هشدار معلمان نسبت به نفوذ در محتوای درسی
تربیت دینی یا سکولاریسم؟
در حالی که دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش دلایل کاهش درس دینی در مدارس را استفاده از دروس دیگر همچون سبک زندگی و مدیریت خانواده اعلام میکند برخی کارشناسان با این سیاست موافق نیستند.
پس از انتشار خبری مبنی بر کاهش ساعت تدریس درس دینی در دوره متوسطه، دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش در توضیح این خبر با اشاره به اینکه در مجموع دورههای تحصیلی ساعت درس دینی یک ساعت کاهش یافته است، گفت: سایر دروس مانند مدیریت خانواده نیز بار تربیت دینی را بهعهده گرفتهاند.
مهدی نوید ادهم در گفتوگو با تسنیم درخصوص چرایی کاهش ساعت درس دینی در دوره متوسطه دوم اظهار داشت: تغییرات جداول و ساعات دروس در دوره ابتدایی و متوسطه براساس مفاد سند تحول و برنامه درسی ملی صورت گرفت و مطابق با جدول نهایی سازمان پژوهش و برنامهریزی تغییراتی در ساعت برخی دروس انجام شد.
وی افزود: یکی از تغییرات انجام شده در رابطه با درس دینی بود که منجر به ایجاد ابهاماتی شده است. در گذشته در کل دورههای تحصیلی 46 ساعت به درس دینی و قرآن اختصاص یافته بود که در نظام جدید این میزان به 45 ساعت رسیده و در مجموع یک ساعت کاهش یافته است اما درس عربی بهعنوان زبان فراگیری قرآن، رویکرد قرآنی پیدا کرده است.
نوید ادهم ادامه داد: بخشی از مفاهیم تربیت دینی در دروس دیگر جاسازی شده است درحقیقت این بار بر روی دروس دیگر نیز نهاده شده است، مانند درس مدیریت خانواده و تفکر و سبک زندگی، مگر رسالت دین ساماندهی زندگی انسانها نیست و آیا بهدنبال آموزش سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیستیم؟
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که «ساعت درس دینی در دوره متوسطه دوم از 10 ساعت به 6 ساعت کاهش یافته است، علت آن چیست؟» گفت: مشکل ما نیز همین جزئینگری است در حالی که باید نگاه کلان داشت، در مجموع در طول 12 سال دوران تحصیل ساعت درس دینی یک ساعت کاهش یافته است، اما اگر تربیت دینی را منحصر به درس دینی کنیم و دروس دیگر کارکرد دینی نداشته باشند، نگاه سکولار است و سکولاریسم یعنی دین را محدود به یک حوزه کردن و سایر حوزهها از مبانی دینی خالی بماند.
وی اضافه کرد: معتقدیم سایر دروس نیز باید بار تربیت دینی را بهعهده بگیرند و این بهمعنای حذف درس دینی نیست؛ در دوره متوسطه دوم درسهای جدیدی اضافه شده، از سوی دیگر ساعت حضور دانشآموزان در مدرسه محدود است، بنابراین باید در این ظرف محدود، دروس جدید را جای دهیم، همین موضوع منجر به کاهش ساعت برخی دروس شده است، بهعنوان مثال درس ریاضی در گذشته در تمام دورههای تحصیلی 53 ساعت بود و هماکنون به 50 ساعت رسیده یا زبان انگلیسی 21 ساعت بود که به 16 ساعت رسیده است و این بهمعنای از میان بردن این دروس نیست.
تربیت دینی با شیمی و فیزیک؟!
این اظهارات در حالی است که مدیر گروه درسی قرآن و معارف اسلامی درخصوص کاهش ساعات درس دینی و معارف اسلامی در دوره متوسطه دوم و اعتراض معلمان دینی نسبت به این مصوبه اظهار داشت: نگاه ما در بخش تألیف کتب دینی و معارف اسلامی این است که در شرایط اجتماعی موجود و شبهات مطرح برای جوانان نیاز به مباحث دینی نه تنها کمتر نشده بلکه بیشتر نیز شده است و این مباحث را در جلسات شورای عالی آموزشوپرورش بیان کردیم.
سید محمد دلبری در پاسخ به این پرسش که «دلایل و استدلالهای مطرح شده در جلسات شورای عالی آموزشوپرورش برای کاهش ساعت درس دینی چه بود؟» عنوان کرد: دوستان معتقدند که تربیت دینی تلفیقی باید مدنظر قرار بگیرد یعنی تمام دروس و تمام معلمان مسئولیت تربیت دینی دانشآموزان را عهدهدار شوند و در بخش دوم، درس دینی به صورت اختصاصی به موضوع دین بپردازد.
دلبری ادامه داد: با این استدلال که تربیت دینی باید در تمام دروس مدنظر قرار بگیرد، به کاهش ساعت درس دینی رأی داده شد در حالیکه معلمان سایر دروس مانند شیمی یا فیزیک به تربیت دینی نمیپردازند.
جهانیسازی محتوای آموزشی
برخی معلمان دلسوز و متعهد درس دینی هم در تماس با کیهان با ابراز نگرانی نسبت به تغییرات اعمال شده در شیوه و محتوای درس دینی در آموزش و پرورش از نامناسب بودن تغییرات انجام شده گفتند. به نظر این معلمان اینکه تعلیم و تربیت دینی از انحصار کلاس این درس خارج شود و بخواهیم با تدریس کتابهایی همچون سبک زندگی خلا نیاز دانشآموزان به آموزشهای عقیدتی را جبران کنیم نتیجه بخش نخواهد بود.
به گفته این معلمان، محتوای کتابهایی همچون آموزش سبک زندگی بیشتر به مباحث روانشناسی و مشاوره نزدیکتر است تا تدریس درس دینی. اینکه در صدر یک درس حدیثی از اهل بیت (س) بیاوریم و موضوع این حدیث نه از مجرای مباحث عقیدتی بلکه با تعابیر کم ارتباط و احتمالا نسخه ترجمه شده مباحث غربی تبیین شود، چه ارتباطی با تعلیم و تربیت دینی دارد؟
نمونههای مصداقی بسیاری از این دست را میتوان از متن کتبی که قرار است بار تربیت دینی و اعتقادی فرزندان این مملکت را به دوش بکشند میتوان بیان کرد از جمله :
در بخشی از کتاب سبک زندگی با سرفصل تضاد ارزشها آمده است: ] انسانها در نظام ارزشی خود با دیگران متفاوت هستند به همین دلیل ممکن است با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کنند. تفاوت در ارزشها امری طبیعی است.درگیریهای دنیای امروز به دلیل اختلاف دولتها یا مردم جهان در ارزشهای آنهاست. انسانهای دنیا با پذیرش برخی ارزشهای جهانی میتوانند در کنار یکدیگر با خیال راحت و در صلح و آرامش زندگی کنند.[
آیا این زنگ خطری برای نفوذ به باورها و ارزشهای دانشآموزان ما نیست؟
نام سرفصل تبلیغی مذکور«آموزش صلح و حل تعارض است» که هم اکنون براساس فرامین یونسکو در سایر کشورهای اسلامی نیز به محتوای آموزشی راه پیدا کرده است.
این تغییر محتوایی متناظر بر اصول جهانیسازی اجباری در حالی است که سالهای قبل در کتاب دینی مدارس آمده بود [ فرد مسلمان برای خود دارای ارزشها،معیارها و ضابطههایی است و نمیتواند نسبت به آنچه پیرامون خود میبیند ساکت و بیاعتنا باشد و ناچار است ازبرخی آرمانها و اندیشهها حمایت و با برخی دیگر مخالفت کند. طبیعی است چنین فردی در جامعه دارای جاذبه و دافعه خواهد بود و دوستان و دشمنانی خواهد داشت که چه بسا عدهای به آزار و اذیت وی بپردازند...]
ذکر نمونههای دیگر در این مقال نمیگنجد اما باید گفت در اتخاذ تصمیمات برای تغییر محتوایی و شکلی درس دینی چقدر از معلمان دلسوز و با تجربه که سالها با عمق وجود خود در تربیت دینی دانشآموزان تلاش کردهاند نظرخواهی میشود؟
به نظر میآید مسیر در پیش گرفته شده در شیوه تربیت دینی دانش آموزان، خواسته یا نا خواسته با افزایش خصوصی شدن تعلیم و تربیت، تهیه محتوا متناسب با جهانیسازی دروس یا آموزش و کمرنگ شدن نقش معلم با ساختار معیوب تربیت معلم منجر به حذف سیستم کارا و اثر بخش شهیدان رجایی و باهنر در آموزش و پرورش که متناسب با ارزشهای اسلامی بود، خواهد شد.
کیهان ضمن استقبال از نظر کارشناسان و دبیران متعهد و دلسوز در فرصتهای آتی بهطور کاملتر این موضوع را بررسی خواهد کرد .