kayhan.ir

کد خبر: ۷۵۴۰۹
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۳

سوریه پنج سال تاوان 33 روز(یادداشت روز)



درباره علت یا علل وقوع جنگ سوریه و زمانی  که تصمیم به این جنگ گرفته شد، در ماه‌های اخیر مطالب جالبی مطرح شده است و همه آن‌ها از سوی اشخاص و منابعی است که در دنیا «معتبر» شناخته می‌شوند در این میان «رابرت فیسک» تحلیلگر صاحب نفوذ روزنامه انگلیسی «ایندپندنت» از اسنادی صحبت می‌کند که نشان می‌دهد رژیم سعودی پس از ترور رفیق حریری- در 23 بهمن 1383 - تصمیم گرفت که به هر قیمتی بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه که او را عامل اصلی‌ ترور حریری معرفی می‌کرد، از میان بردارد. براساس اسناد فیسک جنگ علیه دولت سوریه 7 سال پیش از شروع برنامه‌ریزی شده و با آماده‌سازی نیروهای سوری و تجهیز نظامی مخالفان بشار اسد در سال 1391‍ آغاز شده است.
در ماجرای ترور حریری، هنوز هم بشاراسد و چند تن از نظامیان دولت سوریه به عنوان متهم مطرح هستند. رابرت فیسک در این یادداشت می‌گوید من در وقتی که خبر ترور حریری به بشار اسد داده شد، نزد رئیس‌جمهور سوریه بودم و او از این خبر بسیار متعجب شد. اما وقوع حادثه‌ای در این ابعاد کفایت می‌کرد تا رژیم عربستان حلقوم دولت سوریه را بفشارد. دولت عربستان ابتدا تلاش گسترده‌ای کرد تا برخلاف متن پیمان طائف، ارتش سوریه خاک لبنان را ترک گوید. سوریه در آن زمان با پذیرش خروج از لبنان در واقع نشان داد که در برابر فشار ضربه‌پذیر است و لذا از آن زمان به بعد اعمال فشارها علیه سوریه روبه فزونی گذاشت. دادگاه حریری  که اعمال فشار علیه اسد را هیچگاه رها نکرد، از آغاز زمانی که جنگ تروریست‌ها علیه دولت اسد شروع گردید، پیگیری پرونده حریری از سوی سعودی و دادگاه رها شد!
چند وقت پیش نخست وزیر سابق قطر در مصاحبه با یک رسانه اروپایی فاش کرد سعودی حتی پنج سال پیش از زمان کشته شدن حریری، تصمیم گرفت به سوریه  حمله کند. جاسم‌بن‌حمد در آن مصاحبه به جزئیات این موضوع هم اشاره کرده بود. آنچه رابرت فیسک گفت و آنچه شیخ جاسم و دیگران درباره علل وقوع جنگ سوریه گفتند می‌تواند ترکیبی از واقعیت و تحلیل ذهنی باشد اما به هر حال در همه آنها یک نکته قابل اغماض نیست: «تحولات امنیتی سوریه یک ابتکار داخلی و برخاسته از آنچه تحت عنوان مناسبات ظالمانه دولت با شهروندان مطرح می‌کنند نبوده است.
ممکن است گفته شود رژیم سعودی جنگ در سوریه را براساس تمایلات خود شروع کرده است و در واقع از آنجا که سران این رژیم بسیار لجباز و انتقام‌گیر هستند، جنگ را پدید آورده‌اند. کما اینکه درباره تحولات لیبی بعضی‌ها معتقدند «معمر قذافی» قربانی بی‌احترامی به پادشاه وقت عربستان - ملک عبدالله - در جریان کنفرانس اتحادیه عرب شد.
اما وقتی ما ابعاد جنگ و کشورهایی که در آن شرکت دارند را بررسی می‌کنیم به نتایج جالب‌تری برخورد می‌نمائیم. شاید شنیده باشید که در جریان جنگ 33 روزه که به شکست رژیم تل‌آویو منجر شد، پس از مدت کوتاهی یک کمیته بررسی تشکیل شد و در نهایت به رهبران اسرائیل گفت: «عامل اصلی پیروزی حزب‌الله در این جنگ کمک‌های بی‌دریغ تسلیحاتی دولت سوریه و پشتیبانی موثر آن بوده است. رژیم صهیونیستی پس از این جمعبندی تصمیم گرفت که به سوریه حمله کرده و آن را متلاشی  نماید.  بعضی از تحلیلگران ایرانی در اوائل شروع بحران سوریه مدعی بودند که اسرائیل بقاء حکومت اسد در سوریه را بهتر از فروپاشی آن می‌داند!
خبرهای زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند، اسرائیلی‌ها آموزش مخالفان را از اواخر سال 2007 شروع کرده‌اند. همین روزها، روزنامه‌های صهیونیستی با صراحت در برابر مذاکرات سیاسی و راه افتادن میز مذاکره موضع گرفتند و یک شخصیت اسرائیلی گفت سوریه مرده و صحبت کردن از بلندی‌های جولان مشکلی از مرده را حل نمی‌کند.
نباید تصور کرد که عربستان و اسرائیل هر کدام با انگیزه‌ای جداگانه و بدون هم‌پوشانی جنگ در سوریه را آغاز کرده‌اند. اگر به آرشیو سالهای 2004 و 2005  و 2006  سری بزنیم درمی‌یابیم که فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی بطور مرتب از مراودات تل‌آویو - ریاض صحبت کرده‌اند و در آرشیو 2006  صراحتا گفته‌اند، هزینه جنگ 33 روزه پیش از آنکه واقع شود، از سوی ریاض پرداخت شده است! کما اینکه جنگ 22 روزه و جنگ 8 روزه نیز با پولهای عربستان و موشک و بمب اسرائیل شروع شد. با این وصف چه دلیلی وجود دارد که رژیم‌های اسرائیل و عربستان که برای جنگ با حزب‌الله هماهنگ عمل کرده‌اند در جنگ با سوریه به طور جداگانه عمل کرده باشند؟
جنگ سوریه کثیف‌ترین جنگی است که تاکنون منطقه به خود دیده است چرا که در این جنگ مردمی در معرض انواع آسیب‌ها قرار دارند که از نظر سطح اقتصادی و اجتماعی به سختی قادر به دفاع از خود می‌باشند. ریختن بمب علیه چنین مردمی جز «جنایت» در خور چه نامی است؟
جنگ در سوریه اما برخلاف تصور اولیه سعودی‌ها، اسرائیلی‌ها و نیروهای وابسته به آنها سوریه را به بن‌بست نرساند. کمک موثر ایران که در زمانی در سطح مستشاری بود و کمک حزب‌الله لبنان و کمک مردم افغانستان و عراق در قالب فاطمیون و زینبیون، سوریه را از خطر حتمی سقوط نجات داد اما این کار با هزینه قابل توجهی انجام شد که سهم نیروی انسانی در آن اهمیت بیشتری داشته است. همه می‌دانند که ایران، پول سعودی را ندارد و نیز همه می‌دانند که برخلاف ایران، عربستان در خطوط انتقال سلاح به سوریه مشکلی ندارد. اما اگر امروز شرایط حاکم بر جنگ سوریه را بررسی کنیم می‌توانیم درباره برنده جنگ سوریه نظر دهیم. ملت سوریه در این جنگ با بیش از نیمی از جهان و نیمی از منطقه درگیر است. ایستادگی مردم و تداوم آن برای مردم دنیا جذاب است و سبب می‌شود که این سؤال به ذهن مخاطب برسد: «اگر این ضربات را به جای آنکه به مردم در سوریه وارد شود به مردم و دولت سعودی وارد می‌شد، چه می‌شد»؟
در این جنگ نیروهای وفادار به دولت سوریه می‌جنگند، صبر می‌کنند و می‌خواهند که آینده کشورشان را خود بسازند. در نقطه مقابل آن -لااقل- دو دولت وجود دارند که فقط می‌خواهند از سوریه انتقام بگیرند. با این وصف چگونه می‌توان درباره این دو متقاعد شد که انتقامجو برنده است؟
جنگ در سوریه یک جنگ فراگیر است و اداره جنگ زمانی که طرف‌های مختلف بین‌المللی پیدا می‌کند، دشوار می‌شود. در همین ایام شاهد بودیم در حالی که جبهه مقاومت صحنه جنگ را با پیروزی‌های پی در پی مدیریت می‌کرد، یک‌باره با توافق آمریکا و روسیه مواجه شد.
در عین حال برای ایران، «جنگ سوریه»، جنگ با کسانی است که هر روزه ایران را تهدید به برخورد نظامی می‌نمایند. آمریکا، عربستان، داعش و گروه‌هایی از این قبیل که در دشمنی با ایران شهره می‌باشند، طرف اصلی این جنگ می‌باشند، کاملا پیداست که جنگ برای کوچک کردن ایران و اقتدار آن راه افتاده، و اگر دشمن بتواند چنین نتیجه‌ای  را از این جنگ بدست آورد در واقع موقعیت سرزمینی ایران تهدید شده است. بعضی از دستگاههای مسئول در کشور گمان می‌کنند تعامل با  دولت‌هایی که ادامه حکومت اسد را نمی‌پذیرند، به تقویت موقعیت منطقه‌ای ایران منجر می‌شود. جدای از اینکه تجربه چنین موضوعی در دنیا وجود دارد و - هیچ ملتی با بستن دست خود به حقوقش نرسیده است، وقتی نفوذ یک کشور از بین برود، دلیلی ندارد که مورد اعتنای قدرتمندان قرار گیرد.
سعدا... زارعی