kayhan.ir

کد خبر: ۸۱۹۶۲
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۹
نقد و بررسی دو مجموعه شعر مصطفی علی‌پور برگزار شد

شانه به شانه واژه‌ها در آینه شعر نیمایی


 گالیا  توانگر
 هشتاد و سومین نشست کتاب و اندیشه «راویان اندیشه» عصرگاه 10 مرداد 95  در فرهنگسرای اندیشه به نقد و بررسی دو اثر جدید مصطفی علی‌پور «در چهار راه بهار نارنج» و «در پیراهن اردیبهشت» که از طرف شهرستان ادب به چاپ رسیده، اختصاص یافت. در این نشست ادبی که به همت موسسه شهرستان ادب و با مشارکت فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، جمعی از شاعران پیشکسوت همچون دکتر اسماعیل امینی، دکتر محمدرضا ترکی، سیداحمد نادمی، جواد محقق و سیداکبر میرجعفری و نیز جمعی از شاعران جوان حضور داشتند.
شعر «مترسک» از کتاب «چهار راه بهار نارنج» یکی از اشعار قوی این مجموعه است. پیشتر امیری اسفندقه درباره این شعر گفته بود: «اگر شعر مترسک مصطفی را خوانده باشید، متوجه خواهید شد که با یک انتخاب بهینه از محل زندگی خود سروده است. حاضرم کتاب «نماشم» خود را به پای کاهی بریزم که در کلاه مترسکی‌ست که مصطفی آن را سروده است.»
مثل تکه‌ای شب ایستاده است
روی استخوان چوبی‌اش
و تمام خویش را
به باد داده است.
او به هر که می‌رود
از مقابلش
احترام می‌کند
هم به آنکه چنگ می‌زند به او
هم به آنکه سنگ می‌زند به او
سلام می‌کند.
قلب او
اگر چه چوبی است
هر چه هست
روشنی و خوبی است
شب که می‌رسد
با تمامِ خود
در سیاهی سکوت
چشم می‌شود؛
شب که می‌رسد
خشم می‌شود.
او نگهبان خاطرات زندگی ست
پیشمرگ دوستی
در مخاطرات زندگی ست
صبحدم که آفتاب
تیغ می‌زند،
سایه تکیده‌اش
تا صلات ظهر
روی خاک دیدنی ست؛
شامگاه
شیون کلاغ‌های پیر
روی شانه‌های خسته و شکسته‌اش
شنیدنی ست
گاه گاه
گرچه مثل سایه‌ای مخوف
با شتاب
از برابر نگاه تان عبور می‌کند
هیچ هم نباشد
این غریب
دست کم گرازهای وحشی سیاه را
از برنجزارهای سبزتان
دور می‌کند....
قرابت انکار ناپذیر شعر علی‌پور و سلمان هراتی
 دکتر محمدرضا ترکی جلسه را آغاز می‌کند. وی با ابراز تاسف از اینکه چرا سلمان هراتی دوست ومعلم مصطفی علی پور کمی بیشتر فرصت زندگی نیافت، می‌گوید: «حسرتی همواره در دل من و بسیاری از علاقه‌مندان به ادبیات وجود دارد و آن این است که چرا سلمان زود رفت؟ همین دغدغه در علی‌پور نیز وجود دارد؛چنان‌که درهمین مجموعه آخرش شعری را به او تقدیم کرده است که تصور می‌کنم زمان سرودنش هم به حدود سال 65 باز می‌گردد. علی پورحداقل سی سال سابقه جدی شاعری دارد و در همه این سال‌ها خاطره سلمان را با خود داشته است. از ابتدا ما او را به عنوان شاگرد سلمان شناخته‌ایم. سخن سلمان را در شعر علی‌پور یافته‌ایم. به نظرم اگر سلمان مانده بود، آثاری که از او شاهد بودیم بی‌شک از سطح زبان صریح عبور می‌کرد و به شعرهای ساختمانی و مبهم علی پور می‌رسید .امروز تداوم سلمان هراتی را در شعر علی‌پور می‌توان دید، با همان نجابت و صمیمیت. فضاهای مشترک زیادی بین شعر علی‌پور وسلمان هراتی وجود دارد.»                                                                                                                                  وی درباره وجه تمایز شعرهای علی‌پور و هراتی می‌گوید: «البته تفاوت‌هایی هم وجود دارد و آن هم تصویرسازی‌های پیچیده‌تر اشعار علی‌پور است. زمانه سلمان صراحت بیشتری را می‌طلبید، الان آن‌قدر صراحت به نفع شعر نیست. علی‌پور یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین شاعران نیمایی زمان ماست. محجوب بودن،روحیه خاص معلمی داشتن همه از خصوصیات بارز اوست.سال‌های زیادی ازعمرش را شاگردپروری کرده و بسیاری از شاعران شناخته‌ شده امروزی، شعر گفتن را نزد او آموخته‌اند. علی‌پور فن شعر و نظریه شعر را به خوبی درک کرده است و چیزی که مانع از شناخت او به صورت فراگیر شده، شخصیت محتاط اوست. اگرامروزه کسی بخواهد شعر نیمایی ایران را مورد بررسی قراردهد، بدون حضور اشعار علی‌پور، نمی‌تواند تصویر درستی از شعر نشان دهد. البته کارعلمی جدی هم دارد. کتاب«ساختار زبان شعرامروز» وی یکی از کارهای آبرومند و‌جدی در سطح عالی دانشگاهی محسوب می‌شود.»
راه خود را روشن کنید
 شعر خود را بسرایید
دومین سخنران جلسه اسماعیل امینی ضمن گلایه از اینکه در روزگار ما تصورات نادرستی درمورد شعروشاعری باب شده است، می‌گوید: «شعر هم قالبش، هم زبان و‌ مضمونش ازپیش مشخص است. مقلد باید در این ظرف، کشفی تازه بریزد. خواننده‌ها هم متاسفانه تنبل شده‌اند. بازی با مضامین را می‌بینند، قافیه را می‌بینند و فکر می‌کنند، دارند چه شعر شاهکاری می‌خوانند! با شعرهای ازپیش تعیین شده یا ازپیش اندیشیده شده، هیچ نگاه تازه‌ای به جهان نمی‌دهیم. این قبیل از شاعران شعرهایی را درصفحات شتابناک اینترنتی می‌خوانند،که به تعبیر طاهره صفارزاده لالایی بیش نیست. این گونه اشعار نیاز به تفکر خاص و‌ فرهیختگی هم‌ ندارد. آنهایی که این طورشعر را می‌فهمند ‌و شعر تولید می‌کنند، حرف‌های مشتری‌پسند را گاهی بر قالب موزون و‌ گاهی در قالب سپید واقعا قالب می‌زنند!»
این محقق، منتقد و شاعر معاصردر ادامه توضیح می‌دهد: «می‌خواهند با آشفته کردن زبان و بیان القا کنند که هیچ‌کس نمی‌تواند چنین بسراید! در حالی که این شیوه آب گل آلوده‌ای است؛ شعرهایی نارسایند، هیچ باب جدیدی را باز نمی‌کنند.  از این جنس شاعران هم زیاد داریم.حتی اسم‌های بزرگ هم دارند. شاعرانی هستند که دریکسال دوهزار صفحه چاپ می‌کنند! مگر یک انسان چقدر تجربه زندگی دارد؟حتی یک سطر سالم درش نیست. به نظرم می‌آید آن چیزی که شعر است آن است که راهی در زبان  در بلاغت در فنون ادبی بگشاید و جهان بینی  بدیع ارائه دهد. شعر سروده‌ام یعنی چیزی را آفریده‌ام و ‌کشف کرده‌ام ‌که قبلا نبوده است. بخشی از روح‌ و زندگی خود رابیان کرده‌ام.نه اینکه تنها دانش زبان و تکنیک‌ها را به کار گرفته‌ام؛ برای سرودن.»
وی ضمن ابراز تاسف می‌گوید: «شادی‌های زندگی اینها با تقویم پیش می‌رود. صد البته کتابشان هم سر موقع به نمایشگاه کتاب می‌رسد! کسی که شاعر است تعداد کمی شعر می‌طلبد، اما این گروه از شاعران هر شب بعد از شام دو، سه‌تایی شعر می‌سرایند و می‌خوابند! شعر ساختگی به تعداد زیاد دارند. من در این دو کتاب جدید علی پور- جز دو مورد که به نظرم آمد ساختگی باشد- شعر ساختگی ندیدم.»
دکترامینی در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «شعرهای امروز به لحاظ عاطفه ضعیف‌اند. یک مشت آه و‌افسوس‌های دروغین، اعتراض‌های دروغین. اصلا بر نمی‌آید که نسبتی با زندگی داشته باشند. یک سری معشوقه‌های دروغین درشان هویداست؛ اما شعر علی‌پور اشاره به طبیعت، لحظه‌های فلسفی و تجربه‌های شخصی دارد که همگی واقعی‌اند.دروغین نیستند. آنچه از بیان آرایه ادبی و صور ادبی بلد بوده واز شعرهای دیگران آموخته یا در کتاب‌های درسی خوانده به همان صورت در شعرش تجلی پیدا نکرده است. صورت جدیدی از بلاغت را می‌توان در شعر او یافت. معلمی بر او تاثیر محدود‌کننده نداشته است. مرسوم شده که هر شاعری را به یکی از صورت‌های شناخته شده شعری منسوب کنند؛ مثلا بعضی مشهورند به شعرعاشقانه سرایی و یا آیینی سرای و صورآماده دیگر. اگر شعر شاعری در قالب‌های از پیش آماده نبود، انتخاب خودش بود، می‌تواند جهانی را بگشاید ‌که قبلا وجود نداشته است. بخشی ازعالم بوده که شناخته شده نبوده و شاعر آن را مکشوف می‌کند. به نظر من نقد ادبی یعنی منتقد مقدار تازگی شاعر را کشف کند و معرفی کند. متاسفانه بیشتر شاعران از شکار شیری می‌آیند که قبلا سرش بریده شده است!»
برخی اشعار تنها لباس نیمایی پوشیده‌اند
سید احمد نادمی سومین سخنران این جلسه با ورق زدن خاطرات ذهنی‌اش می‌گوید: «قرار بود با علی پور طرحی را آماده کنیم که جایزه‌ای برای شعر نیمایی باشد. در وضعیت شعر امروز حلقه مفقود‌ی وجود دارد. در ظاهر واقعا هست، ولی نیست. مثنوی، رباعی احیا شده اند.شعرسپید و آزاد همه درجای خود نشسته اند.حتی آن قالب‌هایی که به صورت خیلی خیلی مشهود حذف شده بودند، آنها نیز دوباره دارند ظهور پیدا می‌کنند؛ ولی انگار چیزی به اسم نیمایی نداریم. ‌من ‌حواسم هست که کتاب‌های زیادی به اسم نیمایی چاپ می‌شوند، ولی تنها لباس شعر نیمایی پوشیده‌اند. باید تریبون گسترده داشته باشی که شعر نیمایی به صورت جدی نقد شود. حالا که آن تریبون‌های وسیع را نداریم، از ظرفیت جلسات نقد بهره بگیریم.»
وی با اشاره به کم لطفی‌هایی که همواره به شعر نیمایی روا داشته شده، می‌گوید: «اتفاق خاصی که در نیمایی رخ داده این است که هر کس به آن زخمی زده است. اول نیت برخی سراینده‌ها این بوده که می‌خواسته‌اند شعر نیمایی بسرایند، ولی ته اش به این رسیده‌اند که نیمایی دوره اش تمام شده است! شعر نیمایی هم متاسفانه از اون چیزی که باید باشد، تقلیل یافته به قالب. شعر نیمایی امروزبا شعر نیمایی واقعی ساختارش فرق می‌کند.کسی که یک‌ مقدار عروض را آموزش دیده، قافیه می‌داند، تصور می‌کند دیگر دست خودش است که کوتاه یا بلند یک مضمونی را درقالب نیمایی بسراید. فراموش نکنید شما در افسانه نیما کوتاه و بلند شدن را نمی‌بینید. تقسیم‌بندی‌های اصلی شعر قدمای ما درشعر نیمایی استفاده شده است. آنچه گفتم ازبدیهیات شعر نیمایی‌اند، اما متاسفانه در عمل می‌بینیم که همین بدیهیات رعایت نمی‌شوند.شاعران موفق شعر نیمایی حرفای تئوریک دارند و باید خودشان نقاد باشند.»
این شاعر با رجوع به اشعار علی‌پور ادامه می‌دهد: «در شعر علی پور از فضا‌سازی در مورد جنگل داریم تا فرازونشیب‌های زمانه.لابه لای شعرها ازباورهای دینی و انسانی شاعر نیز آگاه می‌شویم. همه اینها را در این دو ‌کتاب جدید و‌ کتاب‌های قبلی علی‌پورکه درتثبیت وی نقش به‌سزایی داشته‌اند، می‌خوانیم. این گونه فضاسازی‌ها بدون مهندسی خاص به صورت سرایش به معنای واقعی کلمه در شعرعلی پور آورده شده است. نیما درباره شعرهای داستانی‌اش شاید ابتدا نثر نوشته، بعد به صورت شعر درآورده، اما در مابقی موارد، خیر. من به شخصه به ساختمان شعر خیلی توجه دارم، اما شاعری نمی‌تواند درشعر نیمایی ابتدا به درخت فکرکند و بعد به این فکر کند که درباره‌اش چه شعری بگوید؟ درشعر نیما چنین چیزی رخ نداده است.»
در پایان سروده‌ای دیگر از مصطفی علی‌پور را که در کتاب جدیدش آورده شده، می‌خوانیم:
«مثل آیینه
خاطرات آخرش را
با خودش می‌بُرد
رد پای یک شب طولانیِ خاموش
روی شانه‌هایش بود،
مثل یک پاییز
-سرگردانی گنجشک دلتنگی
در صدایش بود.
*
سیب می‌آمد؛
با دهان خوشه انگور می‌خندید؛
واژه واژه چشم هایش را
قطره قطره شعرهایش را
روی بام روزهای سرد
می پاشید؛
*
با انار سرخ می‌افتاد
وتَرَک می‌خورد
گاه گاهی زندگی می‌کرد
بیشتر می‌مُرد! »