kayhan.ir

کد خبر: ۸۱۲۸۶
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۰

رهبر انقلاب نسخه کاملی از امام(ره)(زلال بصیرت)

ارتباطاتی که بین انسان‌ها برقرار می‌شود، گاهی دارای یک منشأ طبیعی است. ارتباط پدر و مادر با فرزند و محبت نسبت به وی لذت بردن از حرکات فرزند و رشد وی، از همین نوع ارتباط است.

 

علی‌رغم اینکه چنین رابطه‌ای بین فرزند و والدین وجود دارد، ممکن است شرایطی پیش بیاید که پدر از فرزند خود فرار کند و حاضر به عذاب شدن فرزند به جای خود باشد؛ این نشان می‌دهد قرار نیست همه روابط طبیعی که در این عالم است، در عالم ابدی هم برقرار بماند.
ارتباط عاشقانه با خدا
اما گاه انسان با دیگری ارتباطی روحی برقرار می‌کند و نه تنها در دنیا حاضر است همه منافعش را فدای وی کند، بلکه به این توجه دارد که چگونه این ارتباط را تقویت کند که در عالم ابدی نیز قطع نشود. گاه از چنین رابطه‌ای به عشق نیز تعبیر می‌کنند.
بقدری چنین محبت روحی و الهی در آیات، روایات و سیره بزرگان دین ما وجود دارد که می‌توان کتاب‌ها درباره آن نوشت، تعبیرات عجیبی در مناجات‌های مختلف درباره محبت و عشق به خداوند آمده است و حیف است که انسان عمری را در مکتب اهل‌بیت(ع) به سر برده باشد و از این امور استفاده نکند.
بنده در سفری که به آمریکا داشتم و در جمع اسقف‌ها و کشیش‌ها و راهبه‌های مسیحی، فرازهایی از دعای عرفه امام‌حسین(ع) را برای آنها خواندم و اندکی درباره آن توضیح دادم. برخی از پیرمردهای اسقف اشک شوق از چشمانشان جاری شد و این آیه شریفه قرآن به یادم آمد که: و لتجدن اقربهم مودهًْ للذین آمنوا الذین قالو انا نصاری ذلک بان منهم قسیسین و رهبانا و انهم لا یستکبرون؛ و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع....
وقتی که یک مسیحی از دعای امام‌حسین(ع) اشک شوق بریزد و بهره ببرد، آیا جفا نیست که ما خود را از مناجات‌هایی که در اختیارمان قرار گرفته، محروم کنیم؟ چنین فطرت و استعدادی در انسان‌ها برای ارتباط عاشقانه با خداوند وجود دارد، هرچند عوامل فطری برای این کشش و توجه به معنویات و کمالات در انسان‌ها وجود دارد، اما بالاخره می‌دانیم که کشش‌های حیوانی و هوای نفسانی هم در مقابل آن وجود دارد و ویژگی‌ انسان این است که بین کشش‌ها قرار گیرد تا خود انتخاب کند. اصلا وجود این کشش‌های متضاد در انسان، سبب رسیدن به انسانیت است؛ اگر این کشش‌های متضاد نبود، یا انسان‌ها مانند ملائکه بودند و یا مانند حیوانات.
جنایت‌های جانیان در طول تاریخ را ناشی از کشش‌های حیوانی و هواهای نفسانی است. امروز نیز جنگی که در عالم توسط آمریکا و صهیونیست‌ها و عمال آنها در حال وقوع است، به خاطر کشش‌های سلطه‌جویانه است که می‌خواهند بر عالم سیطره داشته باشند و البته از آنجا که اسلام را مانع خود می‌دانند، می‌خواهند اسلام ناب را از بین ببرند.
ضرورت شناختن و شناساندن دین
بین کشش‌های مادی و کشش‌های الهی و همچنین عوامل خیر و عوامل شر، باید نوعی تناسب وجود داشته باشد، در غیر این صورت، اگر یکی از این کشش‌ها غالب باشد، زمینه انتخاب کمرنگ‌تر می‌شود؛ از این رو، باید مقرراتی وجود داشته باشد که بر اساس آن رفتارهای انسان‌ها تنظیم شود و از نظر خداباوران، این قواعد همان احکام دین و شریعت است.
قدم اول، شناخت دین است، تا فرد، دین را نشناسد نمی‌تواند به احکام آن عمل کند؛ لذا اولین وظیفه انبیاء و پیروان آنها، شناخت و شناساندن دین به دیگران بوده است؛ وگرنه فساد غالب شده و زمینه‌ای برای انتخاب و رشد و کمال باقی نخواهد ماند. به همین دلیل در جامعه باید نهادی وجود داشته باشد که متصدی تبلیغ دین باشد.
شناخت دین، لازم است، اما کافی نیست، باید یک سری امور تربیتی نیز در دستور کار قرار گیرد و لذا علاوه بر آموزش، پرورش هم نیاز است. به عنوان نمونه، اگر افرادی صرفا بدانند دخانیات برای انسان ضرر دارد، کفایت نمی‌کند، بلکه باید یک سری کارهای تربیتی انجام شود تا کودکان از همان ابتدا، هیچ تمایل و رغبتی به دخانیات نداشته باشند و از آن تنفر داشته باشند.
همیشه - حتی در صورت وجود آموزش و تربیت صحیح - افرادی وجود داشته و دارند که ارزش‌های یک جامعه را زیر پا می‌گذارند و مرتکب تخلف می‌شوند؛ لذا جامعه علاوه بر نهاد آموزش و نهاد پرورش، به نهاد مدیریت نیز نیاز دارد تا با افرادی که تخلف می‌کنند برخورد کند و ضمانت اجرای قواعد و ارزش‌های جامعه را برعهده بگیرد.
سستی و نقص در هر یک از نهادهای آموزش، پرورش و مدیریت، به هدف اصلی جامعه، لطمه می‌زند، هدف اصلی برای کسانی که دین را پذیرفته‌اند، صرفا ارضای خواسته‌های مادی نیست، بلکه سعادت اخروی، تکامل و قرب به خداست. کسی که بندگی خدا کرده و به کمال رسیده باشد، حتی برکاتش در خودش منحصر نمی‌شود؛ لذا فردی مانند حضرت معصومه(س)، وقتی در قم دفن می‌شود، حتی زیارت آرامگاهش موجب حل مشکلات دنیوی و اخروی میلیون‌ها نفر می‌شود.
برنامه ایده‌آل و آرمانی برای یک جامعه اسلامی این است که باورهای اسلامی، آموزش داده شود و ارزش‌های اسلامی مورد تربیت و پرورش و دلبستگی قرار بگیرد و اجرای احکامش با وجود متخلفین، ضمانت شود و حکومت تضمین کند که آن ارزش‌های مهم و واجب حتما اجرا شود.
نمونه عینی کسی که در این مسیر زحمت کشید، امام(ره) است و اگر کسی امام(ره) را ندیده و درک نکرده است، نسخه کامل ایشان را در رهبر معظم انقلاب (مدظله) می‌تواند درک کند که در نور، صفا، دلسوزی، حلم، گذشت و سعه‌صدر، ممتاز هستند، خدا می‌خواهد همه چنین تربیت شوند و همه با یک نقطه ارتباط پیدا کنند و آن نقطه خداست که اصل هستی و همه ارزش‌هاست.
تابلوی زیبای عالم هستی
همه عالم در واقع یک تابلوی زیبا و به عبارت بهتر نظام احسن است که باید نقش خودمان را در آن پیدا کنیم. هرچند سیاهی هم دارد، اما حتی همان سیاهی، در جای خودش به تابلو، زیبایی بخشیده است. همه عالم هستی از ابتدا تا پایان آن، توسط دست الهی خلق شده که بسیار زیباست. اما چون ما نمی‌توانیم آن را بطور کامل ببینیم، ایراد می‌گیریم که چرا سیاهی هست. آری یک گل زیبا، خار هم دارد. نگریستن خار به تنهایی زیبا نیست، اما وقتی به تصویر کامل نگاه کنیم، می‌توانیم زیبایی آن را ببینیم.
در داستان کربلا، اگر شمر و یزیدی وجود نداشتند، زیبایی‌های امام‌حسین(ع) به صورت کامل، دیده نمی‌شد. کشتن و کشته شدن یک طفل شش ماهه بسیار قبیح و جانکاه است، اما اگر این نبود، عشق امام‌حسین(ع) نسبت به خدا که حاضر است در راه او این شش ماهه را نیز بدهد، مشخص نمی‌شد. لذا این تابلوی هستی، نقطه‌های سیاهی مانند شمر و حرمله و یزید هم دارد، اما وقتی زینب(س) به تابلوی هستی به طور کامل نظر می‌کند، می‌گوید ما رایت الا جمیلا.
ما در موقعیتی ممتاز از این تاریخ واقع شده‌ایم؛ مقدمات این موقعیت تاریخی از هزاران سال تدریجا محقق شده تا ما به وجود بیائیم و این افکار مطرح شود و کسانی که از هزاران فرسخ مسافرت کرده و به ایران بیایند تا عاشقانه این افکار را یاد بگیرند.
مردم دنیا تشنه حقیقت و معنویتند، امروز فضا آماده است و مردم دنیا نیز خواهان شناخت تفکر صحیح اسلام و انقلاب هستند. لذا باید بگونه‌ای رفتار کنیم که بتوانیم جواب خدا را بدهیم. آیا کسی می‌تواند این‌گونه توجیه کند که چون زمانی برای انقلاب زحمت کشیده است، حالا باید از ثروت و مقام بهره ببرد.
سخنرانی آیت‌الله مصباح‌یزدی (دام‌ظله) در جمع پاسداران لشکر 17 علی ابن ابیطالب؛ قم؛ 1395/2/11
زلال بصیرت روزهای پنج‌شنبه منتشر می‌شود.