یادداشت تحلیلگر برزیلی مسائل استراتژیک برای کیهان
نقش اشراف و نفوذیها در کودتا علیه روسف
اشاره
برزیل مدتی است که گرفتار آشوب سیاسی هدفمندی شده است، «دیلما روسف» رئیسجمهور قانونی و مشروع این کشور برکنار شده و جایگزین وی «میشل تامر»بر اساس اسناد ویکی لیکس جاسوس سیا است. این تنها برزیل نیست که گرفتار این بحران پیچیده شده است در ونزوئلا نیز مخالفان دولت که مورد حمایت آمریکا هستند تلاش گستردهای را شروع کردهاند تا «مادورو»رئیسجمهور چپگرای این کشور را از تخت به زیر بکشند. در صورتی که این روند در ونزوئلا نیز مانند برزیل به نتیجه برسد احتمال سرایت این آشوبها به سایر کشورهای منطقه آمریکای لاتین بعید نخواهد بود. این تحولات ما را بر آن داشت که با دکتر«پپه اسکوبار» برزیلی که متخصص مسائل سیاسی آمریکای لاتین است به گفتوگو بنشینیم. اسکوبار تحلیلگر مسائل استراتژیک است و مقالات وی به طور مرتب در سایتهای راشاتودی، خانه شفافسازی، اسپوتنیک و پرستیوی منتشر میشود.کتابهای «2030»، «امپراتوری آشوب»، «گلوبالیستن: چگونه دنیای جهانی شده در جنگ حل میشود»، «اوباما یک گلوبالیستن است» از وی منتشر شده است. «پپه اسکوبار» دو یادداشت اختصاصی برای کیهان در زمینه بحران برزیل و توطئهای که در پس این بحران است نوشته که 17 خرداد ماه گذشته یادداشت نخست وی تحت عنوان ؛«اَشراف؛ ابزار آمریکا برای بحرانآفرینی در کشورها هستند» در روزنامه کیهان منتشر شد «اسکوبار» در آن یادداشت اذعان کرده بود که «بحران برزیل نتیجه طرح و نقشهای است که آمریکا برای به آشوب کشیدن و در اختیار گرفتن آمریکای لاتین به ویژه کشورهای عضو بریکس در سر میپروراند.» یادداشت دوم وی که به طور مفصل به تحولات برزیل پرداخته نیز در ادامه میآید.
امروز هر سیاستمداری در دنیا به وسیله هیجانات غیرمنتظره در معادلات قدرت برزیل هر از گاهی سرگرم میشود. آخرین سوژه بزرگ خبری در برزیل افشای مکالمات یکی از بزرگترین چهرههای گرداننده فساد در شرکت «پتروبراس» با سناتور و وزیر برنامهریزی سابق این کشور بود. فردی که هم اکنون به جای «دیلما روسف» بر تخت ریاست جمهوری برزیل تکیه زده است.
سنا و کنگره برزیل به بهانه مبارزه با فساد علیه «دیلما روسف» اعلام جرم کردند و او را به دادگاه کشاندند. آنها همزمان نیز از فرصت استفاده کرده و کودتایی را در این کشور پیریزی کردند که موجب عزل خانم روسف شد. در واقع ترکیبی از یک کودتا و استیضاح طراحی شده از سوی سنا و کنگره با مدیریت پشت صحنه محافظهکاران آمریکایی، مجتمعهای نظامی صنعتی، سرمایهداران وال استریت، لابی کشاورزی صنعتی برزیل و رسانههای جریان اصلی در برزیل که توسط چهار خانواده قدرتمند اداره میشوند باعث شد که خانم دیلما روسف از قدرت برکنار شود. به عبارت دیگر روسف قربانی یک جنگ ترکیبی و کودتای قضایی، سیاسی، مالی و رسانهای شد.
اسناد فاش شده این واقعیت را بیان میکند که عوامل پشت پرده کودتا در برزیل هدفی جزء حفظ و حمایت طبقه اشرافی برزیل نداشته و دائما در روند تحقیقات عظیم کشف فساد ریشهای در برزیل موسوم به «عملیات کارواش» در دو سال اخیر به روشهای مختلف دستاندازی کردهاند.آنها به علاوه در صدد از بین بردن وجهه جناح چپ و حزب کارگر در این کشور هستند.
مابقی اسناد فاش شده از پشت پرده کودتا علیه روسف حکایت از تلاش برای تضییع حقوق کارگران به وسیله تحمیل مجدد سیاستهای «نئو لیبرالی»، تلاش برای وابسته کردن کشور به استعمار و بازگرداندن روش اداره کشور به دوران استعماری و نهایتا ایجاد سلطه طبقه اشراف بر طبقه متوسط جامعه برزیل دارد.
اتفاقا این سیاستهای اتخاذ شده برای آینده برزیل با ذات سنا و کنگره این کشور نیز هماهنگ است.آنها صاحبان ثروت و قدرت در جامعه برزیل هستند. شاهراههای اقتصادی، مافیای اسلحه و مجموعههای امنیتی کشور و شریانهای تعلیمی و تربیتی در دستان این دو قرار دارد.
تورم در برزیل در چند وقت گذشته با شیب تندی رو به افزایش بوده است حتی وقتی که «ادواردو کنها» سردسته فساد در کنگره، نخستوزیر «میشل تامر» عروسک خیمهشببازی آمریکاییها شد. محبوبیت «میشل تامر» پس از انتصابش به حکم ریاست جمهوری به شدت کاهش یافته است. اکثر قریب به اتفاق مردم برزیل میخواهند تا علیه او اعلام جرم شود و او به دادگاه فرستاده شود. نام وی در پروندههای مختلف فساد دیده میشود و این مسئله از چشمان مردم برزیل دور نمیماند اما صاحبان قدرت و مغزهای متفکر کودتا اجازه نمیدهندکه قدرت به راحتی از دستشان خارج شود.
جلسه اجماع نظر کودتاچیان درست سه هفته پیش از عزل شدن روسف از منصب ریاست جمهوری توسط کنگره و سنا تشکیل شد. اجماع نظر کودتاچیان بر این بود که از طرفی تحقیقات «کار واش» وسیلهای برای مجرم نشان دادن حزب کارگر و دیلما روسف باشد و از طرفی دیگر تلاش کنند که گزارشات این گروه تجسس، متحدین خود از جمله طبقه اشراف را نشانه نرود. بسیاری از کسانی که کودتا را علیه روسف رهبری کردند و متحد میشل تامر محسوب میشوند از به نتیجه نرسیدن تحقیقات مربوط به فساد در عملیات کارواش به شدت نفع میبرند چرا که بسیاری از آنها در این فسادها دست داشتند و این از چشم مردم برزیل دور نمانده است.
اکنون این پرسش در اذهان عمومی برزیل ایجاد شده که چرا مسئولان دستاندرکار «عملیات کارواش» که مسئولیت رسیدگی به پروندههای فساد در برزیل را بر عهده دارند؛ نسبت به این موضوع پیش از جلسه عزل روسف واکنش نشان ندادند و این اطلاعات را فاش نکردند. شاید اگر توطئه آنها زودتر فاش میشد، عزل روسف صورت نمیگرفت.
این واقعیت تعجب همگی را برمی انگیزد،که خود نشان از همدستی برخی سناتورها در فساد و کودتا در برزیل است. اما هنوز هیچ چیزی از جذابیت این نکته کم نمیکند که در برزیل پس از برکناری رئیسجمهور، دادگاه عالی این کشور همه تحقیقات جاری درباره فساد را معلق اعلام میکند. اگر مشابه این برکناری در هر جای دیگری به غیر از برزیل رخ داده بود ،پس از آشکار شدن حقایق رای برکناری باطل میشد و رئیسجمهور مجددا به مقامش باز میگشت.اما همان طور که من همواره اشاره کردهام یک جنگ ترکیبی در برزیل شکل گرفته است که بر روی سیاست، اقتصاد، رسانه و چیزهای دیگر نشانه رفته است و مقابله با آن بسیار مشکل است چون دستهای پشت پرده بسیار پیچیده و قدرتمند هستند.
بنابراین تاریخ برای آیندگان رقم خورد، آنها درباره اجماع کلاهبرداران در برزیل خواهند نوشت و خواهند گفت که چطور رئیسجمهور برزیل برکنار شد.«میشل تامر» هم اکنون از هر زمان دیگری بیشتر تحت فشار است، دولتمردان تاثیرگذار در سایه وی شامل ،رئیس پیشین مجلس سفلی و وزیر سابق برنامهریزی نیز همچون او تحت فشار رسانهها قرار دارند. هم اکنون، روسف و چپهای برزیل بیکار ننشستهاند و به اعتراضات خیابانی خود ادمه میدهند. اگر روسف سودای تصاحب مجدد پست ریاست جمهوری را در ذهن میپروراند باید خود را برای انتخابات 2018 آماده کند، البته ورود به عرصه انتخابات نیازمند چانهزنی و گفتوگوی ممتد وی با احزاب و چهرههای شاخص برزیل است که وی البته در این زمینه مهارت خاصی ندارد. دانستن این نکته ضروری است که نئولیبرالهای آمریکایی حاکم در برزیل از تمام ظرفیتها استفاده خواهند کرد تا از شر انتخابات 2018 ریاست جمهوری خلاص شوند و این همان بینظمی همه جانبه در ساختار اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی برزیل است.
اما مسئله مهمتر امروز برزیل آینده طیف کودتاچی و گروه فشار آمریکایی برزیل است.چیزی که مسلم است آن که طیف حاکم بر برزیل از همه ظرفیتها چه قانونی و چه غیرقانونی استفاده خواهد کرد تا در قدرت بماند و آن را از دست ندهد. در حال حاضر هیچ قدرت میانجیگری در برزیل وجود ندارد. آنها سعی میکنند رهبران چپگرا در برزیل، همانند لولا را محدود کنند و هیچ شانسی برای حضور مجدد آنها در قدرت باقی نگذارند. همزمان، کودتاچیان همراهان دیگری نیز یافتهاند، سوسیال دموکراتها در این زمان به نیروهای نئولیبرال تبدیل شدهاند، آنها به دنبال پیشبرد هدفهای خودشان هستند. هدف اصلی آنها خصوصیسازی است و این یعنی واگذاری تمام منابع نفتی به آمریکاییها. تصاحب اموال توسط آمریکاییها در برزیل یعنی پر رنگتر شدن نفوذ این کشور در برزیل.
برزیل با حکومت کودتاگری که مدتی است بر آن حاکم شده در حال حاضر در منطقه آمریکای لاتین به طور کامل منزوی شده است. کشور آرژانتین تنها کشوری است که دولت غیرقانونی «تامر» را به رسمیت شناخته است، آمریکا اما کمی محتاطتر عمل کرده و واکنش مستقیمی در این باره نگرفت. اما پیامی را که دولت آمریکا از طریق سخنگوی وزارت خارجه خود و سفیر خود در برزیل منتقل کردند روشن بود «آمریکا به نهادهای قانونی برزیل اعتماد دارد» معنی این پیام این بود که از نظر آمریکا بدون تردید کودتا و برکناری رئیسجمهور برزیل از قدرت امری کاملا قانونی است. وزیر امور خارجه جدید برزیل نیز در همان آغاز وزارتش خوش خدمتی خود به آمریکاییها را تمام کرد و برای کشورهای چپگرا از جمله کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه و بولیوی خط و نشان کشید. هم اکنون اولین کشور عضو کشور بریکس که همان برزیل باشد در چنگال آمریکا قرار گرفته و عملا همانند گذشته در مناسبات تجاری و بانکی بین اعضا فعال نخواهد بود.
پپه اسکوبار