نگاهی به فیلم «بارکد»
پس رفت!
حسین کارگر
«بارکد» پنجمین فیلم کارنامه مصطفی کیایی پس از «بعد از ظهر سگی سگی»، «ضد گلوله»، «خط ویژه» و «عصر یخبندان» است که به نظر میرسد نسبت به سه فیلم اخیر، یک بازگشت به عقب محسوب میشود؛ هم در ساختار و هم در محتوا، این پسرفت محسوس است.
باز هم مثل فیلمهای قبلی این کارگردان، قصه فیلم از آخر شروع میشود و ماجراها در قالب روایت غیر مستقیم و متقاطع، تعریف میشوند. غافل از اینکه روایت متقاطع، باید کارکرد و مفهوم خاصی داشته باشد. اما در فیلم «بارکد» این سبک و سیاق، تنها به منظور متفاوت نمایی و پر کردن خلأ داستان به کار گرفته شده است. این بار هم سعی شده تا این روش از طریق بازگشت به عقب انجام شود. یعنی در این فیلم، ماجراها از آخر شروع میشوند و به عقب برمیگردند.
وقتی یک فیلمساز یا یک فیلمنامهنویس میتواند شیوه روایت متقاطع را به کار گیرد که ابتدا داستان مشخص و معینی داشته باشد. این درحالی است که فیلم «بارکد» داستان به معنای واقعی کلمه ندارد! یک پسر جوان وارد یک شرکت میشود و شروع میکند حوادثی را که از سر گذرانده برای رئیس شرکت تعریف میکند. اینکه این جوان، چرا و چگونه وارد شرکتی میشود که با زدن چند دکمه صفحه کلید رایانه، مبالغ هنگفتی از سرمایه را جابهجا میکنند، بر ما نامعلوم است. این جوان، کل داستان زندگیاش را برای رئیس تعریف میکند تا در نهایت به او بفهماند که فرزند همان مردی است که فریبش داده و پولهایش را بالا کشیده! این هم که چرا این همه داستانبافی کرده و از اول سر اصل مطلب نرفته مبهم است.
فیلمنامه اثر، پر از حفره است. هیچ منطقی در آن وجود ندارد. مشخص نیست که دختر معتادی که یکی از شخصیتهای فیلم با او در پارک آشنا میشود، چگونه منشی شرکت کلاهبردار از آب در میآید؟ در سکانس پایانی فیلم میبینیم که چند پلیس، ماشین مرد کلاهبردار را بازرسی میکنند، اما یادشان میرود که صندوق عقب آن را بگردند و رئیسشان میرود و جور آنها را میکشد! اوج ابلهانگاری فیلم جایی است که یکی از شخصیتهای فیلم، بدون هیچ شباهت ظاهری و تنها با جعل برگه مأموریت فرد دیگری خودش را به عنوان مسئول دفتر حج و زیارت یک دانشگاه جا میزند! معلوم نیست که یک فرد دیگر بدون ارائه کارت شناسایی و شناسنامه و سایر مدارک مربوطه، چطور میتواند رئیس دفتر حج و زیارت شود و تا زمان بازگشت رئیس واقعی، هیچ کس متوجه نشود؟
حرفهای فیلم درباره دزدی و ثروتهای بادآورده و فساد اقتصادی و مواد مخدر و ... همه در حد شعار باقی میمانند. در تمام طول فیلم، همه آدمها به دو شخصیت اصلی فیلم، دائم تأکید میکنند که شبیه به احمقها هستند. متأسفانه فیلم «بارکد» هم در تمام مدت نمایش، همین تصور را نسبت به مخاطب القا میکند!