نکته ای در باب شیوه های تلویزیون ما در ستاره سازی
از این گعده های خاله زنکی اخلاق و تربیت بیرون نمی آید!
اگر شما هم طی چند روز گذشته شاهد رسانه ملی بوده باشید و خاصه در ساعاتی که معمولا مردم پای گیرنده هایشان مینشینند، شبکه سه را دیده باشید حتما برنامه ای با عنوان «سه ستاره»را در بهترین و پربیننده ترین ساعت شبانه روز و در پرمخاطب ترین شبکه تلویزیون و روی آنتن رسانه فراگیر ملی که بنا بوده و هست «دانشگاه عمومی اخلاق و تربیت اسلامی» باشد، ملاحظه نموده اید.
محمد قمی
برنامه ای که طی آن ستاره های عالم هنر و رسانه از مجریان گرفته تا بازیگران، در آن به گفت وگو و به عبارت بهتر گپ و گفت میپردازند و از هر دری سخنی می گویند و مردم هم به تماشای این برنامه می نشینند.
اینکه ستاره سازی و مانور روی ستاره ها در دوران کنونی تبدیل به یکی از لوازم و تبعات و از جمله ماهیت های رسانه هایی مثل تلویزیون و هنرهایی همچون سینما و تئاتر شده یکی از واقعیت های اجتناب ناپذیر است.
امروز- خوب و یا بد- بسیاری از سریالها و فیلم های سینمایی و تئاترها با استفاده از ستاره هایشان به جلب مخاطب می پردازند و این شاخصه، تبدیل به یکی از پاشنه آشیل های این محصولات هنری و رسانه ای شده است.
اما نکته ای که در باب تلویزیون جمهوری اسلامی به عنوان یک دانشگاه عمومی مطرح است این است؛ آیا این رسانه فراگیر نظام مقدس جمهوری اسلامی هم باید در برنامه سازی ها و شیوه اجرا و شکل و محتوای برنامه هایش الزاما و صرفا مقلد شبکه های تلویزیونی دیگر باشد و همان راهی را برود که آنها می روند.
آیا اینکه بهترین ساعت پخش از پربینندهترین شبکه تلویزیونی ما در اختیار تعدادی از ستاره های هنری قرار بگیرد تا در آن به گپ و گفتی خودمانی بی هیچ نظم و منطقی و بدون برون داد حداقلهای تربیتی و اخلاقی و آموزندگی های مورد نیاز برای مخاطبان رسانه ای مثل تلویزیون منتهی شود، کاری قابل دفاع و برنامه ای سازنده و مفید است؟آیا ما حق داریم آنتن مان را به هر شکل و قیمتی پرکنیم و مخاطب را با هر ترفندی به پای تماشای آن بکشیم؟
و سوال دیگر؛ آیا «ستاره» بودن اصل است و می توان بر محور اینکه یک فرد تنها به دلیل اینکه تبدیل به یک ستاره تلویزیونی یا سینمایی شده به تلویزیون بیاید و مردم پای حرف هایش بنشینند و یا اینکه علاوه بر این ویژگی، به چیزهای دیگری هم نیاز است؟
چیزهایی مثل آموزندگی و سودمندی؛ مثل اخلاق و سبک زندگی؛ مثل نجابت و متانت و... و خیلی چیزهای دیگر که تلویزیون ما به عنوان رسانه فراگیر و ملی باید محلی برای ظهور و بروزشان باشد.در احادیث مان داریم که وقتی پای صحبت کسی بنشینی به نوعی تبدیل به بنده او شده ای.و این موقعیت در زمانه ای که برخی از برنامه های رسانه های جمعی ما بی هیچ ارزشمندی و فایده جدی، تنها به اتلاف وقت و هدر رفتن بودجه و انرژی همگانی می انجامد، مصداقی شده است برای اینگونه برنامه ها.
آیا بهتر نیست در چنین برنامه هایی چه در انتخاب افراد و چه در موضوعات مطرح در آن تجدید نظر کنیم و راه بهتری را بپیماییم که از منظراخلاق و عقل و فایده دنیوی و اخرویش، قابل دفاع تر باشد.
امیدواریم مدیران دلسوز و خیرخواه رسانه ملی با عنایت بیشتر و بهتر نسبت به این موضوع مهم، هم بتوانند روش و منشی بدیع و نوین و بومی در جهت ستاره آفرینی صحیح و حقیقی از ستاره های واقعی این ملت از شهدای عزیز گرفته تا جهادگران عرصه علم و معرفت، پدید آورند و هم برنامه هایی جذاب و درخور برای رسانه ملی که به فرموده امام خمینی(ره) یک دانشگاه عمومی باید باشد به وجود آورند. برنامههایی که نه تنها در لب زدن خوانندههای ژل مالیده موسیقی پاپ و جوک های بیمزه و مزه پرانی های چندش آور خلاصه نمی شود بلکه می توان در آن نشانه های روشن و آشنایی ملهم از فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی یافت که می تواند جان و جهان بینندگان را تازه کند و در شریان های حیاتشان روح امید و حرکت و پویش تزریق نماید.