kayhan.ir

کد خبر: ۷۳۷۰۰
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۳
تاملي بر كتاب «داستان راستان» - به مناسبت ۱۲ اردیبهشت سالگرد شهادت استاد مطهری

الگوی مطهر ادبیات عدالت‌خواه


 آرش فهیم
 با گذشت حدود چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و در‌گرفتن مباحث و نظرات مختلف در حوزه ادبیات انقلاب، هنوز چارچوب نظری و الگوی عملی متعینی در این زمینه پدیدار نشده است. این در حالی است که رشد ادبیات و هنر در هر کشوری، وابستگی عمیقی به نظریه‌پردازی دارد. به طور مثال، بدون ظهور نظریات شکل‌گرا در ابتدای قرن بیستم، سینمای شوروی بعد از انقلاب 1917 نمی‌توانست قد علم کند. بسیاری معتقدند که جریان موج نوی سینمای فرانسه تحت تأثیر یک مقاله با عنوان «دوربین- قلم» نوشته الکساندر آستروک آغاز شد. همچنان که مقدمه ویکتور هوگو بر نمایشنامه «کرامول» به عنوان بیانیه مکتب رمانتیسم در عرصه ادبیات داستانی محسوب می‌شود. اما در کشور ما هنوز حرکتی که به وقوع مکتب ادبیات انقلاب اسلامی بینجامد به طور جدی و علمی صورت نگرفته است. هرچند که در چهار دهه گذشته، نویسنده‌هایی تلاش کردند تا آثاری را با درونمایه ملهم از جهان‌بینی و نگرش اجتماعی و سیاسی انقلاب، خلق کنند. البته قبل از انقلاب هم تلاش‌هایی در این زمینه صورت گرفت، از جمله کتاب مجموعه قصه «داستان راستان» نوشته شهید مطهری که يکي از آثار مهم و ماندگار در پهنه ادبيات معاصر ايران است. هرچند که نقادان و تحليلگران اين عرصه آنچنان که بايد و شايد به اين اثر ادبي نپرداخته‌اند. اهميت مسئله اين است که «داستان راستان» منبع قابل توجهي براي دست‌يابي به الگويي براي ادبيات اجتماعي، با پشتوانه دینی است.
    اين کتاب مجموعه 125 قصه کوتاه است که در دو جلد توسط استاد مطهري به رشته تحرير درآمده بود. جلد اول براي نخستين بار در سال 1339 منتشر و جلد دوم آن در سال 1343 منتشر شد. يعني درست در موقعي که سايه ادبيات داستاني شبه‌مدرن و پوچ‌گرا و مارکسیستی بر فرهنگ کشورمان سنگيني مي‌کرد و جاي آثار ملهم از فرهنگ اصيل و بومي ما خالي مي‌نمود. به نظر مي‌رسد که اهتمام استاد مطهري در خلق اين کتاب تلاشي براي پر کردن اين خلأ بود. چه اينکه همه فصل‌هاي اين کتاب – برخلاف رسم مالوف آن دوران که منبع الهام رمان‌هاي فارسي، مکاتب غربي و شرقي بودند- رواياتي است که در شرح حال شخصيت‌هاي صدر اسلام و وقايع تاريخ اسلام در کتاب‌هاي تاریخی و احادیث آمده. متوني چون نهج‌البلاغه، بحارالانوار، اصول کافي، وسائل، سفينه‌البحار و ...
داستان حقيقت
مشخصه اصلي «داستان راستان» که آن را نسبت به بسياري ديگر از آثار ادبي و داستاني متمايز مي‌کند اين است که به رغم قالب داستاني و وجود همه عناصر اين نوع روايت در کتاب اما اساس روايت، حقيقت است. اين هم که چنين عنواني براي کتاب تعيين شده به خاطر رويکرد به راستي در ساختار، واقعي بودن اصل داستان‌ها و رهنما بودن محتواي کتاب به درستي است. سبک نگارش مجموعه داستان‌هاي کتاب به اين ترتيب است که به ترجمه صرف احاديث يا روايات تاريخي پرداخته نشده، بلکه روايات، تا جايي که واقعيت آنها لطمه نديده و با استفاده از عنصر خيال، وجهه داستاني يافته‌اند. اما اين استفاده از تخيل آن قدر بجا و مطابق واقعيت است که خواننده نمي‌تواند مرز ميان واقعيت و خيال را به وضوح دريابد. نحوه روايت داستان‌ها، نسبت به آنچه در منابع آمده، تغييراتي يافته است؛ مثلا آغاز و پايان داستان‌ها متفاوت شده است. اما همه تصرفات روايي داستان‌ها به گونه‌اي اعمال شده‌اند که تاثير و تبديل منفي روي اصل قصه‌ها که در منابع ثبت شده‌اند وارد نشود. همچنين قصه‌ها با شرح و توصيف، پرورش ادبي يافته‌اند؛ اما اين توصيفات طوري نيستند که اضافي يا حشو به نظر برسند، بلکه براي تکميل روايات و درک بهتر مخاطب استفاده شده‌اند.
ترسيم عدالت در داستان
شاخصه محتوايي «داستان راستان» توجه به آزادگي انسان به عنوان موجودي قادر به تشخيص حق و باطل و سوق دادن وي به سوي شيوه زيستي همراه با عدالت است. روش تجلي اخلاق در اين اثر، الگويي براي ادبيات تعليمي است. آموزه‌هاي اخلاقي کتاب، محدود به آداب شخصي نيست، بلکه حاوي مشي‌اي اجتماعي است. در يکايک قصه‌هاي کتاب، اخلاق فردي از اخلاق جمعي جدا نشده است. نمونه چنين داستان‌هايي «گراني ارزاق» است که در آن نوع مواجهه معصومين با شرايطي که در جامعه گراني و کمبود به وجود مي‌آمد، بازگو شده است. نکته در خور توجه اين است که با وجود قرار داشتن کتاب در رده ادبيات تعليمي، اما در آن از پند و اندرز مستقيم و شعاري پرهيز شده است. به طوري که هر قصه با طرح يک مسئله مخاطب به کشفي اخلاقي و اجتماعي نائل مي‌شود. استاد مطهري در «داستان راستان» به خوبي مسير اصلي امر به معروف و نهي از منکر را در قالبي ادبي و داستاني ترسيم کرده است. به گونه‌اي که در اين مجموعه داستان، افرادي که بيش از سايرين هدف عتاب قرار گرفته‌اند، نخبگان، حاکمان و قاضيان هستند. مثل قصه «در محضر قاضي» که در آن، امام معصوم به تبعيض قائل شدن داور دادگاه ميان خويش و ديگري معترض مي‌شود. تمايز ميان خرافات و سنت‌هاي جاهلانه با رفتار ديني درست –که آميخته با عدالتخواهي و صيانت از آزادگي و کرامت انساني است- از ديگر شاخص‌هاي امر به معروف و نهي از منکر در ادبيات مطهر است؛ همچنان که افشاي رياکاران و متظاهران به دينداري.
تجلي ادبيات مردمي
عمده آثار ادبي و به ويژه قالب‌هايي چون ميني مال و رمان، خواص برج‌عاج‌نشين و متظاهران به روشنفکري را مخاطب خود قرار مي‌دهند. اما «داستان راستان» يک استثنا است؛ مخاطب اصلي اين کتاب مردم هستند. برخلاف ادبيات نخبه‌گرا که معمولا در هجو عوام و مردم کوچه و بازار است، اين کتاب با مردم عادي و اقشار فرودست جامعه همدل است و در مقابل، فرادست‌ها و نخبه‌ها را هدف انتقاد قرار مي دهد. همان طور که استاد مطهري خود در اين باره نوشته: «اين داستان‌ها هم براي خواص قابل استفاده است و هم براي عوام. ولي منظور از اين نگارش، تنها استفاده عوام است، زيرا تنها اين طبقاتند که ميلي به عدالت و انصاف و خضوعي در برابر حق و حقيقت در آنها موجود است، و اگر با سخن حقي مواجه شوند حاضرند خود را با آن تطبيق دهند... معمولا فساد از خواص شروع مي‌شود و به عوام سرايت مي‌کند و صلاح برعکس؛ از عوام و تنبه و بيداري آنها آغاز مي‌شود و اجبارا خواص را به صلاح مي‌آورد.»
    همان طور که «داستان راستان» يکي از آثار موثر در راه بيداري مردم در جريان پيروزي انقلاب اسلامي و تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي بود، امروز هم با الهام از اين کتاب و الگو قرار دادن آن مي‌توان راه انقلاب را ادامه داد.