حاشیهای بر حاشیهها! (یادداشت روز)
واکنشهای هوشمندانه و از سر غیرت دلدادگان انقلاب، به حوادث و رخدادهایی که در مدتی کوتاه پیدرپی اتفاق میافتد، از یک سو نشان از بیداری جامعه و مرزبانان عقیده و انقلاب دارد و از دیگر سو حاکی از شدت گرفتن تلاش دشمن برای رخنه در ایمان و اعتقاد مردم است، تلاش اینگونه دشمن، اگرچه تازگی نداشته و از آغاز پیروزی انقلاب تاکنون ادامه داشته است اما در بسیاری از موارد، قابل پیشگیری است و انتظار به حق مردم و دلسوزان انقلاب از دولتمردان این است که با به کار بستن اصولی ساده و در عین حال اساسی، به اولویتهای اصلی مردم بپردازند و نگذارند همه هم و غم خودشان و مردم به مسائل قابل پیشگیری مصروف شود. به نمونههایی از مسائلی کAه با اندکی هوشیاری قابل پیشگیری بوده است توجه کنید:
1- خانم اشتون بعنوان نماینده کشورهای گروه 5+1 در قالب یک برنامه رسمی و دیپلماتیک به ایران میآید. جدول دیدارهای متعدد او با مقامات مختلف کشور- که خود جای تأمل جدی است- از قبل تعیین شده و حتی برنامه گردش او در شهر اصفهان هم برنامهریزی شده است. ناگهان، مهمانی که براساس عرف دیپلماتیک و اخلاق حرفهای، لازم است درباره برنامههایش با میزبان خود هماهنگ باشد، سر از سفارت اتریش در میآورد و با برخی فتنهگران و بدنامان دیدار میکند و مثلاً درباره حقوق بشر و آزادیهای مدنی و فعالان مدنی با هم صحبتهایی میکنند. اینکه آنها چه گفتهاند، نه موضوع این نوشتار است و نه اصلاً اهمیتی دارد! چرا اهمیت ندارد؟ چون افرادی که با اشتون دیدار داشتند همان کسانی هستند که در ایام فتنه هر چه در چنته داشتند رو کردند، رسانههای خارجی و عوامل زنجیرهای داخلیاشان هم، همه حرفهای آنها را به بلندترین صدا گفتند. حنجرهها دریدند و گریبانها چاک کردند، دروغ گفتند، جنایت کردند، وطنفروشی و خیانت کردند و با آنکه غرب، یکسره و به صراحت از آنها حمایت میکرد و رئیس جمهور آمریکا و بسیاری از مقامات مهم اروپایی به اسم از آنها طرفداری میکردند و صهیونیستها آنها را سربازان خط مقدم خود معرفی میکردند،... از مردم غیور و رهبرشان تو دهنی تاریخی محکمی خوردند که هرگز از یادشان نخواهد رفت! پس دیگر حرف نگفته و نکته درگوشی نمیماند! و بالاتر از آن عرضه و بنیهای برایشان نمانده که نگران طرح آن با اشتون باشیم. در این بین وزارت خارجه مدعی عدم اطلاع قبلی از این برنامههاست و در مقابل اشتون و سخنگویش و همچنین ملاقات شوندگان مدعی هماهنگی کامل و از قبل طراحی شده ماجرا هستند و اصلاً مهمترین هدف سفر را این دیدارها میدانند! و چون چنین شد، مقامات رسمی کشور وارد ماجرا شدند؛ کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، رؤسای قوای مقننه و قضائیه و بالاتر از آن برخی مراجع به خوبی و با اقتدار اظهار نظر کرده و ضمن پاسخ محکم به طرف غربی به مسئولان داخلی هم تذکر و هشدار داده و خواستار توضیح رسمی شدند.
2- مدتی قبل مسئولین برگزار کننده جشنواره شعر فجر، با دعوت رسمی از شخصی که سابقه بسیار سیاهی در هتک مقدسات و ضدیت با مذهب دارد، حاشیه جدیدی درست کردند! این شخص، صرفنظر از اینکه در عرصه شعر هم حرف چندانی برای گفتن ندارد، صراحتاً به مقام شامخ ائمه هدی سلامالله علیهم اجمعین و امام راحل عظیمالشان و... توهینهایی کرده که قلم از بیان آن شرم دارد. طبیعی بود که انتشار این خبر، واکنش غیرتمندان و دردمندان را به همراه داشته باشد و خیلی زود جامعه دیندار و انقلابی در مورد آن موضع گرفت. با اینکه انتظار به حق از مسئولین مربوطه و داشتن شناخت کافی از این مدعی شاعری و اطلاع از سوابق سیاه او بود، کیهان بخشی از پیشینه او را منتشر کرد تا ناآگاهان آگاه شوند! با اینحال مسئولین رسمی ارشاد، واکنش مناسبی نشان ندادند و حتی معاون هنری وزیر در سخنانی تعجبآور گفت «باید قدری در اوضاع تامل کنیم و بعد اظهارنظر خواهم کرد» این سخن از کسی صادر میشود که منطقا و قانونا باید از اقدامات انجام شده برای برگزاری جشنواره شعر فجر باخبر باشد ولی ظاهرا نیست! به هر حال پس از افشاگریها و اظهارات بعضی شاعران انقلابی و نمایندگان مجلس، سرانجام وزیر ارشاد اصل خبر دعوت از این شاعر بدنام و فاسد را تکذیب کرد!
در حالی که خبرگزاریها و روزنامههای حامی دولت با ذوقزدگی خبر دعوت از این شاعر فاسدالاخلاق را منتشر میکردند و حتی مسئولان مربوطه در جشنواره، صراحتا دعوت وی را تائید میکردند، وزیر محترم ارشاد در بیانی تأملانگیز برخی نشریات را به ایجاد شایعه علیه وزارت ارشاد متهم کرد! ظاهرا رفتارهای نگرانکننده اخیر در وزارت ارشاد، سبب نارضایتی بزرگان شده است تا جایی که رئیس قوه قضائیه اینگونه یادآوری کند: «باید به وزیر ارشاد گفت که شما در جمهوری اسلامی تنفس میکنید و معیارهای قانون اساسی برای همه الزامآور است.»
این تنها 2 نمونه از ماجراهای ماههای اخیر است که سبب برانگیخته شدن واکنش غیرتمندان و دینمداران و کشمکش در سپهر سیاسی و رسانهای کشور شد. اما واقعا هدف چیست و پشت صحنه این ماجراها چیست!؟ آیا واقعا مسئولان وزارت امور خارجه نمیدانستند اشتون قرار است با چه کسانی دیدار کند!؟ و آیا مسئولان ارشاد این شاعر مستهجنسرا و آلودهدهان را نمیشناسند!؟ و آیا دغدغه فرهنگی مردم، نبش قبر و احیای چهرههای فاسد است؟! یعنی باید قبول کنیم کسانی در وزارتخانهها، مسئول امور شدهاند که از بدیهیترین مسائل بیاطلاع و بیخبرند!؟ به نظر میرسد دشمن با بهرهمندی از غفلت برخی مسئولین داخلی و استفاده از بیتوجهی آنها، از این اقدامات پیاپی اهدافی را دنبال میکند که توجه به آن ضروری است؛
نخست آنکه آنها سعی دارند غیرت و پایبندی مردم را نسبت به مرزهای اعتقادی و استقلال کشور آزمایش کنند! ببینند آیا کسی صدایش به نارضایتی بلند میشود یا نه!؟ آیا کسی هست که در مقابل دعوت از یک جرثومه تباهی، غریو غرش سر دهد یا نه!؟ آنها میخواهند ببینند اگر عرصه از شیران خالی است، گامهای بعدی را بلندتر و تندتر بردارند و پای کفتاران و روباههان را به این مملکت باز کنند و البته این آرزویی دستنیافتنی است که هرگز محقق نخواهد شد.
هدف دوم این اقدامات دشمن، جلوگیری از پرداختن مسئولان به دیگر مسئولیتها و مأموریتهای مورد انتظار آنهاست. یقینا تلاش برای بهبود معیشت مردم و تحقق اقتصاد مقاومتی، برای دشمنان ما ناخوشایند و غیرقابل تحمل است، سپس باید هر روز و با بهرهگیری حداکثری از خطاها و ضعفهای مسئولان، از تحقق آن جلوگیری کرد.
یقینا واکنشهای پیش گفته و آنچه در ایام اخیر نسبت به برخی رفتارها شاهد بودیم، ناشی از پیام اصلی انقلاب و حاکی از زنده و پویا بودن آرمانهای آن است اما همین مردم و همین دلسوزان غفلت مسئولان از اقدامات ایجابی و تلاش برای بهبود اوضاع اقتصادی و جریانسازی فرهنگی را برنمیتابند و آن را به عنوان مطالبهای مهم، پیگیری میکنند. آنها انتظار ندارند در سایه این غفلتها و آن هیاهوها، امر معیشت مردم به حال خود رها شود و قیمت کالاها و خدمات مورد نیاز مردم، بیرویه و چراغ خاموش بالا و بالاتر برود و سودجویان از خدا بیخبر، کیسه خود را از جیب مستضعفان و محرومان پر کنند. باید به گونهای رفتار شود که روز به روز از این حاشیهها کاسته شود تا در عوض حرکات مبنایی و مهم در حوزه فرهنگ و اقتصاد را شاهد باشیم. تنها در این صورت است که میتوان گفت مسئولان اجرایی به وظایف خود عمل نمودهاند.
حسین شمسیان