جایگاه رزق در زندگی از منظر اسلام
محسن دهقان بنادکی
در نوشتار حاضر تعریف رزق، اقسام رزق و فلسفه وسعت و تنگی رزق از منظر آیات و روایات تبیین شده است.
***
خداى متعال در قرآن كريم فرموده است: «وَ ما مِنْ دابَّهًْ فِى الاَرْضِ اِلاَّ عَلَى الله رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلُّ فى كِتابٍ مُبينٍ» «و هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست! و قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مىداند همه اينها در كتاب آشكارى در لوح محفوظ، كتاب علم خدا ثبت است». (هود ـ 6)
از آنجايى كه زندگى انسان منحصر در اين عالم مادى نيست و اين دنيا مرحلهاى از حيات بشر را تشكيل مىدهد و مراحل ديگرى در زندگى انسان وجود دارد كه عبارتند از: مرحله برزخ، مرحله قيامت و بهشت يا دوزخ، لذا در تقسيم رزق بايد توجه داشت كه آنچه خداوند متعال براى انسانها از رزق و روزى مقدّر داشته است منحصر در عالم دنيا نخواهد بود و عالم برزخ و عالم آخرت را نيز شامل مىشود.
با دميده شدن نفخه الهى در كالبد انسان همچنان كه قرآن كريم مىفرمايد: «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روُحى» «و از روح خود در او دميدم» (حجر ـ 29) زندگى انسان به زندگى مادى و معنوى و حيات او به حيات دنيايى و آخرتى تقسيم مىشود، و هر كدام از اين مراحل خواستهها و اقتضائاتى دارد كه خداوند متعال كه رازق تمامى موجودات است و به قول قرآن كريم در سوره مباركه ذاريات: «ِاِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهًْالْمَتِين» «به درستى يگانه رزاق و داراى قوت و متانت خداست» (ذاریات ـ 58) به اين خواستهها و نيازها پاسخ مناسب داده است.
تعریف رزق
جوهرى مىنويسد: «الرزق ما ينتفع به و الجمع الارزاق و الرزق العطأ» «رزق چيزى است كه از آن نفع برده مىشود و جمع آن ارزاق است. رزق عطا بخشش است» (جوهری، صحاحاللغهًْ، جزء چهارم ماده رزق، ص 1481) راغب اصفهانى مىگويد: رزق بخشش مداوم و پيوسته است كه گاهى دنيوى و زمانى اخروى است.
و گاهى نصيب و بهره را نيز رزق مىگويند. و همچنين به چيزى كه به معده مىرسد و با آن تغذيه مىشود رزق مىگويند. ايشان براى موارد مختلف مثال مىزنند:
الف) رزق الجند: يعنى جيره و حقوق سربازان (رزق مادى)
ب) رُزِقْتُ عِلْماً: از نظر دانش بهرهمند شدم (رزق معنوى)
ابن منظور در لسانالعرب آورده است که معناى رزق شناخته شده است و ما دو نوع رزق داريم:
1. نوع اول رزق ظاهرى است، مثل اقوات و غذاها كه براى بدن و جسم مىباشد.
2. نوع دوم رزق باطنى است، مانند معارف و علوم كه غذاى قلب و جان مىباشد. (ابن منظور، لسان العرب ،ج 3، ص 66)
اقسام رزق
رزق خداوند همانند رحمت او عام و خاص دارد، رزق خاص شامل مؤمنين و خداپرستان مىشود از راه حلال به دست مىآيد.
و رزق عام همه انسانها و مخلوقات را در بر مىگيرد خواه ظالم باشند يا كافر باشند يا غاصب، و لذا مرحوم علامه طباطبايى مىفرمايد: رزق عطيه است و رحمت است و همانطور كه رحمت خدا دو قسم است: 1- رحمت عمومى 2- رحمت خاصه. رزق هم دو قسم است: رزق عمومى و رزق خاصه.
الف) رزق عمومى عطيه عام الهى است و تمامى روزىخواران را در بقاى هستى امداد مىكند.
ب) رزق خاص است كه در مجراى حلال واقع مىشود. هم رحمت و هم رزق چه عمومى و چه خاصه مكتوب و مقدّر است. (الميزان، ج 3، ص 141)
فرق رحمت و رزق
با مطالعه در معناى رحمت به اين نتيجه مىرسيم كه كلمه رحمت در مواردى به معناى رزق و در مواردى به معناى نعمت استعمال مىشود. و در مواردى نيز به معناى عفو و غفران مىآيد.
گاهى (رحمت) در نزد مفسرين به نبوت تفسير شده است.
طريحى در مجمعالبحرين مىگويد: رحمت در استعمال مردم عرب زبان به معناى دل نازكى و مهربانى است و در مورد خداوند به معناى مهربانى و نيكى كردن و رزق دادن و احسان نمودن مىآيد. (طریحی، مجمع البحرين، ج 2، ص 686)
در بعضى از آيات نيز در مورد عفو و غفران به كار رفته است. به طور مثال در آيه «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِين» «چون رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است». (اعراف ـ 56) به معناى عفو خداوند و غفران او مىباشد.
ابن منظور از قول ازهرى و او از عكرمْة نقل مىكند كه (رحمت)گاهى به معناى رزق مىآيد.
از جمله در آيه «وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً» «و هر گاه از آنان [مستمندان] روی برتابی، و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی (تا گشایشی در کارت پدید آید و به آنها کمک کنی)، با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو!» (اسراء ـ 28) رحمت به معناى رزق مىباشد.
و در آيه «وَ لَئنِ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا» (فصلت ـ 50) رحمت به معنى رزق مىباشد. و گاهى رحمت به معناى مغفرت مىآيد. (ابن منظور، لسانالعرب، ج 3، ص52)
امين الاسلام طبرسى در تفسير آيه «أُوْلَئكَ عَلَيهْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَة» (بقره ـ 157)
مىفرمايد: رحمت در اينجا به معناى نعمت است.
ايشان مىفرمايد: رحمت به معناى نعمت بر محتاج مىباشد و هر شخصى به نعمت خداوند در دنيا و آخرت نيازمند است. (طبرسی، مجمعالبيان، ج 1، ص 442)
رزق حلال و حرام
الف) رزق حلال
از آيات متعدد قرآن استفاده مىشود كه رزق خداوند حلال است. از جمله در سوره مائده مىفرمايد: «وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ الله حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا الله الَّذى أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» «بخوريد از آنچه خداوند روزى شما كرده است كه حلال و پاكيزه است و نسبت به خدايى كه به او ايمان آوردهايد تقوى پيشه كنيد». (مائده ـ 88)
پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «فَاِنَّ الله تبارك و تعالى قَسَّمَ الاَرْزاقَ بَيْنَ خَلْقِهِ حَلالاً، وَ لَمْ يُقَسِّمْها حَراماً فَمَنِ اتّقى الله وَ صَبَرَ اَتاهُ الله بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ، وَ مَنْ هَتَكَ حِجابَ السِتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَيْرِ حِلّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلالِ وَ حُوسِبَ عَلَيْهِ يَوْمَ الْقِيامَ» «به درستي كه خداوند تبارك و تعالى روزىها را در بين مردم به صورت حلال تقسيم كرده است و به صورت حرام تقسيم نكرده است. پس كسى كه تقواى الهى پيشه كرده و صبر كند، خداوند از راه حلال به او روزى مىدهد و كسى كه پرده عفاف را پاره كرده و عجله كند و از راه غير حلال رزق خود را به دست آورد در مقابل از رزق حلال او كاسته مىشود و در قيامت نيز محاسبه مىشود». (شیخ حرعاملی، وسائلالشيعه، ج 12، ص 27)
ب) رزق حرام
قال الرضا(ع): «اتَّقِ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ وَ أَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ وَ اخْفِضْ فِي الْكَسْبِ وَاعْلَمْ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ فَرِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَأَمَّا الَّذِي تَطْلُبُهُ فَاطْلُبْهُ مِنْ حَلالٍ فَإِنَّ أَكْلَهُ حَلَالٌ إِنْ طَلَبْتَهُ فِي وَجْهِهِ وَ إِلاّ أَكَلْتَهُ حَرَاماً وَ هُوَ رِزْقُكَ لابُدَّ لَكَ مِنْ أَكْلِهِ». «امام رضا(ع) ميفرمايند: در طلب رزق تقوا پيشه كن و به اختصار راضي باش و در كسب مال، دستِ پايين را بگير و بدان كه رزق دو نوع است؛ رزقي كه به دنبال تو است و رزقي كه تو به دنبال آن هستي، پس آن رزقي كه تو به دنبال آن هستي، از طريق حلال آن را دنبال كن كه اگر آن را از راه درست طلب كرده باشي برايت حلال است و إلاّ اگر از راه حرام بهدست آورده باشي، استفاده از آن حرام است، از طرفي آن رزق تو است - چه حلال، چه حرام - و حتماً تو از آن استفاده خواهي كرد». (محدث نوری، مستدرکالوسائل، ج 13، ص 27)
توجه بفرمایید چگونه حضرت رضا(ع) در آخر اين روايت تأكيد ميكنند آن رزقي هم كه به صورت حرام مصرف كردهاي، چيزي جز رزق تو نبوده است مگر اينكه آن را به صورت حرام بهدست آوردي و مصرف نمودي و در نتيجه حالا بايد حساب حرامخواريِ آن را بدهي لذا است كه در حديث ذيل، وجود مقدس پيامبر(ص) ما را متذكر همين نكتة اخير ميكنند و ميفرمايند:
«أَلا إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِينَ نَفَثَ فِي رُوعِي أَنَّهُ لا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَكْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا الله وَ أَجْمِلُوا فِي الطَّلَبِ وَ لا يَحْمِلَنَّكُمُ اسْتِبْطَاءُ شَيْءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَيْءٍ مِنْ مَعْصِيَهًْاللهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لا يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلاّ بِطَاعَتِهِ، قَدْ قَسَّمَ الْأَرْزَاقَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ هَتَكَ حِجَابَ السَّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلَالِ وَ حُوسِبَ عَلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَهًْ». «بدانيد كه جبرائيل در روح من دميد كه هيچكس نميميرد مگر اينكه رزقش را به طور كامل بهدست ميآورد، پس تقواي الهي پيشه كنيد و در طلب رزق، حريص نباشيد و دير رسيدن رزق، شما را جهت بهدستآوردن آن به معصيت خدا نيندازد، چرا كه آنچه در نزد خداي تعالي است بهدست نميآيد مگر به طاعت، حقيقت اين است كه خداوند ارزاق را بين خلقش تقسيم نمود، پس هركس به حريم الهي بيحرمتي كند و عجله نمايد و از طريق غيرحلال آن را بهدست آورد، رزق حلالش قطع ميشود در حاليكه حساب آن رزق حرام را بايد در قيامت پس دهد». (محدث نوری، مستدركالوسائل، ج 13، ص 28)
مقسِّم رزق
بعضى آيات ديگر اين مطلب را ثابت مىكند، تقسيم رزق نيز به دست خداوند مىباشد و اوست كه روزى مخلوقات را از روى مصلحت و حكمت براى آنها تعيين كرده و در بين آنها تقسيم مىكند. با مطالعه در آيات قرآن كريم و روايات معصومين؛ به اين واقعيت بيشتر پى مىبريم. از جمله آياتى كه به اين نكته توجه مىدهد، اين آيه شريفه است:
قوله تعالى: «أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمهًْ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِى الْحَيوْهًْ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ ليتّخذ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيّاً وَ رَحْمَهًْ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» «آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند؟ ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم تا يكديگر را مسخر كرده و با هم تعاون نمايند؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآورى مىكنند بهتر است!» (زخرف ـ 32)
علامه طباطبايى در تفسير آيه شريفه مىفرمايد: و دليل بر اينكه اختيار ارزاق و معيشتها به دست انسان نيست، اختلاف افراد مردم در دارايى و فقر و عافيت و صحت و اولاد و ساير چيزهايى است كه رزق شمرده مىشود، با اينكه هر فرد از افراد بشر را كه در نظر بگيرى مىبينى كه او هم مىخواهد از ارزاق نهايت درجهاش را كه ديگر بيش از آن تصور ندارد دارا باشد. اما مىبينيم كه هيچ يك از افراد به چنين آرزويى نمىرسند، و به همه آنچه كه آرزومندند و آنچه دوست مىدارند نائل نمىشوند. از اينجا مىفهميم كه ارزاق به دست انسان نيست. چون اگر مىبود هيچ فرد فقير و مختلف و متفاوت پيدا نمىشد، پس اختلافى كه در آنان مىبينيم روشنترين دليل است بر اينكه رزق دنيا به وسيله مشيتى از خدا در بين خلق تقسيم شده نه به مشيت انسان. (الميزان، ج 18، ص 99)
از بعضى روايات استفاده مىشود كه خداوند متعال امر دين را به پيامبر(ص) و امر خلق و رزق را خود به عهده گرفته است.
مرحوم مجلسى در (بحارالانوار، ج17، ص 7) از ياسر الخادم نقل مىكند كه او مىگويد به امام رضا(ع) عرض كردم نظر شما در مورد تفويض چيست؟ حضرت فرمود: خداوند امر دينش را به پيامبر(ص) واگذار كرده است، پس فرمود: «وَ مَا ءَاتَئكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نهَئكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» «و هر دستورى كه رسول به شما داد بگيريد و از هر گناهى نهيتان كرد آن را ترك كنيد». (حشر ـ 7)
اما امر خلق كردن و روزى دادن را خودش به عهده گرفته است و در قرآن فرموده است «اللَّهُ الَّذِى خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يحُيِيكُمْ هَلْ مِن شُرَكاَئكُم مَّن يَفْعَلُ مِن ذَالِكُم مِّن شىَءٍ سُبْحَنَهُ وَ تَعَلىَ عَمَّا يُشْرِكُون» «خدا است آن كسى كه شما را خلق كرد و سپس روزى داد آن گاه همو است كه شما را مىميراند و سپس زنده مىكند آيا كسى از خدايان شما هست كه چنين كارها كند، منزه و متعالى است خدا از شركى كه به وى مىورزند». (روم ـ 40)
حضرت على(ع) در جاى ديگر مىفرمايد: «و قدّر الارزاق فكثّرها و قلّلها و قسّمها عَلَى الضّيقِ وَ السَّعَة» «روزى انسانها را اندازهگيرى و مقدّر فرمود، گاهى كم و زمانى زياد و به تنگى و وسعت تقسيم كرد.» (نهج البلاغه، خطبه 91)
در روايت آمده است كه شخصى به امام صادق(ع) عرض كرد: جعلتُ فداك از خدا بخواه كه مرا از خلقش بىنياز كند. امام صادق(ع) در جوابش فرمود: «اِنَّ الله قَسَّمَ رِزْقَ مَنْ شأَ عَلى يَدَىْ مَنْ شأَ وَ لكِنْ أَسْأَلُ الله اَنْ يُغْنِيَكَ عَنِ الْحاجَة الَّتى تَضْطُرُكَ اِلى لِئامِ خَلْقِهِ» «يعنى به درستى كه خداوند رزق را تقسيم كرده است و رزق هر كسى را به دست شخص ديگرى آن طورى كه خودش خواسته است قرار داده است، و اين طور نيست كه انسان از خلق خدا بىنياز باشد. ولى من از خدا مىخواهم كه تو را از حاجتى كه سبب شود از روى ناچارى به سوى انسانهای پست دست دراز كنى بىنياز سازد». (بحارالانوار، ج 72، ص 4)
فلسفه وسعت و تنگى رزق
در زندگى دنيايى مشاهده مىكنيم كه بعضى از انسانها از وسعت رزق و روزى برخوردار هستند و بعضى ديگر در تنگى رزق و سختى زندگى به سر مىبرند. اولين سؤالى كه به ذهن انسان مىرسد اين است: اگر تقسيم رزق به دست خداوند است و خداوند هم عادل است چرا بايد بعضى افراد از نعمتهاى سرشارى برخوردار باشند و بعضى ديگر در نهايت فقر و سختى امورات خود را سپرى نمايند؟
از آنجا كه اين مسئله به دست خداوند است و خداوند تقسيم كننده رزق و روزى مىباشد ابتدا بايد آيات قرآن را در اين زمينه بررسى كنيم. در قرآن كريم آيات زيادى وجود دارد كه در مورد بسط رزق و تقدير آن بحث كرده است در اينجا به بعضى از اين آيات اشاره مىكنيم.
قوله تعالى: «لَهْ مَقاليدُ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشأُ وَ يَقْدِرُ اِنَّهُ بِكُلِّ شَئٍ عَليمٌ»
«كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست. براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مىگرداند. اوست كه بر هر چيزى دانا است». (شوری ـ 42)
امينالاسلام طبرسى مىفرمايد: منظور از مقاليد، مفاتيح و كليدهاى ارزاق آسمان و زمين واسباب آنها مىباشد. پس باران به امر خداوند مىبارد و زمين هم به اذن خداوند سبز مىشود. بعضى هم گفتهاند منظور خزائن و گنجينههاى آسمان و زمين مىباشد. (طبرسی، مجمعالبيان، ج 9، ص 37)
علامه طباطبایى مىفرمايد: اثبات مقاليد براى آسمانها و زمين دلالت دارد بر اينكه آسمانها و زمين گنجينههايى هستند براى آنچه در عالم به ظهور مىرسد. وى در ادامه مىفرمايد: بسط دادن رزق به معناى توسعه آن است و (قدر رزق) به معناى تضييق آن مىباشد... و اگر در آخر فرمود «انه بكل شئ عليم» تا اشاره كند به اينكه مسئله رزق و وسعت و تنگى آن بىحساب و از روى جهل و گزاف نيست، بلكه از روى علم است، چون خداى عالم به هر چيزى مىداند كه به هر روزى خوارى چه رزقى بدهد، و چقدر بدهد، آنقدر كه حال او اقتضا مىكند و آن رزقى را بدهد كه حال رزق اقتضا دارد به آن روزى خوار برسد، و نه تنها حال رزق و روزى خوار را در نظر دارد، بلكه اوضاع و احوال خارجى را هم كه ارتباطى با رزق و روزى دارند در نظر مىگيرد و اين همان حكمت است. پس خدا اگر رزق كسى را فراخ و بر كسى تنگ مىگيرد، حكمتش آن را اقتضأ مىكند. (المیزان، ج 18، ص 17)
خداوند متعال در آيه 39 از سوره مباركه سبأ مىفرمايد: «قُلْ اِنَّ رَبّى يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشأُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ما اَنْفَقْتُمْ مِنْ شَئٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرّازِقينَ» «بگو در حقيقت، پروردگار من است كه روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا براى او تنگ مىگرداند. و هر چه را انفاق كرديد عوضش را مىدهد و او بهترين روزىدهندگان است».
امينالاسلام طبرسى مىفرمايد: هر آنچه از اموال خود را در راههاى خير خرج كنيد خداوند عوض آن را به شما مىدهد. يا در دنيا به شما عوض مىدهد به زيادى نعمت، يا در آخرت عوض مىدهد به ثواب بهشت. وقتى كه گفته شود «أَخْلَفَ الله لَهُ وَ عَلَيْهِ» منظور اين است كه خداوند بدل آنچه را كه از دست او رفته است به او مىدهد. (طبرسی، مجمع البيان، ج 8، ص 222)
رزق در زندگی
امام علي(ع) در دستوراتي كه به فرزندشان ميدهند در واقع ميخواهند از آن طريق بندهاي توقّف در دنيا و افكار محروميت از حق، را در ما از بين ببرند. يكي از بندهاي بسيار محكم كه انسان را در دنيا متوقف ميكند و از بهرهاي كه بايد در زندگي ببرد، باز ميدارد، گرفتار شدن در رزق است و مسلّم خداوندي كه ما را براي بندگي خلق كرده - و از طرفي گرفتار رزق شدن ما را از بندگي خدا باز ميدارد- بنا ندارد ما را در زندگي دنيا گرفتار رزقمان كند.
امام علي(ع) ميفرمايند: چه بخواهي و چه نخواهي خدا رزق تو را تأمين كرده است و آن رزق به دنبال توست تا تو را بيابد و خود را به تو برساند، پس به جاي اينكه همة زندگي را براي طلب رزق خود قرار دهي، سير بندگي را مدّ نظر داشته باش. ميفرمايند: «رِزْقُكَ يَطْلُبُكَ فَاَرِحْ نَفْسَكَ مِنْ طَلَبِهِ» «روزيِ تو، تو را طلب ميكند، خود را نسبت به طلب آن در زحمت مینداز». (عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم، ح 5411)
شما به اين نكته عنايت كنيد كه خود خداوند متعال ميفرمايد: من شما را براي بندگي روي زمين آفريدهام، در حالي كه اگر دنيا را خدا طوري خلق كرده باشد كه ما اسير رزقمان باشيم، پس عملاً به بندگي خدا نميرسيم و لذا بايد رزق ما را از قبل تأمين كرده باشد تا ما دغدغة رزق نداشته باشيم و به همين جهت اوليای دين دائماً ما را متذكر اين نكته ميكنند كه؛ با حرصِ بيشتر، رزق بيشتر نصيب شما نميشود، ولي فرصت بندگي خود را از بين ميبريد. پيامبر خدا(ص) ميفرمايند:
«...اِنَّ الرِّزْقَ لا يَجُرُّهُ حِرْصُ حَريصٍ وَ لا يَصْرِفُهُ كِراهَةُ كارِهٍ» «رزق را حرصِ حريصان افزون نكند و تنفر و ممانعت افراد، نقصانش ندهد». (ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ح 921)
البته اگر انسان مؤمن وظيفهاش را نسبت به افراد جامعه درست انجام بدهد و در اين رابطه از رزقي كه برايش پيش ميآيد استفاده كند، اين را نميگويند گرفتار رزق شدن. اين همان بندگي است كه در كنار آن رزق مورد نياز به راحتي ميرسد. به عنوان معلّمان درس ديني خدمت حضرت امام خميني«رحمهًْالله عليه» رفته بوديم، فرمودند: «شما معلّمان براي خدا درس بدهيد، حقوقتان را هم بگيريد». اگر ما براي خدا درس بدهيم، بالأخره يا آموزش و پرورش به ما حقوق ميدهد يا از طريق ديگر رزق ما ميرسد. شما به من بگوييد مگر جز اين است كه پيغمبران، به صرف عبوديت كار ميكردند و هيچ كدام هم بيرزق نبودند؟ آري؛ گاهي رزقشان تنگ ميشد و گاهي وسيع. (اصغر طاهرزاده، جایگاه رزق انسان در هستی، ص77)