kayhan.ir

کد خبر: ۷۸۶۳۴
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۴

نبرد خاموش


محمد هاشمی
چيزي حدود ١٣ سال پيش اگر درباره فشار بر حاكميت جمهوري اسلامي به منظور تغيير رفتار و منش انقلابي‌اش از طريق فضاي مجازي سخن مي‌گفتيم با لبخند مسئولان مواجه مي‌شديم كه با نگاهي عاقل اندر سفيه ما را به يكديگر حواله مي‌دادند. اما درست در همان زمان پرونده‌اي به نام وبلاگ‌نويسان رقم خورد. پرونده‌اي كه بنياد هلندي هيفوس دست كم 5/1 ميليون دلار خرج اجراي آن كرد1، بدون اينكه در داخل كشور هيچ شناخت كافي‌اي از ظرفيت‌هاي فضاي وب و وبلاگ نويسي وجود داشته باشد.
در این فضای بی‌خبری، سياست «فشار از پايين، چانه زني در بالا» که سرافکنده از بوته آزمایش عملی در دولت اول اصلاحات بیرون آمده بود در دولت دوم اصلاحات شکل به‌روز‌تر و تازه‌ای به خود گرفت و به سياست «فشار از بيرون، چانه زني در درون» تغيير مسير داد. بر این اساس در حوزه اجتماعی عناصري چون مصطفي تاج زاده با استفاده از موقعیت سیاسی خود در وزارت کشور و تأسيس و مديريت حجم وسيع و متكثري از سازمان‌هاي به اصطلاح مردم نهاد(NGO) و در حقیقت دولت‌ساخته- شروع به شبکه‌سازی و سامان‌دهی یک بدنه اجتماعی گوش به فرمان کردند2 که اگرچه اقلیتی بیش نبودند اما با بهره‌گيري از فضاي نوپاي مجازي و خلأهای قانونی موجود در این حوزه و با راه اندازي وبسايت‌ها و وبلاگ‌ها، طنین صدای ناچیز خود را چندین برابر کردند و به آن سوی مرزها رساندند.
كاسبان تحريم کوچک‌ترین تحرکات بدنه اجتماعی گوش به فرمان خود را به شکل مبالغه‌آمیزی پوشش می‌دادند3 و با انتشار مقالات و تحليل‌هاي كذب و هدفدار از داخل كشور بر روي صفحات وب خوراك پرونده‌سازي‌هاي واهي حقوق بشري به وسيله سازمان‌هاي بين‌المللي را فراهم می‌آوردند. بدين ترتيب فشار سازمان يافته‌اي از بيرون مرزها بر اركان حاكميتي اين نظام وارد كردند تا به قيمت وضع انواع تحريم‌ها و هجمه سنگين به نظام با چانه‌زني در درون مرزها متاع قدرت را به دندان بگيرند و بر كرسي‌هاي حاكميتي تكيه زنند.
امروز بخش قابل توجهي از فعالان مدني، مطبوعاتي و سايبري آن روز پس از خروج از کشور در نهادهاي دولتي آمريكا و انگليس مشغول به كار شده و یا از طریق بودجه دولت‌های غربی تحت پوشش جایزه‌های بین‌المللی و بنیادهای خیریه ارتزاق می‌کنند.4
حالا به نظر می‌رسد تحولات فضای مجازی وارد فاز دیگری شده است. اگرچه سال‌ها از آن روزگار می‌گذرد اما همچنان اهرم تحریم به عنوان بخشی از سیاست «فشار از بیرون، چانه‌زنی در درون» مورد استفاده قرار می‌گیرد. اهرمی که از مهم‌ترین نقطه ضعف سیاست داخلی ما یعنی «وابستگی اقتصادی» قدرت می‌گیرد. امروز با رصد کردن تحرکات و آرایش جدید دلالان اقتصادی و سیاسی در فضای سایبر صحنه‌پردازی جدیدی قابل رؤیت است که کمترین نتیجه آن واگذاری زیرساخت کسب و کار فناورانه کشور به سرمایه‌داران خارجی است.
متأسفانه اين نكته لازم به ذكر است كه بخش قابل توجهي از مديران كلان جمهوري اسلامي از بدو شكل‌گيري پديده نوظهور فضاي مجازي تا كنون  هيچ اطلاع كامل و يا تحليل جامعي از اين پديده نداشته و ندارند و در خوش بينانه‌ترين حالت صرفا با نگاهي منفعلانه تحولات اين حوزه را به نظاره نشسته‌اند و يا خود به عنوان كاربر به مصرف محصولات اين فضا پرداخته‌اند. در چنين شرايطي اين مسئولان به دليل عدم احاطه كافي بر موضوع، عنان كار را به دست مشاوراني نالايق و البته در برخي موارد نيز امين سپرده‌اند.
عدم وجود شناخت کافی در این حوزه سبب می‌شود دلالاني كه تا ديروز بر حوزه نفت و گاز چنبره زده بودند و با حراج سرمايه‌هاي كشور قرارداهاي خسارت آفريني نظير استات اويل و كرسنت را رقم زدند5 حالا بوي پول را در فضاي كسب و كار فناورانه استشمام ‌كرده و از حوزه انرژي با چرخشي هدفمند به حوزه فناوري كوچ كنند و اين بار زيرساخت فعاليت در اين فضا را به ثمن بخس به سرمايه‌داران اروپايي و آمريكايي واگذار کرده تا از رهگذر اين اقدام براي نسل جديدي از تحريم‌ها در آينده‌اي نه چندان دور بسترسازی شود.
در این میان دست کم نام یک خانواده به صورت مشترک در تمامی فازهای پروژه فشار بر ایران با هدف تغییر سیاست‌ها، دیده می‌شود: خانواده نمازی؛ خاندانی که در کشاکش زلزله بم با غفلت مسئولان امنیتی وقت و به بهانه کمک‌رسانی پس از سال‌ها وارد کشور شدند6 و با به راه‌اندازی تشکل‌های مردم‌نهاد همکاری صمیمانه‌ای را با وزارت کشور دولت اصلاحات شروع کردند.7 آنها توانستند از اوضاع آشفته به وجود آمده پس از زلزله بم نهایت استفاده را ببرند و به بهانه اقدامات انسان‌دوستانه و کمک‌های بشر دوستانه پای نهادهای غربی را به داخل کشور گشوده و ارتباط این نهادها را با تشکل‌های مردم‌نهاد دولت ساخته اصلاحات تسهیل کردند.8 این محمدباقر نمازی بود که در پوشش مؤسسه همیاران غدا، جمعی شامل برخی مسئولان وزارت کشور اصلاحات و فعالان رسانه‌های زنجیره‌ای را با هزینه بنیاد فردریش ایبرت به آلمان برد و خط ارتباطی رسانه‌های زنجیره‌ای با رسانه‌های غربی را بیش از پیش برقرار و برای این ارتباط تسهیل‌گری کرد.9 در جریان شکل‌گیری قراردادهای کرسنت و استات‌اویل یک بار دیگر این خانواده نمازی بود که در قالب شرکت آتیه بهار دست به تسهیل‌گری ارتباطات در حوزه نفت و انرژی زد و شرکت‌های اروپایی را با هزینه‌ای ناچیز مشتری بلند مدت نفت و گاز ایران ساخت.10
اکنون در یک نقش آفرینی تازه یک بار دیگر شاهد حضور این خانواده هستیم تا سیامک نمازی به عنوان کارآفرین جوان پای پروژه پل را به ایران باز کند و در راستای همان سیاست‌های همیشگی این بار برای ارتباط بدنه کارآفرینی جوان کشور با نهادهای غربی و سرمایه‌داران اروپایی و آمریکایی تسهیلگری کند!11 از طرفی دیگر علیرضا امیدوار همکار خانواده نمازی در گروه آتیه12 که سابقه نمایندگی کمپانی نفتی شل در ایران را نیز دارد13، ضمن شرکت مستمر و مداوم در کنفرانس‌های شبکه کارآفرینان جهانی موسوم به GEN با حمایت بنیاد آمریکایی کافمن پروژه استارتاپ ویکندهای تهران را راه‌اندازی می‌کند.14
از جمله خروجی این نقش آفرینی جدید تأسیس شرکت‌های فناورانه است که تمام و یا بخش قابل توجهی از سهام آنها در اختیار سرمایه‌داران اروپایی و آمریکایی قرار دارد.15 در برخی موارد شرکتی توسط اعضای ایرانی‌الاصل تشکیل و به ثبت رسمی می‌رسد و پس از مدتی با یک خیمه شب بازی، تمامی سهام آن به شرکت‌های اروپایی واگذار می‌شود.16 این شرکت‌ها که بخش اصلی فعالیت‌هایشان را به کسب و کار فناورانه اختصاص داده‌اند، توانسته‌اند با راه‌اندازی و خرید نرم‌افزارها، درگاه‌ها و تارنماهای اینترنتی متعدد در متن زندگی مردم ورود کرده و بخشی از نیازهای روزمره آنان را برطرف کنند.17 از سوی دیگر با تکیه بر سرمایه کمپانی‌های غربی و در نبود سرمایه‌گذاری و حمایت داخلی، ایده‌های بکر و ناب جوانان ایرانی را به قیمتی ناچیز خریداری و پس از پرورش و توسعه، آن را تبدیل به بازاری جدید برای کاربران ایرانی کنند،18 بازاری با مدیریتی وابسته به بنگاه‌های غربی! مسلما برآوردن نیازهای مردم امری مذموم نیست اما واگذاری بستر این فرآیند به کمپانی‌ها و سرمایه‌داران خارجی در آینده‌ای نه چندان دور نظام اسلامی را به شدت آسیب‌پذیر خواهد ساخت.
با توجه به سوابق دلالان اقتصادی و سیاسی فعال شده در حوزه فضای مجازی و با توجه به بنیادهای به اصطلاح خیریه اروپایی و آمریکایی حامی این فعالیت‌ها نظیر کافمن که می‌دانیم هرگز برای مردم ایران دلسوزی نکرده و نمی‌کنند به نظر می‌رسد یک نبرد اقتصادی خاموش در حوزه فضای مجازی به جریان افتاده که دیر یا زود اثرات خود را در زندگی مردم نشان خواهد داد. این نکته را باید به خاطر بسپاریم که کسب و کار فناورانه تنها در یک دوره 4 ساله از 2002 تا 2006 بیش از 50 درصد در سطح جهان رشد کرد.19 این روند با شتاب بیشتری تا به امروز ادامه یافته و پیش‌بینی می‌شود حجم معاملات این حوزه در سطح جهان در سال 2020 به یک تریلیون دلار برسد.20 حالا تصمیم با مسئولان است که آیا می‌خواهند با اقدام و عمل مناسب حوزه نوپا و رو به رشد تجارت الکترونیک را از آفت وابستگی مصون بدارند و یا ترجیح می‌دهند در ملاقات‌های خصوصی با نمایندگان بنیادهای معلوم‌الحال اروپایی و آمریکایی در رستوران‌های شمال شهر ضمن ارائه گزارش عملکردشان، زیرساخت‌های حوزه ارتباط و فناوری را برای اجنبی فاش کنند!21
* منابع در دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان موجود است.