kayhan.ir

کد خبر: ۸۲۸۹۷
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۵۸

این آب به آسیاب داعش می‌ریزد!(یادداشت روز)


اقدام احمد منتظری در انتشار فایل صوتی پدرش که به گونه‌ای یکسویه ضبط شده بود، نمی‌تواند با برخی دیگر از رخدادهای این روزها مخصوصاً با همایش منافقین در پاریس و حضور رئیس سابق اطلاعات و استخبارات آل‌سعود در آن همایش و ترغیب منافقین به از سرگیری عملیات تروریستی در ایران بی‌ارتباط باشد. اگر داعش را ساخته و پرداخته آمریکا بدانیم که هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود با عنوان «انتخاب‌های دشوار- HARD  CHOICES» با صراحت به آن اعتراف کرده است و آل‌سعود را تأمین کننده مالی و تدارکاتی و نیروی عملیاتی داعش بدانیم که همه اسناد موجود از آن حکایت می‌کند و چنانچه اسرائیل را حامی میدانی و آموزشی تروریست‌های داعش تلقی کنیم که نتانیاهو بی‌پرده به آن اعتراف کرده است و برای نشان دادن این رابطه بی‌پرده، مداوای مجروحان داعش را در بیمارستان‌های تل‌آویو و حیفا برعهده گرفته و از ملاقات خود با آنان فیلم و عکس تهیه و منتشر کرده است و اگر دهها شاهد و نشانه دیگر نظیر همراهی اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 با این گروه تروریستی و... را که شرح آن در این نوشته کوتاه به درازا می‌کشد، کنار هم قرار دهیم، به این نتیجه قطعی می‌رسیم که اقدام احمد منتظری در همسویی با داعش صورت گرفته است هر چند با توجه به کینه عمیق این جماعت از حضرت امام(ره) بعید نیست که احمد منتظری به گونه‌ای ناخواسته و صرفاً با انگیزه کینه‌توزی علیه امام راحل(ره) به این همسویی دست زده باشد!
بعد از انتخاب منتظری به قائم مقامی رهبری در سال 64 - که بعدها حضرت‌امام(ره) مخالفت خود با این انتخاب را اعلام کردند- تقریباً همه گروه‌ها و جریانات ضد انقلاب داخلی و خارجی و محافل سیاسی غربی و عبری و عربی در یک تغییر موضع 180 درجه‌ای به تقدیر و تمجید از او روی آوردند و انتخاب وی را نقطه آغازی برای پایان عمر انقلاب اسلامی دانستند. احمد انوار، عضو فراری جبهه ملی که روابطش با MI6 انگلیس و دریافت وجوه قابل توجهی از صدام برملا شده است، اولین کسی بود که به نمایندگی از جریانات ضد انقلاب، این رویکرد جدید را کلید زد. او چند هفته بعد از انتخاب منتظری به قائم مقامی رهبری با انتشار مقاله‌ای در مجله «جبهه ملیّون ایران» نوشت « با انتخاب منتظری، رژیم اسلامی ایران خود را از بند ناف ]امام‌[ خمینی جدا می‌کند» انوار در این مقاله با اشاره به بی‌نتیجه بودن حملات مستقیم و تروریستی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، از همه مخالفان نظام و امام(ره) با هر سلیقه و رویکرد می‌خواهد فرصت بدست آمده را غنیمت بشمارند و مطمئن باشند منتظری همان شخصیت مطلوب آنان است که چنانچه به مقام رهبری ایران برسد، اساس و بنیان انقلاب و نظام اسلامی ایران را درهم خواهد پیچید. از آن هنگام به بعد بود که عواملی از جریانات ضدانقلاب و دشمنان تابلودار امام راحل(ره) با تغییر ظاهری تابلو، از کانال مهدی هاشمی به بیت منتظری نزدیک شده و در آنجا لانه کردند.
و اما، فقط نیم‌نگاهی به جنایات هولناک منافقین، نظیر به رگبار بستن یک خانواده بر سر سفره افطار و قتل‌عام همه اعضای خانواده، از جمله کودکان، شکنجه 3 پاسدار عضو کمیته انقلاب اسلامی، با ریختن آب‌جوش روی سر آنها و سپس جدا کردن پوست سر با تیغ سلمانی، حضور آشکار در ارتش بعثی عراق در دوران جنگ تحمیلی و قتل‌عام شیعیان عراق به دستور صدام و... به وضوح حاکی از آن است که منافقین در ارتکاب جنایت اگر دهها بار جنایتکارتر از داعش نباشند، به یقین دست کمی از آنان ندارند.
از سوی دیگر باند مهدی هاشمی نیز اینگونه بوده‌اند. به عنوان مثال وقتی عوامل مهدی هاشمی به دستور وی مرحوم حشمت را می‌ربایند و برای کشتن به یک باغ متروکه می‌برند، دو پسر خردسال او را نیز که همراه پدر بودند به همان محل منتقل می‌کنند و سپس با مهدی هاشمی تماس می‌گیرند و درباره دو پسر مقتول کسب‌تکلیف می‌کنند. مهدی هاشمی می‌گوید، حالا که شاهد ربایش پدرشان بوده‌اند می‌توانند بعدها دردسر درست کنند و دستور می‌دهد دو پسر خردسال مرحوم حشمت را هم به قتل برسانند. بعدها که مهدی هاشمی در کنار سایر جنایت‌های خود به این جنایت هم اعتراف می‌کند و این اعتراف از طریق تلویزیون پخش می‌شود، آقای منتظری با عصبانیت به یکی از مسئولان قضایی می‌گوید؛  چرا با پخش این اعترافات، آبروی! مهدی هاشمی را برده‌اید!  و در مقابل ابراز تعجب مقام قضایی می‌گوید؛ حالا یک اتفاقی افتاده است! شما نباید با آبروی مهدی هاشمی بازی کنید! و این همه در حالی بود که مهدی هاشمی در اعترافاتش گفته بود؛ من می‌دانم که مجازات من اعدام است، بنابراین آنچه می‌گویم عین واقعیت است که البته  با توجه به وجود اسناد و شواهد جایی برای انکار هم نبود.
خب! حالا باید پرسید؛ که آیا همراهی  باند باقیمانده مهدی هاشمی و منتظری با تروریست‌های تکفیری داعش می‌تواند تعجب‌آور باشد؟!
گفتنی است سازمان منافقین یک گروهک تروریستی ورشکسته است که مخصوصا بعد از مرگ سرکرده آنها - که ترکی‌ فیصل در همایش پاریس از آن خبر داد و مترجم آن را ترجمه نکرد- به هم پاشیده است.
  ولی چرا منافقین در این ماجرا به کار گرفته شده‌اند؟!  پاسخ به این پرسش دشوار نیست. منافقین در این پروژه نقش پوششی دارند و این نقش با توجه به سابقه تروریستی، وابستگی‌های آشکار بیرونی و مخصوصا جنایات هولناکی که مرتکب شده‌اند به این سازمان داده شده است. اما، چرا؟!  به این علت که؛
 الف: پروژه جدید دشمن با هدف ایجاد رعب و وحشت در میان مردم تعریف شده است وگرنه دشمن به خوبی می‌داند که در ایران اسلامی،  توان انجام عملیات تروریستی نظیر آنچه تکفیری‌ها در عراق و سوریه انجام می‌دهند را ندارد و تاکنون همه تلاش آنان در این زمینه ناکام مانده است و منافقین با توجه به شرایط ورشکسته و فروپاشیده کنونی ضعیف‌تر و حقیرتر از آنند که برای این منظور به کار گرفته شوند، ضمن آن که چنانچه منافقین توان عملیاتی مورد اشاره را داشتند، هیچ فرصتی را برای دست زدن به جنایت از دست نمی‌دادند.
ب: دشمن برای منظور یاد شده و ایجاد رعب و وحشت نیاز به گروه و جریانی دارد که سابقه جنایات وحشیانه و هولناکی را در پرونده خود داشته باشند و منافقین در میان سایر جریانات ضد انقلاب با همین ویژگی شناخته می‌شوند و از این روی برای پروژه مورد اشاره، انتخاب شده‌اند.
و اما، نباید تصور کرد که تفاوت‌های ظاهری جریانات ضد انقلاب و دشمنان مردم این مرز و بوم برای همیشه مانع از ائتلاف آنها علیه ایران اسلامی خواهد بود بلکه این ائتلاف به مصداق «الکفر ملهًْ واحده - کفر یک جریان واحد است» هرگز دور از انتظار نیست. «جنگ احزاب»  در صدر اسلام از این دست بود و در آن همه گروهها و جریانات ضداسلام، تمامی اختلافات خود را کنار گذاشته و علیه اسلام نوپای آن روز با هم متحد شده بودند و به همین علت آن جنگ (جنگ خندق) را «جنگ احزاب» می‌نامند. و در طول تاریخ نمونه‌های دیگری از این نوع ائتلاف را شاهد بوده‌ایم که تازه‌ترین آنها، ائتلاف همه دشمنان ریز و درشت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 است. در جریان فتنه 88 مدعیان اصلاحات، ملی‌گراها، منافقین، بهایی‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، مارکسیست‌ها و حتی عبدالمالک ریگی با برنامه‌ریزی مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس  علیه ایران اسلامی ائتلاف کرده بودند.
در جریان اخیر هم رد پای همان فرمول فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 قابل دیدن است، اگرچه دامنه آن به وسعت فتنه 88 نیست، چرا که شکست فتنه 88، انبوهی از فاکتورهای اقتدار را برای ایران اسلامی رقم زد و امروزه دشمن به خوبی می‌داند که نمی‌تواند به لبخندهای دیپلماتیک دل‌ خوش کند و برخی از وادادگی‌ها در عرصه سیاست خارجی را به حساب دست کشیدن جمهوری اسلامی ایران از اقتدار روزافزون خود بداند، در پروژه مورد اشاره احمد منتظری در نقش یک پادو و کارگزار دولت انگلیس ظاهر شده و مأموریت خود را با ارسال فایل صوتی یک‌جانبه برای بی.بی.سی آغاز کرده و با چند مصاحبه این مأموریت را پی گرفته است. پیش از این نیز، همایش پاریس منافقین با حضور ترکی‌فیصل شاهزاده سعودی و مسئول سابق استخبارات آل‌سعود، احمد غزال نخست‌وزیر پیشین الجزایر، صالح الغالب وزیر اطلاعات اردن، محمد العرابی وزیر خارجه قبلی مصر، اعظم‌الاحمد از اعضای جنبش فتح و یار نزدیک محمود عباس - بهایی ایرانی‌تبار و رئیس کنونی این جنبش - برنارد کوشنر، وزیرخارجه سابق فرانسه، خوزه لوئیس  ساپاترو، نخست‌وزیر پیشین اسپانیا، نوت گینکریچ سخنگوی اسبق مجلس نمایندگان آمریکا، جان بولتن نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و... برپا شده بود. نگاهی به فهرست شرکت‌کنندگان نشان می‌دهد که؛
 الف: تمامی آنها از دست‌اندرکاران اصلی سیاسی و اطلاعاتی آمریکایی، اروپایی و عربی هستند.
ب: تمامی آنها از مقامات سابق اطلاعاتی و سیاسی کشورهای متبوع خود هستند تا حضور آنها به معنای مداخله مستقیم کشورشان در این همایش تروریستی تلقی نشود!
ج: حضور مقامات بلندپایه مورد اشاره با موقعیت ورشکسته و فروپاشیده سازمان منافقین همخوانی ندارد و به وضوح حکایت از آن دارد که منافقین فقط بهانه این همایش هستند و نه موضوع اصلی آن.
مشابه این حرکت در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 هم اتفاق افتاده بود. در آن ماجرا اوباما، تونی بلر و برخی دیگر از سران آمریکا و اروپا مستقیما از فتنه‌گران حمایت کرده بودند و شکست فتنه ضربه سختی برای همه آنها بود. به همین علت در پروژه اخیر، «مسئولان سابق»! به معرکه آمده‌اند!
و بالاخره، با توجه به شواهد و اسنادی که به آن اشاره شد حتی برای کندذهن‌ترین افراد و کسانی که فقط از اندک عقل سیاسی و بصیرت برخوردار باشند نیز نمی‌تواند کمترین تردیدی باقی بماند که اقدام احمد منتظری چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه، در همسویی با تکفیری‌ها صورت پذیرفته و در این میان او و برخی دیگر از اصحاب فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 چه بخواهند و چه نخواهند، پادویی انگلیس و آمریکا و سعودی‌ها را به دوش می‌کشند.
حسین شریعتمداری