kayhan.ir

کد خبر: ۷۳۶۹۰
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۷
یک شهید، یک خاطره

آخرین زیارت


 مریم عرفانیان
 آخرين مرتبه‌ای که پدر می‌خواست جبهه برود را درست به خاطر دارم. ما را براي نماز جمعه به حرم مطهر امام رضا‌(ع) برد. وقتي که زيارت کرديم، رو به مادرم گفت:
- «خديجه رو برای زیارت ضریح می‌برم.»
آن وقت مرا روي شانه‌اش گذاشت و داخل حرم برد. با هر سختی از لابه‌لای جمعیت، خود را به ضريح رساند؛ من هم دستم را به ضريح کشيدم و دعا کردم. وقتي خواستيم برگرديم، پدر دوباره برگشت و زيارت کرد. با لحنی کودکانه پرسیدم:
- «بابا جون! چرا دوباره رفتي زيارت؟»
با مهربانی جواب داد:
- «چون اين آخرين مرتبه است که با شما حرم می‌آیم.»
در صحن سقاخانه چادرم را درآوردم و زیر بغل گرفتم. وقتی پدر به ما رسيد گفت:
- «دخترم! چادرت رو سرت کن؛ ديگه هیچ وقت بدون حجاب وارد حرم نشو.»
این روزها هرگاه حرم می‌روم، کنار سقاخانه به یاد نصیحت پدر در آخرین زیارت می‌افتم.  
*خاطره‌ای از شهید علی‌اصغر انوری قشر‌آبادی
*راوی: خديجه انوری قشر‌آبادی،
 دختر شهید