شعر
سید حمید رضا برقعی
عشق از هر نظر خودت هستی
عاشقی را به وجد میآری، یوسفانه تبسمی داری
به کدامین ملیح رفتی که، چهرهای سبز و گندمی داری؟
وصف آیینه کار شاعر نیست، از لب خود شنیدنی هستی
کاش میشد خودت بگویی که از خودت چه تجسمی داری
مرهم و زخم در نگاه شماست، حلقه اتحاد خوف و رجاست
بر سر مهربانی چشمت، مژههایی تهاجمی داری
با یقین میرسم به این معنی، چارده نور واحدی، یعنی؛
عشق از هر نظر خودت هستی با خودت چه تفاهمی داری
کفر را جذبههای لبخندت، چارهای نیست جز مسلمانی
خنده کن یا مکارم الاخلاق معجزات تبسمی داری