تجزیه سوریه رؤیای تعبیرنشدنی رژیم صهیونیستی
سیدمحمد امینآبادی
اشاره
وقوع درگیری گسترده نیروهای جدایی طلب کرد با ارتش سوریه در «حسکه»، حمایت جدی آمریکا از نیروهای کرد، انتشار اخبار و گزارشهایی در مورد احداث فرودگاه نظامی آمریکا در «حسکه» و «کوبانی» و حضور نیروهای ویژه آمریکایی در این منطقه، همه حکایت از این دارد که آمریکا تصمیم گرفته در راستای ادامه پروسه تضعیف محور مقاومت، پروژه «تجزیه» کشورهای منطقه را بار دیگر در رأس اولویتهای راهبردی خود قرار دهد. پرسش روز این است که آیا طرح تجزیه کشورهای عراق و سوریه عملی است، و آیا وضعیت ژئوپلیتیک منطقه و منافع دولتهای منطقه اجازه این کار را به آمریکا و رژیم صهیونیستی میدهد یا خیر؟ سرویس خارجی
منطقه غرب آسیا در آشوبی که نظام بینالملل گرفتار آن است شرایط حساس و پیچیدهای را سپری میکند؛ در طول 38 سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد همواره سیاست آمریکا در منطقه غرب آسیا به عنوان بزرگترین قدرت فرامنطقهای و تاثیرگذار «سیاست همه چیز بدون ایران » بوده است. دولتمردان آمریکایی با فرصتی که حادثه مشکوک 11 سپتامبر در اختیار آنها قرار داده بود، به دنبال ارائه الگویی از دموکراسی سکولار و موفق در منطقه بودند و عراق را با همین هدف اشغال کردند، اما قدرت گرفتن شیعیان از یک سو و افزایش نفوذ ایران در عراق، سران واشنگتن سیاست خود را نقش بر آب دیدند. آمریکا در مرحله بعدی استفاده از قدرت و ظرفیت تروریستهای سلفی و تکفیری داعش، النصره، القاعده و.. برای کاهش نفوذ ایران در منطقه و به شکست کشاندن محور مقاومت به رهبری ایران را هدف راهبردی خود قرار داد؛ که این سیاست نیز با تشکیل بسیج مردمی (حشد الشعبی) در عراق، تضعیف قدرت داعش و از دست دادن سرزمینهای تصرف شده یکی پس از دیگری، بازگشت تروریستهای چشم آبی به موطن اصلی خود در اروپا و آمریکا و حضور مستشاران نظامی ایران در عراق از یک سو و تشکیل ائتلاف ایران،روسیه و حزبالله در سوریه و ابراز تمایل چین برای حضور در این ائتلاف نقش بر آب شد.
اما اخبار و گزارشهای متعددی که این روزها در رسانههای منطقهای و بینالمللی در حال انتشار است مرحله جدیدی از سیاست آمریکا را در سوریه و عراق نشان میدهد که خطرناکتر از راهبرد قبلی واشنگتن در مقابل جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران است. به این خبرها توجه کنید:
1- شبکه تلویزیونی «فرانس ۲۴ » با انتشار تصاویری از حضور گسترده نیروهای ویژه ارتش آمریکا در نبردهای استان حسکه (شمال شرقی) خبر داد.
2- واشنگتن اعلام کرد، برای حمایت از نیروهای ویژه آمریکایی و یگانهای مدافع خلق(کردهای جدایی طلب) در سوریه، جنگندههایی را به منطقه اعزام کرده است.
3- واشنگتن در مورد هرگونه حمله هوایی به نیروهای کرد در حسکه هشدار داد.
4- شبکه تلویزیونی الجزیره قطر اعلام کرد که دولت آمریکا کار احداث یک فرودگاه و پایگاهی نظامی در فاصله ۳۵ کیلومتری جنوب شهر «عین العرب» (کوبانی) در سوریه را به پایان برد.
5- ارتش سوریه اعلام کرد نیروهای کرد مستقر در حسکه اقدامات تحریک آمیز خود را افزایش داده و به عمد به مواضع نیروهای دولتی حمله کردند تا شهر را در اختیار بگیرند.
6- آمریکا و فرانسه به صورت جدی تصمیم گرفتند تا اولین پایگاه نظامی خود را در سوریه احداث کنند و در شرق سوریه و در استان «حسکه» این کار را انجام دادند.
7- «اسپوتنیک» خبر داد، نیروهای ویژه فرانسه که در شمال سوریه مستقر شدهاند شروع به ساخت پایگاه نظامی در نزدیکی شهر «کوبانی» کردهاند. کارشناسان فرانسوی و مشاوران نظامی در این پایگاه مستقر خواهند شد.
8- نیروهای ائتلاف بینالمللی استفاده از فرودگاه «رمیلان» در شمال شهر حسکه را نیز به عنوان پایگاهی هوایی برای جنگندههای شرکتکننده در نبرد علیه گروه تروریستی داعش در سوریه آغاز کردند.
9- منابع نظامی کرد درماه مارس گذشته به نقل از گروه موسوم به نیروهای کرد دموکراتیک سوریه فاش کردند که روند کارها برای تکمیل باند فرود هواپیما در شهرک رمیلان در استان حسکه شتاب گرفته است.
10- منابع خبری میگویند آمریکا به جای تسلیح دولت مرکزی عراق، در حال مسلح کردن و آموزش پیشمرگان کرد و ایجاد مرکز عملیات مشترک در اربیل است.
11- «مسعود بارزاني»، رئيس منطقه كردستان عراق، در گفتوگو با خبرگزاري آسوشيتدپرس اظهار داشت: از مسئولان عراقي ميخواهم تا نهادهای قدرت را با ديگر افراد تا آغاز سپتامبر (11 شهریور) تقسيم كنند. در غير اين صورت كردها به دنبال جدايي از عراق خواهند بود.
12- منابع خبری از احداث دیوار حائل بین کردستان عراق و کل سرزمین عراق خبر میدهند.
13- بسیاری از کشورهای غربی با نادیده گرفتن دولت مرکزی عراق، دیپلماسی مستقیمی را با کردستان عراق شروع کردهاند.
14- آمریکاییها اصرار دارند در نبرد موصل بسیج مردمی حذف و به جای آن، پیشمرگان کرد حضور پررنگتری داشته باشند.
همه این اخبار و گزارشها حکایت میکند که دولت آمریکا از نقشی که برای تروریستهای سلفی -تکفیری جهت تضعیف و نابودی محور مقاومت قائل بوده، ناامید شده است و میخواهد این هدف راهبردی را این بار با پروژه قدیمی تجزیه کشورهای منطقه و به خصوص سوریه و عراق پیش ببرد. دولت آمریکا به خوبی واقف است که هیچ کشور دیگری در منطقه ظرفیت، توان و پرستیژ تبدیل شده به یک هژمون منطقهای مثل ایران را ندارد و در صورتی که توان و ظرفیت کشورهایی مثل عراق،لبنان و سوریه نیز با قدرت ایران هم افزایی شود خطری جدی برای منافع واشنگتن و امنیت رژیم صهیونیستی خواهد بود لذا تصمیم گرفته است پروژه تجزیه سوریه و عراق را در کنار ،فتنه انگیزی جریانهای سلفی -تکفیری از یک سو و تلاش برای اتحاد سعودی- صهیونیستی به جد پیگیری کند؛
سایکس-پیکوی جدید
100 سال پیش نمایندگان انگلیس و فرانسه به نامهای «سِر مارك سايكس» و «فرانسوا پيكو» بعد از جنگ جهانی اول به تقسیم امپراطوری عثمانی به نفع کشورهای برنده جنگ مباردت کردند، که به این ترتیب، جغرافیای تازهای با مجموعهای از کشورها ایجاد شد. کشورهایی که عمر آنها هنوز به 100 سال نرسیده است. کشورهای اروپایی با این اقدام خود، موفق شدند سرنوشت کشورهای جدید را براساس نقشههای برنامهریزی شده خود در دست بگیرند و با زمینه سازی درگیری و اختلافات مرزی، مذهبی و قبیلهای، از این عوامل در مناسبات آینده برای تامین منافع خود بهره ببرند.
طرح تقسیم و تجزیه کشورهای اسلامی برای استعمارگران بسیار راضیکننده بود و چنان منافع آنها را تأمین کرد که اکنون پس از 100سال نیز با عناوین جدیدی تحت عنوان «طرح خاورمیانه جدید» یا «بالکانیزاسیون»، پیگری میشود. «ریچارد هاس»، عضو شورای روابط خارجی آمریکا، در اینباره میگوید: «سایکس پیکوی جدید در صورتی که اجرا شود، آمریکا را از باتلاقی که در عراق گرفتار شده و اکنون تا سوریه امتداد یافته است، نجات میدهد. تنها چیزی که در این مورد با قاطعیت میتوانیم بگوییم این است که خاورمیانه قدیم میرود تا از هم گسیخته شود.».
اما ،سایکس-پیکوی کنونی زیاد هم جدید نیست؛ این طرح طی سه دهه گذشته نیز همواره با عناوین مختلف مطرح بوده است «عودد یینون»، مقام اسبق وزارت خارجه و استراتژیست اسراییلی فوریه 1982، در مجله «کیوونیم»، ژورنال مطالعات یهودیت و صهیونیزم مقالهای منتشر کرد که به نقطه عطف سیاست خارجی صهیونیستها تبدیل شد. وی در این مقاله پیشنهاد کرد« اسرائیل باید روی اضمحلال کشورهای عربی از درون، با سرمایهگذاری بر گسلهای نژادی قومی و مذهبی تمرکز کند».
در مهمترین بخش مقاله چنین آمده است:«تجزیه کامل لبنان به پنج استان، مقدمهای بر (تجزیه) کل دنیای عرب شامل مصر، سوریه، عراق و شبه جزیره عربستان است. (این کشورها) که همین الان هم در این مسیر افتادهاند. تجزیه سوریه و عراق در مرحله بعد به مناطق تک نژاد یا تک مذهب، همچون لبنان، هدف اصلی اسرائیل در جبهه شرقی برای درازمدت خواهد بود، در حالی که هدف کوتاه مدت اسرائیل، نابودی قدرت نظامی این کشورهاست. سوریه براساس ساختار قومی و مذهبی خود، مانند لبنان امروز، به چند دولت تجزیه خواهد شد.»
در سال 2014، «موشه یعالون»، وزیر جنگ اسرائیل و از متنفذترین چهرههای نظامی-امنیتی این رژیم نیز در سفر پنج روزه خود به آمریکا، در یک برنامه رادیویی به صراحت گفت: «مرزهای خاورمیانه «مسلما» مطابق با طرح یینون (اسرائیل بزرگ)تغییر خواهد کرد.به گفته یعالون در این مصاحبه، دو دسته کشور در منطقه وجود دارند: «یک دسته کشورهایی با تاریخ واقعی مانند مصر و دستهای دیگر، «کشورهای مصنوعی». منظور او از کشورهای مصنوعی، کشورهایی بودند که از تقسیم باقی مانده امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول، براساس معاهده «سایکس-پیکو»، با مرزهای مصنوعی شکل گرفتهاند. به اعتقاد این مقام نظامی-امنیتی رژیم صهیونیستی، کشورهایی مثل مصر، «مصر» باقی خواهند ماند، ولی لیبی، سوریه و عراق که به اعتقاد او جزو همان کشورهای مصنوعی هستند، تغییر اساسی خواهند کرد.
«گلوبال ریسرچ» نیز در سال 2013 با اشاره به طرح یینون مینویسد: «طرح یینون» یک طرح راهبردی اسرائیلی برای تضمین برتری منطقهای اسرائیل است. این طرح بر این مسئله تاکید دارد که اسرائیل باید به محیط ژئوپلیتیکی خود از طریق بالکانیزاسیون کشورهای عربی اطراف و تبدیل آنها به کشورهای خردتر و ضعیفتر، چینش دوبارهای بدهد. استراتژیستهای اسرائیل به عراق به عنوان بزرگترین چالش راهبردی در جهان عرب مینگرند. به همین دلیل، عراق کانون بالکانیزاسیون خاورمیانه و جهان عرب (برای آنها) محسوب میشود. در عراق، براساس مفاهیم طرح یینون، استراتژیستهای اسرائیلی به دنبال تقسیم عراق به یک دولت کردی و دو دولت عربی، یکی برای شیعیان و یکی برای سنیها، هستند.»
«برنادرلوئیس» و مورخ وشرق شناس که از وی به عنوان طراح تجزیه کشورهای غرب آسیا یاد میشود و از قضا دوستی دیرینهای با نئومحافظه کاران آمریکا و صهیونیستها دارد، نیز برای اولین بار در نشست سال 1979 اعضای بیلدربرگ در اتریش در مورد طرح خود سخن گفت. در طرح وی کشورهای غرب آسیا براساس بنیانهای زبانی، نژادی و منطقهای تکه پاره میشوند. براساس این طرح باید از شورشهای قومی اقلیتهایی مانند دروزیها در لبنان، بلوچها، ترکها و کردها در ایران، علویها در سوریه، عیسویان در اتیوپی، فرقههای مذهبی در سودان، قبایل عرب در کشورهای مختلف عربی، کردها در ترکیه و ... حمایت شود. هدف این طرح تکه تکه کردن غرب آسیا و تبدیل آن به موزائیکی از کشورهای کوچک و ضعیف در حال رقابت با یکدیگر است.
.برنارد لوئیس معتقد است کشورهای عرب کنونی میتوانند قابلیت تهدید منافع آنگلو-آمریکن را داشته باشند. به همین دلیل باید به دولتهای قبیلهای ضعیف تقسیم شوند تا هم چپاول ثروتهای طبیعی آنها راحتتر باشد و هم قابلیت تهدید را از دست بدهند. براساس طرح لوئیس از سویی باید توسط اقدامات تبلیغی و رسانهای به تحریک اقوام پرداخت و از سوی دیگر با جلوگیری از ایجاد فضای گفتوگو بین حکومتها و اقوام و ممانعت از به رسمیت شناخته شدن حقوق عادی و بینالمللی اقوام توسط دولتهای منطقه تنش را تا جایی افزایش داد که برای یک طرف غیراز استقلال خواهی و دست بردن به سلاح و برای طرف دیگر غیراز سرکوب و زندان راهی متصور نباشد.
طرح «خاورمیانه بزرگ» یا «خاورمیانه جدید» که در دولت «جرج بوش» و توسط وزیر امورخارجه وی، (کاندولیزا رایس) در سال 2005 مطرح شد، نیز در ادامه طرح برنارد لوئیس قرار میگیرد و مشابهتهای عجیبی با طرح وی دارد که ایجاد تغییرات گسترده جغرافیایی در کشورهای عربی و اسلامی در راستای تامین امنیت رژیم صهیونیستی محور اصلی آن است.
تجزیه از حرف تا عمل
در اکثر طرحها و نقشههای تجزیه کشورهای غرب آسیا، طرح تجزیه عراق به سه دولت کردی،شیعه و سنی و در مورد سوریه به دو کشور علوی ،کردی دیده میشود.اما وضعیت سیاسی و جغرافیای مناطق مستعد تجزیه مثل محصور بودن در خشکی و اختلافات داخلی بین جناحهای رقیب و اهداف و منافع بازیگران مطرح منطقهای که از قضا متحدین آمریکا در منطقه غرب آسیا نیز به شمار میروند، آینده مبهمی را مقابل طرح تجزیه سوریه و عراق و کم و بیش سایر کشورهای منطقه قرار داده است. به عنوان مثال از کردستان عراق که از آن به عنوان محتملترین گزینه برای تجزیه و استقلال طلبی نام برده میشود، محصور در خشکی است و عدم دسترسی به آبراههای بینالمللی به عنوان اصلیترین تنگنای ژئوپلیتیکی آن را نیازمند همسایگان خود میسازد
اما در منطقه غرب آسیا، تنها شاید رژیم اسرائیل تمام و کمال با طرح تجزیه کشورهای منطقه و ایجاد کشورهای موزاییکی و ذرهای مثل کردستان عراق موافق باشد. رژیم صهیونیستی همواره سعی در ایجاد روابط راهبردی با کشورهای غیرعرب منطقه و نیز ایجاد ضعف داخلی در میان همسایگان عرب خود بوده است. چرا که با این کشورهای ذرهای مراودات سیاسی و تجاری برقرار کرده و حلقه محاصره محور مقاومت دور خود را میشکند، نفوذ منطقهای ایران را کاهش میدهد. دولتهای محور مقاومت را با تجزیه تضعیف کرده و ارتباط ایران را با حزب الله و سوریه قطع میکند شبیه آنچه که در کردستان عراق سرگرم اجرای آن است. اما تجزیه سوریه و عراق منافع استراتژیک وتمامیت ارضی ترکیه و عربستان را نیز به شدت تهدید میکند این دو دولت به دنبال عراقی یکپارچه با دولتی ضعیف و شکننده هستند تا هروقت خواستند منافع خود را با مداخله و حمایت از گروههای حامی خود پیگیری کنند سعودیها با یک دولت مرکزی قدرتمند شیعی مخالفند، اما همانگونه که عراق یکپارچه با قدرت مرکزی شیعه متحد ایران یک مزاحم و رقیب جدی عربستان در غرب آسیا است، عراق تجزیه شده نیز حامل تهدیدات فزایندهای برای آل سعود است، چرا که در صورت تجزیه عراق به دولتهای شیعه، سنی و کرد عربستان نیز احتمالا با تمایلات تجزیه طلبانه روبهرو خواهد شد؛ سه استان مرزی این کشور با یمن که تحت اشغال سعودیها قرار دارد و نیز مناطق شیعهنشین این کشور که از قضا دارای منابع سرشار نفتی نیز هستند، دلیلی ندارد که تجزیه نشوند و در صورت تجزیه سوریه و عراق طرح تجزیه عربستان نیز حتی اگر از سوی دولتهای غربی نیز دنبال نشود از سوی دولتهای منطقه دنبال خواهد شد. دولت ترکیه نیز به هیچ وجه تجزیه عراق و سوریه و تشکیل دولت مستقل کردستان را نمیخواهد، که تمامیت ارضی این کشور با این طرح، به شدت خدشهدار شده و از قدرت، نفوذ و توان نظامی، سیاسی و اقتصادی آن تا حدود زیادی کاسته خواهد شد مخالفت ترکیه با یکه تازی کردها در سوریه و عراق و تاکیداتی که هر چند روز یک بار مقامات آنکارا بر حفظ تمامیت ارضی سوریه و عراق میکنند، گواهی بر این مدعاست که ترکها در سوریه بیش از آن که به فکر رفتن «بشار اسد» باشند، نگران تمامیت ارضی و یکپارچگی سوریه و وضعیت مناطق کردنشین این کشور هستند.
نتیجه گیری
طرح تجزیه کشورهای غرب آسیا و به خصوص سوریه و عراق، همواره روی میز آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داشته و اکنون نیز قرار دارد. اما در طول سالهای گذشته بنا به دلایلی از اولویت اصلی آمریکا خارج شده بود. شکست داعش و از دست دادن قلمرو سرزمینی در عراق و سوریه، شکست در سرنگونی دولت سوریه، افزایش قدرت و نفوذ منطقهای ایران، تشکیل ائتلاف ایران،سوریه،عراق و حزب الله و شکست سیاست تضعیف محور مقاومت، آمریکا را بر آن داشته است که بار دیگر طرح تجزیه یا همان «سایکس-پیکوی جدید» را دوباره در منطقه کلید بزند که اخبار و گزارشهای منتشر شده از اقدامات آمریکا و فرانسه در حسکه سوریه و حمایت از کردهای تجزیه طلب به خوبی این تحلیل را ثابت میکند.اما اینکه اجرای این طرح موفقیتآمیز خواهد بود یا خیر، چنان که گفته شد به دلایل عدیده ژئو پلیتیک و همچنین منافع قدرتهای دخیل منطقهای، به نظر میرسد که اجرای آن در عمل، با موانع و مشکلات فراوانی روبه رو خواهد شد.