روایتی از اربعینهای انقلاب اسلامی -8(پاورقی)
فیضیه؛ 15 خرداد 1354
محسن حسینی نهوجی
Research@kayhan.ir
تربیتیافتگان مکتب امام خمینی، همچون رهبر شجاع خود، ننگ تحمل استبداد را برنمیتابیدند و در پی فر صتی بودند تا فرمان رهبرشان در به چالش کشیدن حزب رستاخیز را عملی سازند. چه فرصتی مناسبتر از سالگرد «15 خرداد» و چه موقعیتی مناسبتر از «فیضیه»- که 12 سال پیش اخبار آن رسانههای خبری دنیا را وادار به بازتاب وقایع نمود - میتوانست صدای اعتراض و به اهتزاز درآوردن بیرق نهضت اسلامی خمینی را در سطح وسیعی بازتاب دهد؟ رژیم به «15خرداد» و نام «فیضیه» بسیار حساس بود و تکرار آن در رسانههای دنیا را تاب نمیآورد و هزینه آن را شخص شاه تعیین میکرد. دوازده سال از آن روز خونین گذشته بود. ساواک با ترفندهای گوناگون تلاش کرده بود، یاد و خاطره آن را از دلها و ذهنها بزداید. شاه روز پنجشنبه 15خرداد 1354 در کاخ نیاوران و در جمع گروهی از عوامل دربار داد سخن داد که: «کمونیستها و عوامل ارتجاع سرخ در دانشگاه تهران و مرتجعین سیاه هر دو گفتند: گرامیباد 15خرداد». این مضمون تکراری آن روزها برای القای دروغ همسویی پیروان امامخمینی با کمونیسم بود.
طلاب هدفگیری درستی کرده و آماده پرداخت تمامی هزینههای آن بودند. 15 خرداد و یاد حماسه فیضیه، اندکی از غم غربت آن رهبر دور از وطن را میزدود و این نعمت و هدیه بزرگی برای عشاق خمینی بود.
طلاب از مدتها پیش، فرا رسیدن چنین روز بزرگی را انتظار کشیده بودند و اینک، آن روز مقدس، برچکاد تقویم هجری اسلامی میدرخشید، اما همه تدارک طلاب برای بزرگداشت چنین روزی، یک اطلاعیه دستنویس الصاقی بر تابلوی اعلانات مدرسه فیضیه بود. اکثر شاگردان امام خمینی یا در زندان به سر میبردند و یا تحت تعقیب و مراقبت؛ استراق سمع و در معرض رصد خبرچینهای رژیم بودند. هیچکس اطلاعیه و فراخوان چند سطری هم صادر نکرده بود. سربازان خمینی که نه به فرمان، بلکه به اشارهای آماده بودند، تا جانشان را فدای رهبر کنند، نیازی به فراخوان نداشتند. برای تکثیر انبوه بیانیه ایشان در تحریم حزب رستاخیز، چارهای جز نفود شبانه به اتاق دستگاه استنسیل مدرسه مبارکه رضویه، از طریق پنجره سمت راست بالای در روبهروی دفتر نبود مجازات آن هم چیزی فراتر از اخم آیتالله شرعی و آیتالله مسعودی و اخراج از مدرسه نبود که برخلاف تصور به لبخند مخفیانه آن بزرگواران، موضوع همچنان مخفی ماند.
چند اطلاعیه چند خطی دستنویس، برای تجمع طلاب مقلد امام خمینی در مدرسه فیضیه کفایت میکرد. در مقطعی که خبری از وسائل ارتباطی و رسانه مجازی امروزی نبود، اگر از چند اطلاعیه دستنویس هم استفاده نمیشد، شیفتگان مرام خمینی به سوی فیضیه سرازیر میشدند. چند ساعتی از روز پانزدهم خرداد سپری نشده بود، که انبوه طلاب پیرو امام خمینی در مدرسه فیضیه حضور یافتند. البته عدهای نیز بودند که از قبل در مدرسه بودند و به تدریج از مدرسه خارج شدند.
شعارهای نهضت اسلامی
شیوههای مختلف مبارزه به بنبست رسیده بودند و از مخالفان سازمان یافتهای چون حزب توده، جبهه ملی و نهضت آزادی به جز اسمی باقی نمانده بود. شیوههای قهرآمیز و داعیهداران آن، در تعیین استراتژی و تاکتیک انقلاب کارگری و دهقانی یا چریک شهری و روستایی، راه گم کرده، دچار انشعابات پی در پی شده، در حد دستههای چند نفری متفرق از آنان باقی مانده بود؛ و نیز تشکیلات مجاهدین خلق با کودتای علمی طبقه پرولتاریا، به ارتداد و انهدام رسیده بود و جوانان مسلمان و مقاومی چون مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف، یا به دست آلوده پیشتازان علم مبارزه و یا به دست دژخیمان ساواک به شهادت میرسیدند رژیم شاه با بهرهبرداری از شوهای تلویزیونی جوانان مسلمان پیرو مشی امام خمینی را، نیز با برچسب مارکسیستهای اسلامی سرکوب میکرد و هیچ حرکت اعتراضی مسالمتآمیزی تحمل نمیشد. آحاد مردم، به مشارکت بدون چون و چرا در حزب شاه ساخته رستاخیز مجبور شده بودند در چنین اوضاعی ناگهان از فراز پایگاه روحانیت شیعه و از قلب آتشفشان خروشان «فیضیه» طنین تکبیر و شعار آتشین خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو، درود بر خمینی، مرگ بر این حکومت یزیدی، فضای اطراف بارگاه مقدسه حضرت معصومه(س) را فرا گرفت و پس از یک دهه سکوت خفقانآور و یأس، یک بار دیگر، پیروان مکتب رهایی بخش اسلام و پویندگان فقه جواهری و رهروان مشیناب امامان شیعه، ملت مسلمان ایران را، به پیمودن مشی الهی امام خمینی فراخواندند. هر لحظه بر تعداد تظاهرکنندگان افزوده میشد.
دژخیمان ساواک که میپنداشتند، تمامی جنبشهای انقلابی را به شکست و خاموشی کشاندهاند، پس از گذشت دوازده سال بگیرو ببند، شکنجه و کشتار انقلابیها، هرگز کوچکترین نشان و اثری از پانزده خرداد را نمیتوانستند باور کنند، اینک با شنیدن فریاد بیش از پانصد تن از طلاب و بازتاب کلمه رمز کابوسشان «خمینی»، در شهر خون و قیام، هراسان و وحشتزده، دراطراف فیضیه، دارالشفاء و میدان آستانه صف کشیدند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است