هرچه کنی به خود کنی
بر اساس آموزههای قرآنی، عمل برای عامل است؛ به این معنا که هر عمل و کردار انسانی با وجود او آمیخته میشود و در جان و هویت و وجودش تاثیر مستقیم میگذارد. از این رو انسان خودش را میسازد. به این معنا که افکار و رفتاری که دارد حقیقت وجودی و هویت وجودیاش را میسازد و این گونه است که انسانی که در قیامت وارد صحنه میشود همان انسانی است که خود شخص خودش را ساخته است.
به سخن دیگر، انسان قیامتی، سازه انسان دنیوی است؛ همان طوری که بهشت و دوزخ هر انسانی اختصاصی اوست، زیرا حورالعین و درخت و کاخ و قصور و آب و نهر و چمن و مانند آنها، سازههایی انسانی است که هر کسی با اعمالش ساخته است. بدین جهت پیامبر(ص) میفرماید: الجنه قیعان (عوالي اللئالي، ج4، ص8)؛ بهشت بیابان و دشتی است که هیچ چیزی در آن نیست و انسان با اعمال صالح خود از تسبیحات و مانند آن، آن بهشتش را میسازد. این گونه است که بهشت هر انسانی مطابق اعمال اوست و براساس «جزاء وفاقا»، نوعی تناسب میان عمل و جزاء وجود دارد.(نباء، آیه 26)
خداوند براساس همین اصل میفرماید: إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ و َإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا؛ اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كردهايد و اگر بدى كنيد، به خود بد نمودهايد.(اسراء، آیه 7)
این لام که در «لانفسکم و فلها» تکرار شده است، لام اختصاص است. به این معنا که عمل، عامل را میسازد و هر عملی از خوب و بد برای خود عامل است. پس نباید لام اول را لام نفع دانست و گفت لام دوم از باب مشاکله آمده است وگرنه باید علیها میآمد که بیانگر ضرر و زیان است.
از آیات قرآن به دست میآید که عمل آدمی هرگز عامل را رها نمیکند؛ چون جزو ذات او میشود. از همین روست که در این آیه لام تکرار میشود تا بیانگر این اختصاص عمل با عامل باشد