قیامت زمانی برای پاسخگویی
از نظر قرآن، روز بازخواست و پاسخگویی نسبت به اعمال، روز قیامت است که از آن به «یومالحساب» یاد میشود. نویسنده در مطلب حاضر بر اساس آموزههای قرآن گوشهای از احوال و اهوال روز قیامت را ترسیم کرده تا با یاد آن، امروز، غره به سنت امهال و استدراج الهی نشویم و هر کاری را با توجه به عواقب آن انجام دهیم و تا فرصت اختیار از دست نرفته به فکر جمعآوری توشه لازم برای سفر ابدی خود باشیم.
***
فرمان برپا در کلاس مردگان
بر اساس آموزههای قرآنی، همگان جز خداوند حی قیوم، مرگ را تجربه خواهند کرد (الرحمن، آیات 26 و 27؛ انبیاء، آیه 35؛ عنکبوت، آیه 57) از نظر قرآن مرگ، عدم و نیستی نیست، بلکه انتقال از نشئهای به نشئهای دیگر است. (واقعه، آیه 61) خداوند در آیات قرآن بصراحت به انسانها یادآور میشود که مرگ «فوت» نیست، بلکه «وفات» است، خداوند مستقیم و یا توسط ملکالموت و دیگر فرشتگان و فرستادگان خویش نفس آدمیان را «توفی» میکند؛ نه آنکه نفس را نابود و نیست کند. از این رو، در کاربردهای قرآنی هرگز سخن از «فوت» نیست، بلکه سخن از «وفات» است؛ زیرا واژه «فوت» در عربی به معنای نیستی و نابودی و معدوم شدن است؛ در حالی که واژه «وفات» از ریشه «وفی» به معنای وفا کردن بوده و «توفی» به معنای گرفتن چیزی به تمام و کمال آن است. خداوند در همه آیات قرآن از «توفی» سخن به میان میآورد و «موت» را به آن نسبت میدهد تا اینگونه همگان متوجه شوند که مرگ فوت و نیستی نیست، بلکه گرفتن نفس آدمی به تمام و کمال و انتقال آن به یک نشئه و جهانی دیگر است. (بقره، آیات 234 و 240؛ نساء، آیه 15؛ انعام، آیه 60؛ اعراف، آیه 37؛ انفال، آیه 50؛ زمر، آیه 42)
از نظر قرآن همگان میمیرند و به آرامگاه ابدی خود منتقل میشوند و تا روز قیامت در آنجا آرام میگیرند و در بستر خواب طولانی میمانند. از این رو در آیات قرآن سخن از «مرقد» و «مراقد» به معنای خوابگاه و بستر خواب برای مردگان است. خداوند در این باره فرموده است: قالوا یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون؛ میگویند «ای وای بر ما، چه کسی ما را از آرامگاهمان برانگیخت؟ این است همان وعده خدای رحمان و پیامبران راست میگفتند.» (یس، آیه 52)
در روز قیامت پس از تبدیل زمین و آسمان به جهانی و زمینی دیگر (ابراهیم، آیه 48) با دمیدن حضرت اسرافیل در صور، همه مردگان از خوابگاه خودشان برمیخیزند. خداوند میفرماید: و نفخ فیالصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض الا من شاء الله ثم نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینظرون؛ و در صور دمیده میشود، پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است بیهوش در میافتد، مگر کسی که خدا بخواهد سپس بار دیگر در آن دمیده میشود و بناگاه آنان بر پای ایستاده مینگرند. (زمر، آیه 68)
در این آیه عبارت «فاذا هم قیام؛ به ناگاه آنان بر پای ایستاده» آمده است. در حقیقت با «نفخ صور» فرمان الهی میرسد تا مردگان به ناگاه از جا برخیزند و بر پای بایستند. از همین رو آن روز را روز قیامت گفتهاند؛ زیرا ناگاه همه مردگان از آدم(ع) تا آخرین فرد بشری که پیش از قیامت مرده و در آرامستان خفته بودند، بر میخیزند همچون گیاهی که پس از یک بارش باران از خاک برمیخیزد. بر این اساس علمای اسلامی در تفسیر معنای قیامت گفتهاند: قیامت، در اصل به معنای برپایی دفعی انسان است و در اصطلاح قرآنی، قیامت، زمان و روز برپایی مردم در پیشگاه خدا در جهانی دیگر است. (نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 691؛ ذیل واژه قوم)
شرایط متفاوت خوبان و بدان در قیامت
بر اساس آموزههای وحیانی قرآن، قیامت روز پاسخگویی و بازخواست از اعمال آدمی در دنیا است؛ چنانکه دنیا روز عمل است. امیرمومنان امام علی(ع) میفرماید: ان الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل؛ امروز روز عمل و بدون حساب و فردا روز حساب و بدون عمل است. (نهجالبلاغه، نامه 31)
بر اساس آیات قرآن، خداوند در روز قیامت هر آنچه در دنیا انجام داده شده را در ترازو قرار میدهد که یک طرف آن «حق» است و در کفه دیگر ترازو، اعمال خوب و بد آدمی قرار میگیرد. خداوند میفرماید: و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون و من خفت موازینه فاولئک الذین خسروا انفسهم بما کانو بایاتنا یظلمون؛ در آن روز، وزن کردن، حق است. پس هر کس میزانهای عملشان سنگین باشد، آنان رستگارانند؛ و هرکس میزانهای عملشان سبک باشد، آنانند که به خود زیان زدهاند، چرا که به آیات ما ستم کردهاند. (اعراف، آیات 8 و 9)
اینکه برخی از اعمال آدمی، سبک است، به دلیل آن است که باطل است؛ زیرا باطل یعنی هیچ و هیچ چون وزنی ندارد، در ترازوی اعمال، سبک نمایان میشود. وقتی قلب آدمی به جای قول ثقیل و سدید قرآنی (مزمل، آیه 5؛ احزاب، آیه 70) پر از هیچ باشد که همان هوای نفسانی و باد و خواهشهای شیطانی و شهوانی است، به طور طبیعی این قلب پر از هیچ، وزنی ندارد: و افئدتهم هواء (ابراهیم، آیه 43)
از نظر قرآن، وضعیت خوبان و بدان در قالب سیاه و سفید، مشخص است( واقعه، آیات 8 و 9؛ بلد، آیه 18)؛ چون یکی پر پر است و آن دیگری پر از هیچ و خالی. البته هستند کسانی که در وضعیت خاکستری قرار دارند: و اخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا و اخر سینا عسیالله ان یتوب علیهم ان الله غفور رحیم؛ و دیگرانی هستند که به گناهان خود اعتراف کرده و کار شایسته را با کاری دیگر که بد است درآمیختهاند. امید است خدا توبه آنان را بپذیرد، که خدا آمرزنده مهربان است. (توبه، آیه 102) این افراد همان کسانیاند که در اعراف به انتظار مینشینند تا مورد شفاعت قرار گیرند. (اعراف، آیه 48)
در روز قیامت، بدکاران دوست دارند، کارشان از آنها فاصله میگرفت؛ در حالی که عمل آدمی به او چسبیده و ملازم او است؛ زیرا جزوی از هویت وجودیاش است. همان طوری که عمل خوبان و نیکوکاران جزئی از هویت وجودی آنان میشود. بنابراین، آرزوی بدکاران باطل بوده و سودی ندارد. روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، حاضر شده مییابد و آرزو میکند: کاش میان او و آن کارهای بد فاصلهای دور بود و خداوند، شما را از کیفر خود میترساند و در عین حال خدا به بندگان خود مهربان است. (آل عمران، آیه 30)
هر کسی تلاش دارد که از بیآبروئی و خواری و ذلت در آن روز بگریزد. البته این کار آدمی است که او را نجات میدهد و آبرو و عزت میبخشد؛ اما باید به خودش غره نشود و از خداوند عنایت و توفیق بخواهد چنانکه حضرت ابراهیم(ع) از ترس آن روز به خدا پناه برده و در دعایش آن را میخواهد (شعراء، آیات 69 و 70 و 87)
قیامت، روز بیکسی و تنهایی در جمعیتی انبوه
آن روز هر کسی تنها است با آن که در جمع است. من در میان جمع و دلم جایی دیگر است؛ زیرا در آن روز جمع و جمعیت است، ولی اجتماع نیست؛ زیرا در اجتماع هر کسی به طریقی نیازهای دیگری را برآورده میسازد؛ ولی در جمعیت چنین چیزی اتفاق نمیافتد. از این رو روز قیامت را روز جمع و جامع و مجموع گفتهاند، نه روز اجتماع. خداوند با عبارتی چون «جامع الناس» (آل عمران، آیه 9)، «لیجمعنکم» (نساء، آیه 87)، «یوم مجموع له الناس» (هود،آیه 103)، «یجمعکم» (جاثیه، آیه 26؛ تغابن؛ آیه 9)، «لیوم الجمع» (تغابن،آیه 9) و «جمعناکم» (مرسلات، آیه 36) از آن روز یاد میکند تا جمعیت بدون اجتماع را به انسان یادآور شود؛ زیرا در آن روز هر کسی با آنکه در جمعیت است تنها و جداگانه باید پاسخگوی اعمالش باشد و کسی کاری به کارش ندارد؛چون هر کسی مشغول به کار خودش است. خداوند میفرماید در روز قیامت هیچ کسی حاضر نیست تا بار دیگری را به دوش کشد (انعام،آیه 164؛ اسراء آیه 15؛ فاطر، آیه 18؛ زمر، آیه 7؛ نجم، آیه 38) بلکه هر کسی حتی از خویشان بسیار نزدیک خویش فرار میکند؛ چه فرزند باشد یا همسر یا برادر و دوست و دیگران. (معارج، آیات 10 تا 13) خداوند میفرماید: یوم یفر المرء من اخیه و امه و ابیه و صاحبته و بنیه لکل امری منهم یومئذ شأن یغنیه؛ روزی که انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش فرار میکند و هر کسی در آن زمان مشغول کار خودش است که او از دیگران بازمیدارد. (عبس، آیات 34 تا 37)
از این رو، آن روز را روز فصل (جدایی) نیز دانستهاند؛ زیرا همانطوری که حق و باطل از هم جدا میشود هر کسی هم از فامیل و خویشاوندی جدا میشود و رابطه نسبی و خویشی در آنجا بیمعنی میشود (مومنون، آیه 101). پس نه در حوزه اندیشه به فکر و خیال دیگری است و نه در حوزه انگیزه توانایی انجام کاری برای دیگران را دارد. لذا خداوند آن روز را روز جدایی (فصل) نامیده است با آنکه همگی در جمعیت گرد هم آمدهاند و به ظاهر هر کسی خویشان و دوستان را میبیند ولی نه کاری میکند و نه کاری میتواند بکند؛ چون هر کسی مشغول به وضعیت و موقعیت خود است که همه فکر و ذهن و عملش را پر کرده و جای خالی برای فکر و عمل برای دیگران نگذاشته است. این همان یومالفصل (مرسلات، آیات 13 و 38) و جدایی است که نسبتها هم نیست تا کاری کند و رابطه فایدهای داشته باشد چنانکه ضابطه و خرید و فروشی نیست تا انسان چیزی بدهد و چیزی بگیرد و مشکلاتش را از این طریق برطرف کند همانگونه در اجتماع دنیوی امکان بهرهمندی از رابطه و ضابطه یعنی خویشاوندی و دوستی یا خرید و فروش و مانند آن بوده است. یوم لا بیع فیه و لا خلهًْ و لا شفاعهًْ. (بقره، آیه 254) و میفرماید: یوم لا بیع فیه و لا خلال (ابراهیم، آیه 31)
قیامت روز حسرتهای دوسویه
قیامت را روز حسرت و افسوس دانستهاند؛ زیرا داستان آدمی در دنیا همانند کوری است که در تاریکی به او میگویند چیزی بردارید که در فردای بینایی و روشنایی برایت مفید است. به او میگویند: کسی که برمیدارد و کسی که برنمیدارد هر دو ناخشنود خواهند بود. پس گروهی تنبلی کرده و وقت خود را به غفلت و بطالت میگذرانند و کاری نمیکنند و چیزی برنمیدارند؛ آن دیگری میگوید: حالا کمی برمیدارم، ببینم چیست؟ وقتی قیامت میشود آن که برنداشت حسرت میخورد که چرا کاری نکرد و چیزی برنداشت و آن که برداشت حسرت میخورد و میگوید که چرا کم برداشت.
امروز در بازار دنیا چنان سرگرم امور دنیوی و روزمره هستیم که چیزی یا برنمیداریم و نمیخریم تا ره توشه آخرت باشد یا اگر چیزی برداریم کم برمیداریم و سبک بار میرویم و این گونه است که در قیامت حسرت خواهیم خورد. خداوند میفرماید: کسانی که لقای الهی را دروغ انگاشتند قطعا زیان دیدند. تا آنگاه که قیامت به ناگاه بر آنان در رسد، میگویند:«ای دریغ بر ما،بر آنچه درباره آن کوتاهی کردیم.» و آنان بار سنگین گناهانشان را به دوش میکشند. چه بد است باری که میکشند.(انعام، آیه 31)
و نیز میفرماید: آن تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله و ان کنت لمن الساخرین؛ تا آنکه مبادا کسی بگوید: «دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدم بیتردید من از مسخرهکنندهها بودم.» (زمر، آیه 56؛ و نیز نگاه کنید: حاقه، آیه 50؛ یس، آیه 30؛ مریم، آیه 39؛ انفال، آیه 36)
همچنین آن روز، روز تغابن است؛ زیرا هر کسی میبیند که مغبون شده و باید چیزهایی را به دیگری بدهد که اندوخته و یا چیزی برای خودش ذخیره نکرده، که ارزش و بهایی در قیامت داشته باشد؛ زیرا بهای کالا در قیامت براساس معیار تقوا و ایمان است. خداوند میفرماید: (برانگیخته میشوید در) روزی که شما را برای روز جمعیت، جمع خواهد کرد، آن روز، روز مغبون کردن یکدیگر است (به خاطر تضییع حقوقها در دنیا، پاداش یکدیگر را میگیرند و یا کیفر را به یکدیگر تحمیل میکنند و یا درجات بهشت را با درکات جهنم تبدیل میکنند). و هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل شایسته کند خداوند گناهانش را میزداید و او را در بهشتها و باغهایی که از زیر (ساختمان و درختان) آنها نهرها جاری است وارد میکند در حالی که در آن برای همیشه جاودانه باشند، این است کامیابی بزرگ. (تغابن، آیه 9)
با توجه به وضعیت هر کس در آن جمعیت بزرگ که انسانها همانند پروانه، سطح زمین قیامتی را پر کردهاند (قارعه، آیات 1 و 4) و آن روز، روز به خاطر آمدن تمام کوششها و تلاشها برای انسانها (نازعات، آیه 35؛ فجر، آیه 23) و روز دفاع هر انسانی از خویشتن و اعمالش است (نحل، آیه 111) هر کسی باید در دنیا به فکر آخرتش باشد تا بتواند پاسخگوی اعمالش در قیامت باشد؛ به ویژه که قیامت، روز فرار انسانها از خویشاوندانش و گرفتاری هر کس به اعمال خودش است. (عبس، آیات 34 تا 37) آن روز دیگر جای ایمان و عمل صالح نیست (شعراء آیات 88 و 91 و 102؛ سجده، آیه 29؛ سبا،آیات 51 و 52؛ دخان، آیات 10 تا 12) پس امروز ایمانی بیاوریم که عمل صالح به این عظمت را با خود در آخرت داشته باشیم. (فاطر، آیه 10) امروز تزکیه داشته باشیم و تقوا به دست آوریم که معیار ارزشمندی و کرامت انسانی است (حجرات،آیه 13) و در قیامت جایی برای تزکیه نیست (آل عمران، آیات 75 و 77؛ بقره، آیه 174) و امروز توبه کنیم که فردا جای توبه نیست (روم، آیه 57) امروز با پیامبر(ص) و امامان(ع) با اعمال و ایمان خویش پیوند بخوریم تا در روز بیخویشاوندی (ممتحنه، آیه 3؛ معارج، آیات 11 و 14؛ عبس، آیات 34 و 36) خویشی داشته باشیم و در روز جدایی حق و باطل و مومن از کافر، با مومنان پیوند بخوریم (روم، آیات 43 و 44؛ یس، آیه 59) و امروز از خدا بخواهیم و استمداد بجوئیم تا در زمره مومنان و متقین درآییم که قیامت، روز قطع درخواست و استمداد از یکدیگر (مومنون، آیه 101؛ قصص،آیه 66) و روز بسته شدن دهان کافران است (یس،آیات 64 و 65) و امروز به توبه و استغفار عذر بخواهیم که فردا روزی است که هیچ عذر و بهانهای پذیرفته نمیشود. (روم، آیه 57؛ غافر، آیه 52) و امروز به خود آئیم و چشم بصیرت بگشائیم که فردا دیر است.