سیدعبدالله حسینی، جریانساز شعر انقلاب درخراسان
بیست و هفتمین شب شاعر به سیدعبدالله حسینی تعلق دارد. این آیین در روز سهشنبه 26 مرداد ساعت 17 در سازمان هنری رسانهای اوج برگزار خواهد شد.
به همین بهانه، مصطفی محدثی خراسانی در یادداشتی به نقش عبدالله حسینی در شعر انقلاب پرداخته است:
به اذعان تمامی آشنایان به تاریخچه شعر انقلاب اسلامی پس از جلسه حوزه هنری تهران، دومین پایگاه جریانساز شعر انقلاب اسلامی جلسه شعر حوزه هنری مشهد بوده است؛ جلسهای که قریب به دو دهه توانست نسلی از شاعران جوان را به کاروان شعر انقلاب اسلامی بیفزاید که اکنون میانسالان میداندار شعر انقلاب در خراسان و تعداد چشمگیری میدانداران شعر انقلاب در کشورند.
ما چند نفر ـ سید عبدالله حسینی، هادی منوری، مصطفی محدثی خراسانی، جلال قیامی، مجید نظافت، غلامعباس ساعی، محمود اکرامیفر، احمد زارعی، فضلالله قدسی، مرتضی امیری اسفندقه، محمدکاظم کاظمی، محمدحسین جعفریان، ابوطالب مظفری ـ با میانگین سن بیست سال، حول و حوش سال شصتودو همدیگر را در مشهد پیدا کردیم، زمینه آشنایی ما هم یکی دو مراسم شعرخوانی کشوری بود که در دانشکده ادبیات مشهد برگزار شد و ما هرکدام از گوشهای فراز آمده بودیم که شعرخوانی شاعران مطرح کشور را ببینیم شاعرانی چون علی معلم، مشفق کاشانی، محمود شاهرخی، نصرالله مردانی از تهران و از مشهد، غلامرضا قدسی، احمد کمالپور، ذبیحالله صاحبکار، امیر برزگر، جواد غفورزاده.
در شب آخر یکی از همین شب شعرها که گمانم از اولین کنگرههای شعر وزارت ارشاد بود که در مشهد برگزار میشد من که جوان بودم و جویای نام، سراغ آقای غفورزاده که از برگزارکنندگان بود را گرفتم که اگر بشود به من هم فرصت شعرخوانی بدهند، آقای غفورزاده میگفت اینها شاعران شناختهشده کشور و استان هستند و برای شما که هنوز دارید مشق میکنید و من که مسئول شعر اداره کل ارشاد خراسان هستم نامی از شما نشنیدهام، جایی نیست، جوان دیگری هم که بعد فهمیدم نامش مجید نظافت است،مثل من به اصطلاح موی دماغ، آقای غفورزاده شده بود، از ما اصرار و از ایشان انکار.
در همین کشمکش، سه شاعر دانشجوی دانشکده ادبیات مشهد که در کنگره شعر خوانده بودند یعنی احمد زارعی، مهدی فراهانی منفرد و حسین شنوایی، به کمک ما آمدند و به آقای غفورزاده پیشنهاد کردند که در پایان چند دقیقهای را در بخشی جنبی، به عنوان شعر جوان مشهد، فرصتی برای ما ایجاد کند، بالاخره ما شعر خواندیم و در همان مراسم متوجه شدیم که روزهای دوشنبه در محل باغ نادری مشهد، جلسه شعری برگزار میشود، من و نظافت قرار گذاشتیم و از همان هفته به آن جلسه رفتیم، با سید عبدالله حسینی و جلال قیامی در آن جلسه آشنا شدیم و به مرور دوستان دیگر.
سید عبدالله، کاریزمایی داشت که در عین جوانی، خیلی زود توانست به اتکای ذوق سرشار و ذهن و زبان متفاوت و بهروزش، در سطح مدیریت کلان استان خراسان از تولیت آستان قدس گرفته تا استانداری و ارشاد و سازمان تبلیغات و دانشگاه علوم اسلامی رضوی و.... اعتبار و احترامی به هم زند.
واقعا هم آن سالها تنها صدای متفاوت و به روز و در مدار و سطح شعر انقلاب، در مشهد، صدا و شعر سید عبدالله بود، این بود که پیشنهاد کرد جلسه دیگری، ما جوانان آن روز مشهد در محل دفتر تبلیغات اسلامی داشته باشیم. چند هفتهای از برگزاری جلسه نگذشته بود که سید عبدالله که به تهران هم رفت و آمد داشت، پیشنهاد کرد جلسه را به سازمان تبلیغات مشهد منتقل کنیم و با حوزه هنری تهران و جلسه شعر آن که قیصر امینپور و سید حسن حسینی و ساعد باقری آن را اداره میکردند مرتبط شویم. از هفته بعد به سازمان تبلیغات خراسان رفتیم و به این ترتیب جلسه شعر حوزه هنری مشهد شکل گرفت و حالا تمامی دوستانی که نامشان ذکر شد در این جلسه حضور داشتند و هر پنجشنبه دور هم جمع میشدیم.
سید عبدالله با عزمی محکم و شور و شوقی وصفناشدنی، ایستاد و این جمع مستعد حدود ده نفر را در ظرف شش ماه به سطح شاعران ملی آن روزگار رساند و شعر جوان خراسان در کنگرهها و همایشهای شعر ملی صاحب جایگاه شد و در نخستین کنگره شعر جنگ که در باشگاه نفت شهر اهواز برگزار شد و دبیری آن با شهید احمد زارعی بود، ده شاعر جوان از خراسان شعرخوانی داشتند. سید عبدالله در کنار تلاش برای پیشرفت شعر جوان، از کادرسازی و آموزش و تربیت مدیریت فرهنگی نیز در بین دوستانش غافل نبود و گویا میدانست که به سفری طولانیمدت خواهد رفت و باید همین جوانان بتوانند رسالت و مسئولیت او را برعهده بگیرند. اینچنین بود که راه او در مدت طولانی غیبتش ادامه یافت و با پیوند جلسه حوزه هنری با کانون شاعران و نویسندگان آموزش و پرورش خراسان که مسئولیت هردوی آنها با ادامهدهندگان راه سید عبدالله بود،روز به روز شعرجوان خراسان ارتقای کمی و کیفی یافت و توانست، جریان، کشف و پرورش، آموزش و هدایت شعرجوان خراسان را در طی دو دهه رهبری کند.