به بهانه فعالیت شبکه کودک سیما
در انتظار ایجاد جنبش پویانمایی استراتژیک
آرش فهیم
شبکه «کودک» در شرایطی به عنوان یکی از واپسین شبکههای صداوسیما از پنج ماه قبل کار خود را آغاز کرد که در اصل مهمترین شبکه رسانه ملی محسوب میشود. اما اهمیت این شبکه چیست؟
طی دو دهه اخیر، با گسترش مدرنیته و آپارتمان نشینی در جامعه ایران و به ویژه در طبقه متوسط شهری، تفریحات و سرگرمیهای بچهها نیز تغییر شکل یافته است. نسلهای گذشته، بیشتر اوقات فراغت خود را با همسالان خود میگذراندند و عمده بازیهای آنها نیز به صورت دسته جمعی و در فضای باز انجام میگرفت. اما بچههای امروز، مجبور هستند که بیشتر اوقات فراغت خود را در فضاهای محدود و چاردیواریهای بسته و در خلوت و تنهایی سر کنند. به خصوص که بسیاری از پدر و مادرها دو، سه شیفت کار میکنند و وقتی هم به خانه بر میگردند، حس و حال لازم برای سر و کله زدن با فرزندانشان را ندارند. دیگر از گرگم به هوا و قایم باشک و عموزنجیرباف و هفت سنگ و ... هم خبری نیست. انواع بازیهای رایانه ای، شبکههای تلویزیونی و نرم افزارهای تلفن همراه، اصلیترین همراهان نسل نوین جامعه ما هستند. این وضعیت، حتی شرایط تربیتی کودکان و نوجوانان را نیز دگرگون کرده است. درگذشته، کار تربیت تنها به وسیله والدین و معلمان صورت میگرفت. اما آموزگاران نسل جدید، نامحدود هستند. در این فضای بلبشو و از همه رنگ، سرگرمسازی و تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان، مسائلی حساس، پیچیده و تخصصی شدهاند. بنابراین، والدین نمیتوانند به تنهایی از پس تربیت بچهها بر بیایند.
به ویژه اینکه بخشی از جریان تهاجم فرهنگی یا همان جنگ نرم علیه نظام فرهنگی و عقیدتی ما، بچهها را هدف قرار داده است. حجم گسترده بازیهای رایانهای وارداتی و اغلب مخرب به اضافه انتشار سرسام آور دیسکها و همچنین شبکههای ماهوارهای پخش انیمیشن با دوبله فارسی، خردسالان و کودکان ایرانی را احاطه کرده است.
با این اوصاف، دیگر نمیتوان شبکه کودک را یک کانال معمولی برای پخش کارتونهای قدیمی و تکرار برنامههای کودک سایر شبکهها دانست، بلکه یک شبکه استراتژیک و حیاتی محسوب میشود. به نظر میرسد صداوسیما کمی دیر به فکر راهاندازی این شبکه افتاده و باید از خیلی سال قبل در این زمینه سرمایه گذاری و برنامهریزی دقیق و سنجیده میشد.
یک سد در برابر سیل تهاجم
از تیرماه سال 91 بود که با هدف پاسخگویی به نیاز مخاطبهای نونهال صداوسیما، شبکهای تحت عنوان «پویا» کار خود را آغاز کرد. با این حال، به نظر میرسید که مأموریت و کارکرد این کانال، ناقص بود. چون بیشتر وقت آن وقف نمایش آثار قدیمی و خاطرهانگیز میشد.
تا اینکه از اول مهر امسال (سال 94) شبکه کودک راه اندازی شد و کار خود را بطور آزمایشی آغاز کرد. ریاست این شبکه برعهده محمد سرشار، نویسنده و کارشناس فرهنگی کودک و نوجوان است.
شبکه کودک به رغم نام آن فقط برای بچهها نیست. بلگه بزرگسالان نیز میتوانند خاطرات دوران کودکی خود را با این شبکه مرور کنند. چون بخش قابل توجهی از برنامههای آن را انیمیشنهای قدیمی تشکیل میدهد.
اولین قدم؛ خروج از انفعال
همان طور که بیان شد، مدیران رسانه ملی باید شبکه کودک را به عنوان یک اهرم رسانهای مهم و راهبردی در نظر بگیرند. چون از طریق ارتقا و تقویت این شبکه میتوانند کنترل ذهن نسل آینده را در دست بگیرند. بدون تردید، شبکه کودک اگر تنها ویترینی برای نمایش چند برنامه و کارتون تکراری باشد، شکست خواهد خورد. شبکه کودک نیز همچون هر رسانه، محصول و شبکه دیگری، باید در چارچوب سیاستگذاری، راهبرد و چشم انداز مشخصی فعالیت کند. رویکرد این شبکه هم اکنون بیشتر انفعالی است. اما بقا و تأثیرگذاری آن در گرو خروج از انفعال و فعال شدن است.
انفعال به این معنی که اگر مروری بر فهرست برنامههای این شبکه در طول روز بیندازیم، با برنامههایی چون «فوتبالیست ها»، «پت و مت»، «پلنگ صورتی»، «راسوی کنگ فوکار»، «تام و جری»، «اسکار»، «مکس» و ... مواجه میشویم که غالبا آثاری تکراری هستند. ضمن اینکه برخی از این کارتونها، آداب و سبک زندگی مغایر با آنچه مطلوب ماست را به مخاطب کودک و نوجوان القا میکنند. البته پخش این آثار، بهطور مطلق مردود نیست و قرار داشتن آنها در فواصل پخش برنامهها میتواند به جذابیت شبکه کمک کند. اما این گونه آثار باید محدود شوند.
واقعیت این است که رسانههای مصرف کننده، منفعل باقی میمانند.
هر رسانهای برای پویایی و تأثیرگذاری در فضای فرهنگی جامعه در وهله اول باید تولید محور باشد. هویت هر شبکهای را تولیدات منحصر به فرد آن شبکه تشکیل میدهد. شبکه کودک هم برای دستیابی به هویت و شخصیت ممتاز و متمایز باید تولیدات منحصر به فرد خود را روی آنتن بفرستد.
مرکز جنبش پویانمایی
یکی از اتفاقات مثبت فرهنگی سالهای اخیر در کشور ما پیشرفت چشم گیر انیمیشن است. موفقیت «شاهزاده روم» در اکران فصل پاییز سینماهای کشور و همچنین برتری انیمیشن «فهرست مقدس» در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر و همچنین آثار درخشان دیگری چون «نبرد خلیج فارس»، «در مسیر باران» و ... یک ظرفیت جدید برای فضای رسانهای کشور است. به خصوص اینکه کارگردانهای این آثار، هنرمندان جوان انقلابی و متدین هستند.
شبکه کودک سیما باید از این ظرفیت به وجود آمده استفاده کند و تبدیل به مرکز جنبش پویانمایی متعهد شود. یعنی با گردهمایی هنرمندان باسواد، خوش ذوق و باتجربه عرصه پویانمایی، الگوهای سرگرمسازی بومی و استراتژیک را عملیاتی کند.
سرگرمسازی استراتژیک یعنی جذابیت به اضافه آموزش و تربیت.
امروز دیگر دوران نصیحتهای پیش پا افتاده و خشک و خالی گذشته است. فیلم تربیتی مماس با زمانه به أثری میگویند که در حوزه فردی، فطرت انسانی مخاطب را بیدار کند و در حوزه جمعی، خودآگاهی سیاسی و اجتماعی مخاطب را افزایش دهد. کودکان ایرانی، بیشتر از مسائلی چون «سحرخیز باش تا کام روا باشی» باید نسبت به مفاهیمی چون عدالت، هویت، استعمار، جنگ، سلطه، نفوذ فرهنگی و ... آگاه شوند.
منتها همان طور که برخی از انیمیشنهای وارداتی، مفاهیم مدنظر استراتژیستهای غربی را در قالبی بسیار ظریف و فانتزیک نمایش میدهند، شبکه کودک هم باید مفاهیم مذکور را به شیوه دراماتیک و فانتزیک ترسیم کند. تنها در صورت وقوع چنین وضعیتی، این شبکه میتواند کارکرد خود را به عنوان یک کانال پویا و تأثیرگذار اعمال کند.