سفر(شعر)
محمد جواد محبت
بگو بهار بیاید، پرنده پر بزند
سحر ز راه رسد آفتاب سر بزند
شکوفه خنده زنان با نسیم برگردد
نسیم مژدهرسان باسلام در بزند
بگو به بخت فرازای از دریچه غیب
مباد چشم حسودان، تو را نظر بزند
خوشا دلی که در آن شاخه دعا روید
خوشا جوانه بر آن شاخه بیشتر بزند
روا مدار خدایا به آنچه داده توست
قضا زیان برساند، قدر ضرر بزند
روا مدار خدایا، به کشتزار امید
شریر پا بگذارد، حسد شرر بزند
دلم هوای تو را دارد ای امام رضا(ع)
بگو تفأل خیری براین سفر بزند