موفقیتی که بر پایه حقخوری و اجحاف باشد، ارزش ندارد
پیشرفت و سلامت ورزش در گرو رعایت اصول و اجرای عدالت
صحنه ورزش باید عرصه روی آمدن و تجلی ارزشها و صفات نیکو و پسندیده و انسانی و سرآمد همه آنها عدالت باشد. ورزشی که بر پایه حقخوری و اجحاف و بیعدالتی بچرخد، پشیزی ارزش ندارد، ولو به فرض محال، بیشترین و بهترین مدال را هم به چنگ آورد.
سرویس ورزشی -
یکی از اتفاقاتی که معمولاً بعد از هر انتخاب و اعلام لیست نهایی تیمها و به ویژه تیم ملی رخ میدهد، اعتراض و انتقاد به نحوه انتخاب و ماندن کسانی و خط خوردن نفرات دیگری است. این اتفاق را باید جزو اتفاقات طبیعی و معمول دانست که اختصاصی هم به یک رشته و چند رشته ندارد و یا اینکه تصور کنیم که مثلاً فقط در کشور ماباب این گونه اعتراضها و گلایهها باز است و در سایر کشورها، حتی در کشورهایی که ورزش به صورت حرفهای و فوق حرفهای در جریان است، از این خبرها نیست. در همه رشتهها و همه کشورها و سطوح ورزش ردههای مختلف ملی و باشگاهی این اتفاقات رخ میدهد و دلیل آن هم صرفنظر از علاقه و گرایشهای شخصی و تیمی، به اختلاف نظر و سلیقه در امور اجتماعی برمیگردد که چون اصل «اختلاف سلیقه» و تفاوت دیدگاه طبیعی است، پس این اعتراضها و تصادمها طبیعی است. چیزی که مهم است این است که کسانی که در جایگاه تصمیمگیری و انتخاب و حذف کردن و... نشستهاند، با ملاکهای صحیح، علمی و بالاخره مهمتر از همه عادلانه، رفتار و اقدام نمایند. مهمترین ملاک هم نه گرایشهای رنگی و فامیلی و قومیتی و جناحی و... بلکه رعایت «مصالح ملی» است. اگر هر انتخاب و خط خوردن و حذفی با چنین روش و منشی صورت بگیرد، آن وقت آنها که قلم به دست نام یکی را در لیست نهایی ثبت میکنند و بر نام دیگری قلم قرمز میکشند، اولاً پیش وجدان خود احساس رضایت میکنند و ثانیاً میتوانند در هر جا که لازم باشد، پاسخگوی تصمیم و انتخاب خود باشند.
ماهیت «شورای فنی»...!؟
خوانندگان محترم و علاقهمندان ورزش اطلاع دارند که در آستانه شروع المپیک و اعزام کاروان اعزامی، با اعلام لیست نهایی ورزشکاران در رشتههای مختلف، از این سو و آن سو اعتراضاتی به گوش رسید که در بعضی موارد آن، از جمله درباره علت خط خوردن بهادر مولایی - وزنهبردار عزیز کشورمان که برایش آرزوی سلامتی و تندرستی هر چه سریعتر داریم - و همچنین نحوه حذف و کنار ماندن پرویز هادی، کشتیگیر سنگینوزن و... مسئولان مربوطه یا اصلاً در مقام پاسخگویی به اعتراضات نیامده و یا حداکثر تمام مسئولیت را متوجه «شورای فنی» کردند؛ شورا و شوراهایی که درباره ماهیت و ذات و نحوه عملکرد آنها سؤالاتی جدی مطرح است چنان که پرویز هادی، کشتیگیری که به شدت معتقد است درباره او اجحاف شده و به ناحق از حضور با تیم ملی کشتی آزاد ایران در المپیک محروم شده است در باره شورای فنی و فدراسیون کشتی میگوید: «آقای خادم در دو جبهه در فدراسیون کشتی فعالیت میکند. ایشان هم رئیس فدراسیون است و هم سرمربی تیم ملی کشتی آزاد. اگر ایشان یک پست داشت میتوانستم به عنوان رئیس پیش آقای خادم بروم و از ایشان بخواهم که در مورد وضعیت خودم از سرمربی تیم ملی سؤال کند که چرا ملاک انتخاب عوض شد؟ متأسفانه آقای خادم، هم رئیس است و هم سرمربی تیم ملی کشتی آزاد و اینها به ضرر و زیان بنده تمام شد. ضمن اینکه ایشان تمامی تصمیمات را به تنهایی اتخاذ میکند و این تصمیمات به اسم شورای فنی فدراسیون تمام میشود برای من مشخص شد که خادم در مورد همه چیز تصمیم گیرنده است و تصمیمات به اسم شورای فنی فدراسیون کشتی تمام میشود».
عدم پاسخگویی مسئولان کشتی و وزنهبرداری
این مثال را که صرفاً نظرات آقای هادی درباره «شورای فنی» است، آوردیم تا بگوئیم دلیل دارد که میگوئیم، درباره ماهیت و عملکرد و فلسفه وجودی «شورای فنی» که در این و آن فدراسیون (از جمله وزنهبرداری و کشتی) دایر است، حرف و حدیث جدی مطرح است و احاله پاسخگویی اعتراضها به این شورا، چندان کافی و مجاب کننده نیست. باز حرف اولمان را تکرار و تأیید میکنیم که اعتراض و شکایت به انتخاب زید و عدم انتخاب عمرو، امری طبیعی است و تا حد زیادی قابل تحمل و اغماض، اما از وقتی و حدی که بگذرد، موضوع جدی میشود و مسئولان امر، کسانی که تصمیم گرفته و مثلاً قلم قرمز روی نام فردی کشیدهاند، باید پاسخگوی جامعه ورزش، مردم و خود ورزشکار معترض باشند.این اتفاق متأسفانه درباره دو فرد یاد شده، یعنی پرویز هادی در کشتی و بهادر مولایی در وزنهبرداری، رخ نداد و مسئولان امر و کسانی که باید در این باره توضیح بدهند، به وظیفه خود عمل نکردند، شاید به این امید که با گذشت زمان و شروع هیاهوی المپیک و در سایه برق مدالها و سرودها و... صدای معترضان دیگر به گوش نرسد و همه چیز به خوبی و خوشی ختم شود! در این باره - عدم پاسخگویی مسئولان مربوط- باز به حرفهای پرویز هادی استناد میکنیم که میگوید: «ما مسلمان هستیم و به خداوند و کتاب آسمانیاش که قرآن کریم باشد، اعتقاد قلبی داریم. ما به اسلام ایمان داریم و اسلام دین راستگویی و برابری است. حاضرم در یک برنامه تلویزیونی دستم را روی قرآن بگذارم و قسم بخورم که آقای خادم (رئیس فدراسیون و سرمربی تیم ملی کشتی آزاد) به من گفت که ملاک انتخاب، حضور موفق در مسابقات خارجی است. اگر آقای خادم دستش را روی قرآن گذاشت و گفت ملاک انتخابی چیز دیگر بوده و پرویز هادی دروغ میگوید، همین الان از کشتی خداحافظی میکنم و مسیر زندگیام را تغییر میدهم. میدانم که آقای خادم از آن جا که میداند من دروغ نمیگویم درباره تصمیم اخیر فدراسیون صحبتی نمیکند. حتی در مجلس شورای اسلامی حاضر نشد و به نمایندگان پاسخ نداد...».
چوب خدا صدا ندارد!
ما به نوبه خود امیدواریم، اگر نه حالا که مسئولان فدراسیون کشتی و شخص رئیس فدراسیون فعلاً و شاید بنا بر مصلحتهایی به این اعتراضات جدی و حرفهای صریح آقای هادی پاسخگو نیستند، اما در آینده، حتماً در صدد رفع این ابهامات و اتهامات برآیند، و البته تصور هم نکنند که با گذشت زمان و کسب چند پیروزی و مدال و... مردم و ناظران همه چیز را فراموش خواهند کرد، چرا که همه میدانیم تا پاسخ مجاب کننده ارائه نشود این طور موضوعات فراموش شدنی نیست و در حافظه تاریخی ورزش و آگاهان و علاقهمندان آن ثبت میشود و ثانیاً ما معتقدیم که در این دنیا هر عملی، عکسالعملی دارد. به قول مولوی:
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
در احادیث و روایات هم داریم که پاداش و جزای هر عملی، هم در این دنیا و هم در آخرت، داده خواهد شد آنچه که در این دنیا به عمل ما تعلق میگیرد در حکم «سرباری» است و مزد و جزای اصلی را در جهان دیگر میدهند. «سرباری» هم که میدانیم یعنی چه؟ وقتی بخصوص در گذشته کارگران در بازارهای میوه و تربار یا در باغات، بارهای میوه را خالی میکردند، صاحبان بار به عنوان پاداش و علاوه بر مزد اصلی، یک مقداری از آن میوهها را به کارگران میبخشیدند که آن را «سرباری» میگفتند. پاداش و جزای اعمال ما در این دنیا حکم سرباری دارد و «اصل» آن در جای دیگر و جهان دیگر با ما حساب خواهد شد. به علاوه در ضربالمثلها و گفتوگوهای عامیانه اما پر مغز و پرمعنی ما در این باره نمونهها فراوان است که از جمله این مثال که «چوب خدا صدا ندارد» یا مثلاً آنچه که شاعر سروده
خانمان سوز بود شعله آهی گاهی
نالهای میشکند پشت سپاهی گاهی
و از همه اینها گذشته صحنه ورزش باید عرصه رو آمدن و تجلی ارزشها و صفات نیکو و پسندیده و انسانی و سرآمد همه آنها «عدالت» باشد، همان طور که ورزشکار بدون اخلاق مثبت، مفتش گران است، ورزشی که بر پایه حقخوری و اجحاف و بیعدالتی بچرخد، پشیزی ارزش ندارد، ولو به فرض محال، بیشترین و بهترین مدالها را هم فراچنگ آورد.
عمده دغدغه ما هم روی این نکته پایانی است، اگر خواهان پیشرفت ورزش، سلامت ورزش و... هستیم، باید در این راه به لوازم و شرایط آن پایبند و وفادار باشیم و آنها را عملاً به کار ببندیم. ما در ماجراهای ذکر شده قصد قضاوت و داوری نداشتیم و نداریم، منظور از پیش کشیدن این اعتراضات و گلایهها، این بود که اولاً بر اصل پاسخگویی مسئولان تأکید کنیم و ثانیاً بگوییم ورزش مثل هر جا و هر پدیده دیگری تنها در سایه رعایت اصول جلو میرود و پیشرفت میکند.