ظهور جریانهای خزنده ادبی
کامران پارسی نژاد
ادبیات داستانی در سال ۹۴ علی رغم سکون و رخوتی که چندین سال است گرفتارش شده در خفا و به شکلی نامحسوس شاهد رویدادهای غریبی از جمله داستان غمانگیز نفوذ بود.
با یک نظر اجمالی به وضعیت ادبیات داستانی در سال ۹۴ به راحتی میتوان دریافت که حرکتهای خزنده و قابل تعمقی در این سال خاص شکل گرفته است که بیشک سالهای آتی را در این حوزه تحت تاثیر قرار میدهد آنچنان که براحتی نمیتوان موقعیت ادبیات داستانی را در سال ۹۵ بطور مثال محک زد.
بیشک بیتدبیری متولیان امور فرهنگی و مسئولین نهادهای فرهنگی دولتی و غیردولتی باعث شده تا جایگاه ادبیات داستانی ناب و اصیل در سالهای گذشته رو به حضیض برود. آنچنان که فرصت مناسب در اختیار جریانهایی بیفتد که برآن هستند تا تمدن، فرهنگ و ادبیات ناب و اصیل ایرانی را ریشه کن کنند. خلق آثار بسیاری داستانهای صرفا اروتیک، مستهجن نویسی، پرداختن به عشقهای ناشایست و چندش آور محارم با یکدیگر، تلاش برای برهم زدن شالوده و اساس خانوادهها، ترویج همجنس گرایی ... نمونهای از جریان خزندهای بود که درسال ۹۴ شکل گرفت. اگرچه تمامی آثاری از این دست توسط اداره کتاب متوقف شدهاند اما بیم آن میرود که در یک دوره خاص تاریخی و در شرایطی کاملا بحرانی همین آثاری که ظاهرا مجوز نگرفتهاند و چه بسا بسیاری هنوز معلق ماندهاند به ناگاه وارد بازار کتاب بشوند.خلق داستانهای بسیاری در تأیید اهداف و برنامههای منافقین و سایر گروهکهایچپ، تجزیهطلبی، سیاه نمایی در باره وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور، تخریب ارزشهای دفاع مقدس،....تمامی گواه بر این مدعاست که یک جریان حساب شده خزنده در سال ۹۴ در حوزه ادبیات داستانی شکل گرفته است.متاسفانه با تغییر و تحولاتی که در اداره کتاب بخش ممیزی در اسفند ماه شکل گرفت مشخص نیست تکلیف آثاری از این دست که بسیار زیاد تولید میشوند در سال جاری چیست؟آیا سال ۹۵ این گونه آثار تالیفی قرار است مجوز بگیرند؟
جدای از این مسئله در سال ۹۴ بسیاری از سرمداران جریانهای خاص ادبی خود را به بخش دولتی تحمیل کردند و سعی کردند تا مسیر جریانهای شکل گرفته در حوزه ادبیات را تغییر بدهند آنچنان که یکی از نویسندگان جناحهای خزنده که سالها در نقد نهادهای دولتی قلم فرسایی میکرد، این روزها میداندار حرکتهای دولتی شده و جدای بهره مند شدن در امکانات دولتی سعی در تخریب و نابودی برنامههای دستگاهها و نهادهای دولتی شده است. وی در مصاحبههای خود به صراحت در خصوص جشنوارههای دولتی صحبت کرده و خبر از ایجاد تحولات بنیادین منطبق با برنامههای شبهه روشنفکری داده است. در این میان برخی مراکز ادبی غیردولتی نیز که تحت حمایت مراکزی چون «خات....» و«او....» هستند با دعوت از این افراد در اسکلت بندی سازمان خود عملا شرایطی را مهیا کردند که جریانهای خاص معترض هم منابع مالی کلان دولت را تصاحب کنند و هم برآن باشند تا تمامی دست آوردهای ادبیات ناب و ارزشمند منطبق با هنجارها و باورهای ملی و دینی را تخریب کنند.در این راستا، هیچ سازمان و نهادی در ایران وجود ندارد که عملکرد سازمانها و نهادها و مراکز ادبی تحت حمایت دولت را ارزیابی و رصد کند و در تقابل با برخی جریانهای خزنده مذکور وارد عمل بشود.