kayhan.ir

کد خبر: ۷۸۲۲۱
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۶
خادمان سلطه

کمک‌های مالی ساواک به نشریات گوش به فرمان


 بررسي گزارش‌هاي ساواك نشان‌دهنده دخالت مستقيم اين سازمان در كنترل و نظارت بر مطبوعات و جرايد و نيز اعمال سياست‌هاي مورد نظر هيئت حاكمه است‌:
«خبرنگار مزبور اظهار مي‌دارد، تيمسار به ايشان فرمودند كه موضوع را زياد مهم جلوه ندهيد و مخصوصاً درباره اين امر كه خارجيان هم در اين‌كار دخالت كرده و در تنظيم اين نقشه سهيم بوده‌اند، مطلبي نوشته نشود و به همين ترتيب هم اقدام شد.»
طبق همين سند به دستور ساواك اين مقاله روز 29/3/46 در روزنامه فرمان چاپ شد.
اما چرا نشريات تا اين حد به ساواك وابسته بودند؟ آيا بگير و ببندهاي ساواك باعث شده بود كه مطبوعات جرأت هر نوشته‌اي را از خود سلب كنند؟ يا اين كه موضوع ديگري نيز بود.
شايد جو ناشي از خفقان و فشار بر مطبوعات كه با بگير و ببندهاي ساواك پيوسته تشديد مي‌شد، مي‌توانست نشريه‌اي را به سمت سكوت و انزوا پيش ببرد كما اين كه برخي از نشريه‌ها و افراد پس از چند صباحي كوتاه به همين دليل دور مسائل سياسي را خط كشيده و به سمت ادبيات و موضوعات بي‌خطر رفتند يا اين كه كار مطبوعاتي را براي هميشه كنار گذاشتند اما برخي از نشريات گوش به فرمان ساواك و رژيم بودند و قلم‌ها را به فرمان و در خدمت ساواك به دو دليل درآورده بودند.
وابستگي نشريه‌ها به درآمد آگهي از سويي و زياده خواهي مديران از سوي ديگر باعث شده بود تا بسياري از آن‌ها جهت كسب پول و به دست آوردن موقعيت دست به سوي ساواك دراز كنند و ساواك نيز با توجه به سوابق افراد و ميزان همكاري آن‌ها مساعدت لازم را نسبت به آن‌ها به انجام مي‌رساند.
در اسناد ساواك در همين زمينه مي‌خوانيم‌:
«بر اساس گزارش 22/10/50 نعمت‌الله جهانبانويي ضمن اظهار درباره عدم تكافوي درآمد مجله براي تأمين هزينه‌هاي چاپ و نشر آن و ارسال صورت بدهي‌هاي خود به بانك ملي ايران و اشخاص و صورت هزينه و درآمد هفتگي مجله مزبور (حقوق نامبرده در صورت هزينه‌ها ذكر شده معهذا برابر آمار مندرج در صورت هر هفته حدود 9000 ريال براي تأمين هزينه كسر درآمد دارد) تقاضا نموده كه به هر طريق ممكن كمك‌هايي به او بشود.»
مسئولان ساواك در اين‌باره دستور مي‌دهند:
«با توجه به همكاري‌هاي قابل ملاحظه نعمت‌الله جهانبانويي و همچنين با توجه به اظهارات مشاراليه درباره عدم توانايي تأمين هزينه‌: 1- نسبت به افزايش آگهي‌هاي مجله مزبور به مسئولين وزارت اطلاعات و جهانگردي توصيه گرديد. 2- هر چند ماه يكبار مبالغي به‌عنوان پاداش از بودجه كميته تبليغات ضدكمونيستي به وي پرداخت شود. كه بند يك به اطلاع وزير اطلاعات و جهانگردي رسيد و وي گفت دستورات لازم را مي‌دهيم و در مورد بند 2 مقرر شد بخش مربوطه ساواك اقدام نمايد.»
پرداخت وام و اعتبارات بانكي با بهره كم  كه اغلب هم بازپرداخت نمي‌شد، افزايش ميزان آگهي‌هاي دولتي‌، پاداش‌هاي نقدي و مقرري ثابت ماهيانه از شيوه‌هاي تطميع مديران مطبوعات توسط ساواك بود.
درباره مجله اميد ايران مي‌خوانيم‌:
«به‌طوري كه استحضار دارند علي‌اكبر صفي‌پور مدير مجله اميد ايران از نظر مالي فوق‌العاده در مضيقه بوده و به همين جهت اغلب كوشش مي‌كند كه از نظر فروش مجله ضرر خود را جبران كند و بالطبع در اين اواخر دو مرتبه صفحات داخلي مجله او عوض شده است‌. با مذاكراتي كه با او شده دو هفته اخير مقالات بسيار خوبي از نظر سياست نوشته است كه چند مرتبه در راديو ايران خوانده شده با عرض مراتب بالا استدعا دارد در صورت تصويب مقرر فرمايند ماهيانه ده هزار ريال به نامبرده پرداخت گردد.»
در پايين گزارش‌، ساواك اين‌گونه دستور داده است‌:
«تيمسار رياست ساواك مقرر فرمودند تازگي پاداش دريافت داشته‌.»
علاوه بر اختصاص آگهي به نشريات مورد تأييد ساواك‌، برخي از آن‌ها كه بيشتر در خدمت اين سازمان بودند، حقوق ماهيانه ثابتي داشتند. در سند شماره 24465/2/5/8 ساواك به تاريخ 23/2/48 به اين گزارش برمي‌خوريم‌:
«{ايرج‌}نبوي اضافه نمود فعلاً پوروالي به اتفاق منشي خود كه مشغول درس خواندن است در فرانسه آب خنك مي‌خورد وزارت اطلاعات هم ماهانه حقوقش را حواله مي‌كند {...} گويا دكتر عسگري هزينه شماره مخصوص خودش را از وزارت اطلاعات دريافت كرده ولي من هنوز نگرفته‌ام و علت توقيف مجله {بامشاد} هم معلوم نمي‌باشد و اصولاً دولت تصميم دارد مطبوعات را در يكديگر ادغام نموده و به‌صورت شركت سهامي درآورد و بعد به همه آن‌ها كمك مالي نمايد و فعلاً اولين كمك را {به‌} مجله روشنفكر كرده و شركتي مركب از رجأ معاون سابق دكتر علي اميني {و} پرتو اعظم معاون وزارت كار تشكيل شده و كليه قرض مصطفوي را داده‌اند بعد هم هر كدام ماهيانه پنجاه هزار ريال حقوق برداشت مي‌كنند و دولت هم مرتباً كمك ماهانه به‌صورت آگهي {رپرتاژ}به آن‌ها كرده و پانصد هزار تومان هم به آن‌ها پول داده است همچنين قرار است بين مجله تهران مصور و روزنامه يوميه آژنگ نيز شركتي تشكيل گردد.»
علاوه بر حقوق ماهيانه‌، برخي از آن‌ها در مقابل سطر سطر نشريه از ساواك پول دريافت مي‌كردند و نشريه را در مقابل به بولتن اختصاصي حكومت تبديل كرده بودند:
«به قرار اطلاع آقاي عباس شاهنده مدير روزنامه فرمان مرتباً با رييس شهرباني كل كشور تيمسار سرلشكر علوي مقدم در تماس است و مذاكراتي صورت گرفته است تا آقاي شاهنده مبلغي از رياست شهرباني دريافت دارد كه شماره مخصوصي از روزنامه فرمان در تهران چاپ كرده و موقع تشريف فرمايي شاهنشاه به بيروت در آن‌جا منتشر نمايد.»
روشن است كه اين شيوه كار، نشريات را به ساواك و رژيم وابسته مي‌كرد و مديران نشريات براي چاپ مطالب‌، از خود استقلالي نداشتند. اين وابستگي به‌طور كلي آن‌ها را محدود مي‌كرد و در صورت مشاهده هر نوع تخلفي از خط و مشي ساواك كه گاهي به‌دليل جناح‌بندي‌هاي سياسي اتفاق مي‌افتاد، نشريات از طرف مسئولان ساواك به لغو مستمري تهديد مي‌شدند. گزارش ساواك به خوبي گوياي اين مطلب است‌:
«آقاي جهانبانويي مدير روزنامه فردوسي (ماهيانه مبلغ 10000 ريال‌) مستمري مي‌گيرد، اغلب مقالات انتقادي بر عليه دولت و وضع فعلي مي‌نويسد. با وجود تذكرات پي‌درپي كه به ايشان داده شده و هنوز هم ادامه دارد روش خود را ترك ننموده است‌. عليهذا نامبرده احضار و شديداً تذكر داده شد كه تيمسار رياست ساواك فرمودند تكليف خود را روشن كنيد در صورتي كه تغيير روش ندهيد ضمن لغو مستمري امتياز روزنامه لغو و از انتشار آن جلوگيري خواهد شد.»