kayhan.ir

کد خبر: ۷۸۵۲۰
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۴
حمید سبزواری؛خالق اولین اثر هنری درباره روز قدس

همپای جلودار


مرحوم حمید سبزواری، پدر شعر انقلاب اسلامی، نخستین هنرمندی بود که درباره روز قدس، یک اثر هنری ماندگار خلق کرد. رمضان سال 58 که امام خمینی آخرین جمعه ماه رمضان را «روز قدس» اعلام کردند، حمید سبزواری هم یکی از زیباترین آثار خود را خلق کرد؛ شعر «همپای جلودار» یکی از ماندگارترین سرودهای انقلابی از ابتدا تاکنون بوده است.
«همپای جلودار» تصنیفی است که هم در فرم و هم در محتوا، حال و هوای انقلاب اسلامی را بازنمایی می‌کند. به طوری که هرگاه این تصنیف را می‌شنویم، احساس می‌کنیم که به سال‌های 57 و 58 و راهپیمایی‌های انقلاب رفته‌ایم.سبزواری در این شعر به خوبی به تجسیم هویت انقلاب پرداخته و گویی یک نمودار شاعرانه را از آن مقطع تاریخی ترسیم کرده است.این شعر زیبا با آهنگسازی و خوانندگی حسام الدین سراج و دکلمه مرحوم فرج الله سلحشور، هنوز هم در دل رهروان انقلاب غوغا به پا می‌کند.
بخش‌هایی از این شعر:
وقت است تا برگ سفر، بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است
تنگ است ما را خانه، تنگ است‌ای برادر!
بر جای ما بیگانه، ننگ است ‌ای برادر!
ننگ است ما را خانه بر دشمن نهادن
تاراج و باج و فتنه را گردن نهادن
تاراج و باج و فتنه را گردن نهادیم
خفتیم، غافل، خانه بر دشمن نهادیم
خفتیم و دشمن، داد، نی، بیدادمان داد
خواب و خور و افیون و مستی یادمان داد
سینا و طور و عزّه را بلعید با هم
ما خفته و او در تهاجم قدس را، هم
جولان، به جولانی دگر بگرفت از ما
ماندیم، ما سرگشته، او را قدس و سینا
فرمان رسید: این خانه از دشمن بگیرید!
تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید!
یعنی کلیم، آهنگِ  جان سامری کرد
ای یاوران! باید ولی را یاوری کرد
تکبیر زن، لبیک گو، بنشین به رهوار
مقصد، دیار قدس همپای جلودار ...
استاد حمید سبزواری همچنین در سال‌های پایانی زندگی خود در چهارپاره‌ای بسیار زیبا و شورانگیز به مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی پرداخته بود. این چهارپاره با این مطلع شروع می‌شود:
ناله كن آه اي دل من ناله كن
در هجوم دردها بر سينه‌ها
بر وداع قلب‌ها با قلب‌ها
در شكست سينه‌ها از كينه‌ها

و در بخش‌هایی از آن می‌خوانیم:
اي قلم‌، اي دست، اي شعر، اي زبان
پرده‌گير از چهره صهيون و صليب
داستان غربت انسان سراي
در هجوم تيغ و تزوير فريب

داستان‌پرداز عصر بي‌كسي است
آدمي در غزه و قدس و عراق
بر گلوها تيغ خودكامان قرن
در سبوها زهر بيداد و نفاق

غرب! اي فربه شده از خون شرق
چيست جز انسان شكاري كار تو
اينك اينك فتنه صهيونيان
داغ ننگي تا ابد بر روي تو