یادداشت خبرنگار
اصفهان در پنجم رمضان سال 57
غروب پنجم ماه مبارک رمضان مطابق با پنجشنبه نوزدهم مرداد 1357 غروب غمانگیز و وحشتآفرین برای مردم شهر اصفهان بود.
اختناق پهلوی به اوج خود رسیده بود و مبارزات همه جانبه مردم اصفهان آغاز شده بود.
در پنجم رمضان سال 1357 تک تیرها و رگبار مسلسلهای مزدوران سینه رسول نمنبات، نوری، دوازده امامی، حسن زارع، حسن شیرانی، علی ذاکر، محمد حسن منتظری و مهدی قیومیان و دیگر عزیزانی چون سید محمود حسینی و... را شکافت تا شاید جلوی غرش مردم اصفهان را در میدان شهدا و اطراف بیت آیتالله خادمی بگیرند. در شب پنجم رمضان 1357 صدای تکتیرها و رگبار مسلسلها آرامش را از مردم اصفهان گرفته بود.
هر بار که صدای فریاد و اعتراض مردم هر لحظه بلندتر میشد صدای گلولهها نیز بیشتر به گوش میرسید و فریادهای اللهاکبر در هر محله شنیده میشد. این تکبیرها نمودار خشم و نفرت مردم بود. آن شب اصفهان هرگز نخفت و تا صبح بیدار بود. آنگاه که سپیده صبحگاهی دمید، آسفالت خیابانها و میدان شهدای اصفهان به ویژه کوچه پس کوچههای خیابان منتهی به منزل آیتالله خادمی به خون بهترین عزیزانمان رنگین شده بود. اما فریادها همچنان بلند بود. مردم به خشم آمده با پیروی از ولی امر خود امام خمینی(ره) مبارزان را یاری میکردند.
تظاهرات حقطلبانه از این خیابان به آن خیابان و از این محله به آن محله کشیده میشد.
مردم به جهت آزار و رفتار خصمانه رژیم پهلوی با روحانیون اصفهان در خانه آیتالله خادمی که رئیس حوزه علمیه اصفهان نیز بود اجتماع کرده بودند و ادامه این تحصن آن واقعه خونین رخ داد تا هشت جوان رشید اصفهانی در فردای آن روز مظلومانه رخ در نقاب خاک بکشند. برکت خون همین شهدای پنجم رمضان اصفهان مردم را بیدارتر ساخت و حکومت نظامی در اصفهان اعلام شد. اصفهان اولین شهری در کشور بود که حکومت نظامی در آن برقرار و رفت و آمد مردم در شبها منع شد. این حرکت باعث شد تا ریشه درخت انقلاب اسلامی در این شهر جوانه بزند. یاد شهدای غروب پنجم رمضان 1357 را گرامی میداریم.
اصفهان- محمد علی شاه علی