‌اش بر مبنایی باطل استوار شده که فرو بردن جهان عرب در آشوب بیشتر به نحوی به جمهوری اسلامی ایران ضربه می‌زند. این توهم که بی‌ثباتی منطقه به «مهار» ایران کمک خواهد نمود و یا دشمنی ادعایی بین شیعه و سنی به درگیری در منطقه دامن زده است، با این واقعیت در تضادی آشکار است که هولناک‌ترین خونریزی‌ها در منطقه ما به دلیل کشتار برادران عرب و سنی توسط وهابی‌ها شکل گرفته است.
در حالی که افراطیون با حمایت اربابان ثروتمند خود به کشتار مسیحیان، یهودیان، یزیدی‌ها، شیعیان و سایر «مرتدین» مشغولند، ولی در واقع این اعراب سنی کشورهای منطقه هستند که بیشترین خسارات را از سوی این تفکر صادراتی نفرت تحمل کرده‌اند. در واقع امروز نه اختلاف موهوم تاریخی میان شیعیان و اهل سنت،بلکه مقابله وهابیت و شریعت راستین اسلام در جریان است؛ مقابله‌ای که نتایج و آثار عمیقی در منطقه و دیگر نقاط جهان بر جای خواهد گذاشت.
تردیدی نیست که حمله به عراق به سردمداری آمریکا در سال 2003 درگیری‌هایی را که امروز شاهد آن هستیم  به راه انداخت و تشدید نمود؛ لیکن عامل عمده خشونت، ایدئولوژی نفرت‌افکن وهابیت و مورد حمایت عربستان سعودی بوده است، گرچه این امر تا واقعه 11 سپتامبر 2001 از انظار غربی‌ها مغفول مانده بود.
شاهزادگان ریاض مستأصلانه می‌کوشند تا منطقه را به شرایط دوران حکومت صدام حسین در عراق بازگردانند؛ شرایطی که در آن یک سرکوبگر ظالم دست نشانده، با حمایت مالی اعراب منطقه و غربی‌های خوش خیال با تهدید موهوم ایرانی مقابله می‌کرد. اما آنها با یک مشکل اساسی روبرو هستند: صدام مدت‌هاست که مرده و ساعت زمان را نمی‌توان به عقب کشید. هرچه زودتر حاکمان سعودی با این واقعیت کنار بیایند، به نفع همه خواهد بود. واقعیات جدید منطقه ما حتی می‌تواند پذیرای ریاض باشد، چنانچه سعودی‌ها مشی فعلی خود را تغییر دهند.
وهابیت گرچه بخش بسیار ناچیزی از مسلمانان را جذب نموده، لیکن آثار بسیار ویران‌کننده‌ای برجای گذاشته است. تقریباً تمامی گروه‌های تروریستی که از نام اسلام سوءاستفاده می‌کنند (از القاعده و انشعابات آن در سوریه تا بوکوحرام در نیجریه) متاثر از این فرقه مرگبار بوده‌اند.