ردپای 60 سال خیانت و جنایت (پاورقی) - روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 1392-1332
رشیدی مطلق خود شاه بود (پاورقی)
Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری
چاپ مقاله اهانتآميز در روزنامه اطلاعات شش روز پس از آن که کارتر تهران را ترک کرد، مقاله "ايران و استعمار سرخ و سياه" در روز هفدهم دي ماه عليه امام خميني و به دستور شاه در روزنامه اطلاعات منتشر شد.(11) این مقاله در ظاهر توسط فردی به نام احمد رشیدی مطلق نوشته شده بود . داريوش همايون (وزير اطلاعات و جهانگردی در سال 1356) طي مصاحبهاي در سال 1378 ميگويد:
" مقالهاي که بهعنوان نامه احمد رشيدي مطلق معروف شده، به دستور شخص پادشاه نوشته شد."(12)
داريوش همايون در جاي ديگر ميگويد:
" مقاله روزنامه اطلاعات که نه نخستين و نه آخرين اشتباه در يک سلسله طولاني اشتباهات بود و در آن به [امام] خميني بهعنوان نماينده ارتجاع سياه و داراي اصل و نسب غيرايراني (هندي) اشاره شده بود، به دستور شاه و دفتر مطبوعاتي هويدا (وزير دربار) که قبلاً در نخستوزيري بود تهيه گرديد. اين دفتر بهطور مرتب از سالها پيش مقالاتي براي انتشار در مطبوعات تهيه ميکرد و به چاپ ميرسانيد. متن اوليه مقاله به دستور شاه تغيير يافت و تندتر نوشته شد. مطالب اساسي مقاله همان چيزهائي بود که خود شاه چند سال پيش در مصاحبهاي با يک مجله آمريکائي درباره [امام] خميني گفته بود."(13)
محمود طلوعي نيز در اين مورد مينويسد:
"قدر مسلم اين است که هويدا در جريان تهيه اين مقاله بوده و پس از تصويب متن نهائي مقاله از طرف شاه، آن را براي چاپ در روزنامهها بهعنوان داريوش همايون وزير اطلاعات دولت آموزگار فرستاده است. پاکت محتوي مقاله را پيک مخصوصي از دربار ، در کنگره حزب رستاخيز به دست داريوش همايون ميرساند. همايون هنگامي که از جلسه خارج ميشد پاکت را دريافت مينمايد و در حضور يکي از سردبيران اطلاعات که در آنجا بوده، پاکت را باز ميکند. آقاي باستاني سردبير اطلاعات ميگويد: همايون ، پاکت را که علامت دربار روي آن بود و يادداشت ضميمه مقاله را برداشت و اصل مقاله را به من داد و گفت اين مقاله بايد حتماً در جاي مناسبي در روزنامه فردا چاپ بشود. شتابزدگي همايون در اين کار و اصرار او در چاپ فوري مقالهاي که آن را به دقت مطالعه نکرد، نشان ميداد که وي قبلاً در جريان تهيه اين مقاله بوده و از مضمون آن آگاهي داشته است."(14)
احسان نراقي درباره اين مقاله، در زندان اوين (پس از پيروزي انقلاب) از يکي از مسئولين ساواک چنين شنيده بود:
" پس از اين که سيد مصطفي خميني در نجف فوت شد، ياسر عرفات تلگراف تسليتي به آقاي خميني مخابره ميکند. آقاي خميني در جواب به ياسر عرفات ميگويد که درد و محنت من روزي پايان ميگيرد که ملت ايران از شرّ اين آدم جابر راحت بشود ... نصيري (رئيس ساواک) اين متن را برده بود پيش شاه و به شاه نشان ميدهد. شاه ميگويد که حالا ديگر بايد جنگ را با روحانيون، بهخصوص با آقاي خميني، علني کرد. برويد يک مقاله تهيه کنيد. دستگاه ساواک مقاله را تهيه ميکند و نصيري مقاله را براي شاه ميبرد. شاه ميگويد نه، اين را تندترش کنيد. وقتي که مقاله حاضر ميشود ميگويد که از طريق دربار بگویيد بفرستند. هويدا هم ميفرستد براي وزير اطلاعات (داريوش همايون)، او هم ميدهد به روزنامه اطلاعات."(15)
احسان نراقي در جاي ديگر ميگويد:
" شبي در يک مراسم مهماني، احمد قريشي را ديدم و به او گفتم: اين نوشته چقدر احمقانه بود. گفت: در جلسه کميته مرکزي حزب رستاخيز هم همين موضوع مطرح بود. داريوش همايون هم آنجا بود و گفت: ما در سوراخ مورچه ها آب ريختيم تا مورچهها بيرون بيايند ... بنابراين، شاه مايل بود با اين کار سر و صدا بلند شود و مخالفين مذهبي حکومت نمايان
شوند."(16)
منابع در دفتر روزنامه موجود است