kayhan.ir

کد خبر: ۸۰۱۱۹
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۱

مفهوم جری و اطباق(پرسش و پاسخ)


پرسش:
مقصود از «جری و تطبیق یا اطباق» در علوم قرآنی و کتاب‌های تفسیری چیست؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به معنای جری و تطبیق و جری و تطبیق از منظر روایات پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی‌می‌گیریم.
نمونه‌هایى از روایات جرى و تطبیق
روایات بسیاری در سرفصل‌های گوناگون وجود دارد که معصومان(ع)، روش جرى را به کار گرفته و مفاد آیه یا بخشى از یک آیه را بر مصداق یا یکى از آشکارترین و برترین مصادیق آن تطبیق نموده‌اند. این امر نشان از آن دارد که روش جرى و تطبیق، مورد عنایت ویژه اهل بیت(ع) بوده است. شاید وجه آن، کارآمدى جرى باشد که پویایى و جاودانگى قرآن را بیشتر نمایان می‌سازد.
در این بخش، شمارى از آن دست روایات را برگزیده و به  جَرى موجود در آنها اشاره می‌کنیم:
1. درباره «بیّنات» و «هدى» در آیه شریفه: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى»،(بقره ـ 159)
در روایتی مصداق این مفاهیم امام على(ع) (تفسیر العیاشی، ج ‏1، ص 71) و در روایتی دیگر، تمام خاندان عصمت(ع) اعلام شدند. (همان ـ ص 72)
البته آنچه ظاهر آیه و نیز تفسیر مفسّران بر آن دلالت دارد، آن است که این درباره آن دسته از یهود و نصارى نازل شده که با آنکه با توجه به علائم اشاره‌شده در تورات و انجیل پیامبری رسول خدا(ص) برایشان ثابت بود، نبوت حضرتشان و نیز اخبار مربوطه را پنهان نموده و از بازگو کردن آن خوددارى می‌کردند! (طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن)
بر این اساس، روایاتی که این آیه را بر معصومان منطبق کرده، جز از باب جرى و تطبیق نمی‌تواند باشد؛ (المیزان فى تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 392) زیرا از آنجا که امام على(ع) با دیگر معصومان(ع) از آشکارترین مصادیق هدایت‌گرى و روشن‌گرى می‌باشند، «بیّنات» و «هدایت» در یک مورد، بر امیرالمؤمنین(ع) و در موردى دیگر، بر تمام اهل بیت(ع) منطبق شده و بی‌گمان در هر دوره‌اى مصداق یا مصادیق دیگرى براى «بیّنات» و «هدایت» پیدا خواهد شد. (آسیب‌شناسى و روش‌شناسى تفسیر معصومان(ع)، ج ‏1، ص 178)
این پیام کلى آیه، به شکلى، مورد توجه مفسر بزرگ، مرحوم طبرسى نیز قرار گرفته است؛ زیرا ایشان پس از نقل قول بیشتر مفسران، مبنى بر اینکه آیه در خصوص کتمان نبّوت پیامبر(ص) می‌باشد، اعلام می‌دارد: «مفاد آیه، همه کسانى که حقایق فرود آمده از آسمان را کتمان می‌سازند، دربرمی‌گیرد...؛ زیرا به دلیل فراگیر بودن این معنا و عدم انحصار آن به موردى خاص، این سخن (که این آیه، تهدیدی برای تمام افرادی است که حق را پنهان می‌کنند)، صحیح‌تر می‌باشد». (مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 441)
2. در فرازهای قرآنی «... ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ اللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»
(آل عمران ـ 195) و «وَ ما عِنْدَ اللهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ»،(آل عمران ـ 198) از امام على(ع) نقل شده است: «پیامبر(ص) دستم را در دست خویش نهاد و به من چنین گفت: «یا أخى ... انت الثّواب و شیعتک الأبرار». (حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج ‏1، ص 178)
در این روایت که پیامبر خدا(ص)، «ثواب» را على(ع) و «أبرار» را شیعیان وى دانسته، فرایند «جرى و تطبیق» صورت گرفته است که براساس آن، پیامبر(ص) آشکارترین مصادیق دو اصطلاح یاد شده را اعلام فرموده است.
3. در فرازهای ابتدایی سوره «بقره»، ویژگی‌های‌کافران و منافقان بیان شده، مانند اینکه آنان در عین افسادگرى، ادّعاى اصلاح‌گرى می‌کنند: «وقتی به آنان گفته شود که در زمین فساد مکنید، می‌گویند: ما مصلحانیم».(بقره ـ 11) و دیگر آن‌که: «و هنگامى که با افراد باایمان روبرو می‌شوند می‌گویند: ما ایمان آورده‌ایم! [ولى] هنگامى که با شیطان‌هاى خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: ما با شمائیم! فقط [آنها را] مسخره می‌کنیم!» (بقره ـ 14)
حال این آیات؛ اگرچه در شرایط خاص و مناسبت ویژه‌اى نازل شده است، ولى اگر در هر عصر و زمانی، افراد یا گروه‌هایى دارای این ویژگی‌ها باشند، بی‌گمان، از باب «جرى و تطبیق» می‌توان آنان را مصادیقی برای این آیات برشمرد.