نگاهی به دو طرح جدید سازش بین اسرائیل و فلسطین
تلاش مصر و فرانسه برای احیای مذاکرات مرده
فریده شریفی
مسئله فلسطین از مسائل مهم و راهبردی جهان اسلام است و از بدو تأسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948 که با اشغالگری، تجاوز، آواره کردن و ظلم و ستم همراه بوده این مسئله همچنان در رأس امور مسلمانان جهان قرار داشته است. از آنجا که ماهیت رژیم صهیونیستی با قتل و غارت و آدمکشی عجین شده است از همان ابتدا درگیری و منازعه اعراب و صهیونیستها شکل گرفت، مناقشهای که ابتدا جنبه گستردهای داشت و شامل همه اعراب میشد اما اکنون با فراموش کردن مسئله فلسطین از سوی اعراب محدود شده و به مناقشه فلسطینیها و صهیونیستها مبدل گشته است. کشورهای عربی صراحتاً اعتراف کردهاند که مسئله فلسطین دیگر اولویتشان نیست و اکنون به طرحی راضی شدهاند که در آن فلسطین هر روز کوچکتر و ضعیفتر شود و متقابلاً اسرائیل بزرگ تر و قویتر شود، چراکه کشورهای عربی اکنون در نزدیک شدن به صهیونیستها از یکدیگر پیشی میگیرند.
به همین دلیل مسئله فلسطین قرار است توسط اسرائیل برای رسیدن به یک هدف بزرگتر که همانا برقراری روابط با کشورهای عربی است به گروگان گرفته شود. در واقع اسرائیل در تلاش است تا با استفاده از مسئله فلسطین به برقراری رابطه با کشورهای عربی بپردازد تا آنها از پرداختن به موضوع فلسطین غافل شوند.
به نظر میرسد، عربستان، مصر و برخی دیگر از کشورهای عربی حامی اصلی سیاستهای تلآویو هستند از همینروست که طرحهای به اصطلاح صلحی که برای پایان مناقشه فلسطین و اسرائیل عنوان شده غالباً با شکست مواجه میشود زیرا رژیم صهیونیستی در همه این طرحها خواستار امتیاز زیاد و غصب سرزمینهای بیشتری از فلسطینیها است.
صهیونیستها با کمک کشورهای غربی و برخی از کشورهای عربی در تلاشند که کرانه باختری را هم به سرزمینهای اشغالی اضافه کنند و فقط غزه بماند که آن هم در یک حمله برقآسا آن را اشغال و مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) را نابود سازند.
طرحهای مطرح شده در سالهای اخیر از جمله طرح صلح عربی، طرح صلح فرانسه و طرح صلح ژنرال السیسی در همین جهت بوده است.
درحالی که در هیچکدام از این طرحها حقوق فلسطینیها در نظر گرفته نشده بلکه ظلمی مضاعف علیه آنان صورت گرفته است.
ایجاد دولتی به نام اسرائیل در سرزمین فلسطینیها ظلمی بزرگ به ملتی است که صاحبان اصلی این سرزمین هستند، آنچه ظالمانه بودن این طرحها را بیشتر اثبات میکند موضوع عدم بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمینهایشان است. در این طرحها حق آوارگان برای بازگشت به سرزمینشان نقض شده است درحالی که همه جهان به خوبی میدانند که میلیونها فلسطینی توسط ارتش صهیونیستی از سرزمینهای تحت اشغال این رژیم به اردوگاههای موقت در کشورهای همسایه فلسطین مهاجرت داده شدند و همه این آوارگان خواستار برگشت به سرزمین خود هستند.
وضعیت خاص منطقه حساس و سرنوشتساز غرب آسیا، نزدیکی کشورهای عربی به رژیم صهیونیستی، بحرانهای داخلی و خارجی که رژیم صهیونیستی با آنها دست به گریبان است. تحولات منطقه به خصوص گسترش تروریسم از مهمترین دلایل مطرح شدن دوباره طرحهای سازش و تلاش برای احیای روند مرده سازش است.
روندی که طی سالهای اخیر به دلیل کارشکنیهای رژیم صهیونیستی غالباً با شکست مواجه شده است.
در همین رابطه اخیراً طرح صلح فرانسه و پس از آن طرح صلح ژنرال السیسی رئیسجمهور مصر مطرح شد که با واکنشهای متفاوتی روبهرو شد و در این یادداشت به آنها میپردازیم:
طرح فرانسه
فرانسه با ارائه طرحی درصدد برآمده که سازش میان فلسطینیها و رژیم صهیونیستی را سرعت بخشد، بدین منظور راهکارهایی را تعیین کرده که عبارتند از: آغاز مذاکره مستقیم بین تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی، تعیین جدول زمانبندی دو ساله که طی آن به اشغالگری به طور کامل پایان داده شود، بازگشت به مرزهای سال 1967، تعیین قدس به عنوان پایتخت مشترک فلسطینیان و رژیم صهیونیستی، مبادله زمین بین اراضی فلسطینیان در سرزمینهای 1948 و زمینهای شهرکهای صهیونیستی.
هر چند که طرح فرانسه به طور کامل در رسانهها منتشر نشد و از جزئیات کامل آن کسی مطلع نیست اما تحلیلگران غربی معتقدند که این طرح موجب آغاز مذاکرات جدید و یک روند دو ساله برای رفع اشغالگری خواهد شد. روندی که طی 23 سال مذاکره دهها بار آغاز شده و با مانعتراشی رژیم صهیونیستی و عدم پایبندی این رژیم در مرحله عمل شکست خورده است.
مسئله مهم در طرح فرانسه این است که با توجه به اینکه فرانسه به عنوان کشوری که بیشترین و تأثیرگذارترین تعداد یهودیان را در اروپا در اختیار دارد و روابط نزدیکی با رژیم صهیونیستی دارد به نظر نمیرسد که در جهت مقابل منافع صهیونیستها قدم بردارد بنابراین، این طرح از همان ابتدا با واکنشهای زیادی مواجه شد.
واکنشها
نکته بسیار مهمی که در طرح فرانسه نادیده گرفته شده است مسئله آوارگان فلسطینی است، مسئلهای که صهیونیستها از آن به شدت هراس دارند و با آن مخالفت میکنند چرا که رژیم اشغالگر قدس از همان ابتدای اشغالگری یکی از پایههای اساسی بنیاد نامشروع خود را بر مسئله آواره نمودن فلسطینیها و جایگزین کردن صهیونیستها گذاشته است، بنابراین طرح سازش فرانسه مسلماً از همان ابتدا برای فلسطینیها محکوم به شکست است.
گروههای مبارز فلسطینی اعم از حماس، جهاد اسلامی، جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جبهه دموکراتیک مخالفت خود را با طرح فرانسه اعلام و تأکید کردند که این طرح به اصول ملی و آرمانهای فلسطین خدشه وارد میکند و احیای مذاکرات با این روند بیهوده و شکست خورده است. گروههای فلسطینی همچنین مخالفت خود را با طرح دو کشور که در طرح فرانسه به طور ضمنی از آن یاد شده است ابراز کردند، درحالی که محمودعباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از این طرح استقبال و بر ادامه همکاری با کشورهای غربی برای احیای روند سازش تأکید کرده است.
وی دیداری هم با «جان کری» وزیر خارجه آمریکا به عمل آورد و طرفین مخالفت خود را با تمام اقداماتی که مانع تحقق راهکار تشکیل دو کشور میشود اعلام کردند. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز ضمن عوامفریبی و توسل به این ادعای دروغین که «اسرائیل خواستار پایان دادن به مناقشه با فلسطینیها از طریق مذاکرات مستقیم و دوجانبه است» طرح پیشنهادی فرانسه برای ادامه مذاکرات میان این رژیم و فلسطینیها را رد کرد.
وی این را هم گفت که مخالف طرح تشکیل دو کشور است و با هرگونه طرحی که دربردارنده راهکار تشکیل دو کشور باشد مخالف است.
واقعیت این است که رژیم اشغالگر قدس بخشی از فلسطین را نمیخواهد بلکه همه فلسطین را میخواهد و حتی پا را از سرزمینهای فلسطینی فراتر گذشته و در اندیشه بازگشت به اسرائیل از «بحر تا نهر» است یعنی از رود اردن تا دریای مدیترانه!
مواضع آمریکا نیز همسو با موضع بنیامین نتانیاهو است که ضمن مخالفت با طرح فرانسه در نشست صلح پاریس شرکت نکرد و گفت حاضر است با فلسطینیها از طریق مذاکرات مستقیم بدون پیش شرط مذاکره کند.
واقعیت این است که آمریکاییها خواستار بسته شدن پرونده مناقشه فلسطین و اسرائیل و نه اعراب و اسرائیل به نفع رژیم صهیونیستی هستند چرا که امروزه این مناقشه فقط میان فلسطینیها و صهیونیستها در جریان است و کشورهای عربی راه خود را از فلسطین جدا و با صهیونیستها سازش کردهاند.
برای اعراب دیگر سازش مطرح نیست بلکه بهبود رابطه مطرح است!
اصولا اعراب بدون فشار آمریکا یا کشورهای غربی راه نزدیکی به رژیم صهیونیستی را در پیش گرفتهاند و دیگر نیازی به جلب رضایت آنها در مناقشه با اسرائیل وجود ندارد. این کشورها به زودی اقدام به شناسایی اسرائيل هم میکنند و آرمانها و ارزشهای فلسطین را به راحتی فدا خواهند کرد.
اما واکنش عربستان سعودی و مصر به طرح سازش فلسطین و اسرائیل نیز جالب و در خور توجه است!
از سال 1978 که طرح سازش میان مصر و اسرائیل تحت نام «قرارداد کمپ دیوید» منعقد شده سعودیها تلاش زیادی برای ایجاد رابطه میان سایر کشورهای عربی با اسرائیل از یک سو و فلسطینیها با اسرائیل از سوی دیگر انجام دادند که طرح «فهد» و بعد از او طرح «ملک عبدالله» موسوم به طرح «صلح عربی» مشهورترین این تلاشها است.در طرح صلح عربی که با پیشنهاد عربستان برای سازش با رژیم صهیونیستی در سال 2002 در اجلاس سران عرب در بیروت به تصویب رسید، آلسعود، سرزمین فلسطین را به بهانه امضای توافقنامه سازش به صهیونیستهای غاصب میبخشید اما صهیونیستها باز هم به این طرح صلح راضی نبوده و امتیازات بیشتری برای خود میخواستند. به همین دلیل پس از گذشت 14 سال از این طرح، باز هم روند سازش به تعویق افتاد.
با این وجود سعودیها فشار خود را به تشکیلات خودگردان فلسطین برای بازگشت به میز مذاکرات افزایش داده و تهدید کردهاند که اگر تشکیلات در برابر مذاکرات مستقیم مقاومت کند روابط با آن قطع و کلیه کمکهای مالی به این نهاد فلسطینی کان لم یکن خواهد شد.
طرح مصر
ژنرال السیسی رئیسجمهور مصر نیز با دهنکجی به آرمان فلسطین مخالفت خود را با طرح فرانسه اعلام و تاکید کرد که آماده است تا نقش میانجی را بین فلسطینیها و اسرائیلیها بازی کند. السیسی مصمم شده که این صلح را به هر قیمتی ایجاد کند به همین دلیل هم دو جزیره راهبردی «تیران» و «صنافیر» را به سعودیها داد تا با اسرائيل هم مرز شود و زمینه برای گسترش توافقنامه کمپ دیوید را فراهم سازد.
السیسی به همین دلیل فشار بالایی را به تشکیلات خودگردان فلسطین وارد میکند تا به طرح پیشنهادی فرانسه درباره پرونده فلسطین فرصتی داده نشود زیرا اگر این طرح اجرایی شود به برپایی دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت صهیونیستی منجر میشود.
رئیسجمهور مصر خیانت را تا به آنجا رسانده که تجاوزات مکرر صهیونیستها به کرانه باختری، قدس و مسجد الاقصی را از یاد برده و قتلعام زنان و کودکان فلسطینی را نادیده گرفته است.
در طرح صلح السیسی برای حل دو موضوع اختلافی یعنی کرانه باختری و بازگشت آوارگان هم راهحلهای عجیبی پیشنهاد شده است. بر اساس این طرح تمام کرانه باختری بخشی از کشور فلسطین نخواهد بود و دولت فلسطین شامل بخشی از صحرای سینا، صحرای نقب و نوار غزه خواهد بود، همچنین بخشهایی از کرانه باختری به جز شهرکها در قالب یک دولت خودمختار در اختیار فلسطینیان خواهد بود. در واقع این طرح شبیه همان طرح آلسعود است که بالاخره به غزه ختم خواهد شد و در نهایت غزه هم به اشغال اسرائیل در خواهد آمد.
این طرح همچنین مشابه طرحی است که نخستین بار از سوی رئیس شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و پژوهشگر مرکز امنیت داخلی این رژیم در سال 2010 مطرح شد.
میتوان طرح السیسی را ادامه راه انورسادات و دستیابی به صلحی جدید با توسعه و گسترش کمپ دیوید دانست. در واقع السیسی به دنبال دستیابی به جایگاه پیشین مصر در جهان عرب و منطقه با استفاده از طرح صلح تحمیلی به فلسطینیها است.
به نظر می رسد حمایت نتانیاهو از طرح السیسی و مخالفت با طرح فرانسه خارج شدن این رژیم از بحرانهای داخلی و فشارهای خارجی باشد.به هر صورت در تمام این طرحها تنها چیزی که در نظر گرفته نشده حقوق فلسطینیها است همان چیزی که ملت مظلوم فلسطین در قالب حرکتهای مردمی موسوم به انتفاضه درصدد به دست آوردن آن با چنگ و دندان است.