یادی از مجاهدی که انقلابی ماند
عارفی با دو حکم شهادت
در آخرین روز سال 1394 خبر کوچ عارفانه حاج حسن حسینزاده موحد، پیشکسوت جهاد و مبارزه انقلاب اسلامی و جانباز سرافراز و آزاده دوران دفاع مقدس در سن ۶۳ سالگی منتشر شد.
سحرگاه 29 اسفند، «عمو حسن» آزادگان صبور کشورمان در اردوگاه تکریت، در آخرین بیدارباش برای تهجد شبانه اش پیکر زخمی و دردمند زمینی را وداع گفت و به لقاء الله پیوست.
پیکر شهید حسینزاده در اولین روز سال ۱۳۹۵ با حضور جمع کثیری از علماء و عرفاء و فضلا از جمله حجج اسلام جاودان، صدیقی، حجازی و محسنی اژهای و هم سنگران و هم رزمانش، عزت مطهری، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان، سردار اسماعیل کوثری از فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله و حاج منصور ارضی تشییع و در آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
پسر کو ندارد نشان از پدر
حاج حسن حسینزاده، سال ۱۳۳۱ در خانوادهای مذهبی و مبارز متولد شد و از کودکی به واسطه پدرش که از شاگردان حاج مرتضی زاهد، از اساتید اخلاق و عرفان بود، سلوکی معنوی را آغاز نمود. مهدی حسین زاده، پدر جانباز شهید، علاوه بر گرایشهای عرفانی اهل بیتی، رابط و پیک خاص آیتالله کاشانی و امام خمینی (ره) بود و پسران خود را پیش از شهرت امام به عنوان رهبر معنوی و سیاسی مسلمانان، به عنوان نخستین مقلدان مرجع اعلم پس از رحلت آیتالله بروجردی نزد امام در قم برد.
اینگونه بود که حسن همراه اعضای خانواده مبارزات سیاسی خود را از نوجوانی آغاز کرد و نخستین دستگیری او در ۱۵سالگی هنگام پخش اعلامیۀ امام خمینی در امجدیه اتفاق افتاد. حسینزاده تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ مکرر بازداشت و آزاد میشد و به واسطه تلاش آیتالله طالقانی و اعتصاب غذا، از دارالتادیب رژیم شاه به کمیته مشترک ساواک اعزام شد و با جمع دیگری از مخالفین استبداد شاهی، هم بند شد. سرانجام با پیروزی انقلاب پس از 9 سال تحمل شکنجه ساواک از فراخوان مکرر به زندان رهایی یافت. جوانترین زندانی ساواک در طول ایام مبارزه رد شلاق شکنجه گران زندان قصر، قزلحصار، کمیته مشترک و جمشیدیه را به تن دید و به عنوان نماد «مقاومت و معنویت» مشهور شد.
انقلابی گری در کمیته مشترک
حاجحسن که در ابتدای مبارزه از شاگردان و دوستداران آیتالله شهید سعیدی بود، سالهای زندان را به یادگیری علوم حوزوی و اسلامی نزد مجتهدان و اساتید برجستۀ حوزه همچون «آیتالله طالقانی»، «آیتالله ربانیشیرازی»، «شهید حقانی»، «آیتالله انواری» و ... گذراند و در ایام آزادی به فعالیتهای سیاسی و مذهبی در قالب برگزاری جلسات و هیئات با انقلابیون پرداخت.
در همان دوره هیئت «انصار المهدی» را در محدودۀ میدان خراسان تهران با هدف تفسیر قرآن و ترویج معارف اهل بیت (علیهم السلام) و همچنین فعالیتهای آشکار و پنهان سیاسی و اعتقادی در دورههای کوتاه آزادی از زندان بنا نهاد و بسیاری از روحانیان انقلابی آن دوره را بر منبر نشاند. از جمله رهبر عزیز انقلاب «حضرت آیتالله خامنهای» را در یکی از دههها با موضوع «مرگ، زندگی و شهادت» و در دورهای دیگر با موضوع مهم «استعمار» میهمان دلهای جوانان انقلابی نمود.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی حاج حسن حسینزاده فعالیتهای فرهنگی را با جدیت بیشتر دنبال کرد و تا آخرین روزهای حیاتش به امر مهم تربیت نیروی مومن و متعهد برای نهضت اسلامی حضرت مهدی(عج) ادامه داد.
از بهشت زهرا تا تکریت 11
با آغاز جنگ تحمیلی صدامیان علیه ایران، حاج حسن حزب اللهی در عنفوان جوانی داوطلبانه اعزام به جبهه شد. او با حضور در بخش فرهنگی و عقیدتی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) به عنوان استاد و مربی عقیدتی، کرسی اخلاق را در دوکوهه، محور کرخه، محور کارون و بهویژه محور فاو تشکیل داد. رزمندگان اسلام در این کلاسها که در سنگرهای مختلف برگزار میشد، در کنار جلسۀ اخلاق از جلسات آموزش عقائد و معارف اسلامی حاجحسن حسینزاده بهرهمند میشدند. تا اینکه سرانجام در دیماه ۱۳۶۵ و در عملیات تاریخی، مهم و افتخارآفرین «کربلای ۵» در خط مقدم با گلوله مستقیم نیروهای عراقی مجروح و سپس به اسارت ارتش عراق درآمد و راهی «اردوگاه ۱۱ تکریت» شد، اما کسی از این اسارت مطلع نشد.
شاهدان ماجرا او را غرق در خون، افتاده بر زمین با قرآن جیبی روی صورت به خاطر میآورند. در زمان عملیات کربلای 5، همرزمان حسینزاده به خاطر شدت حملات دشمن نتوانستند پیکر او را به عقب برگردانند و به واسطه اسارت در اردوگاههای مخفی صدام، در لیست صلیب سرخ نام و نشانی از وی در دست نبود، به همین جهت خبر شهادتش به تهران رسید. بیش از چهار سال مراسم یادبود برای حسن حسینزاده به عنوان «شهید مفقود الاثر» برگزار شد و قبری نمادین هم در بهشت زهرا به او اختصاص یافت. تا اینکه سرانجام دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۹ حاج حسن حسینزاده موحد، مبارز خستگیناپذیر، با پیکری تکیده، نحیف و مجروح و در کمال ناباوری خانواده و دوستانش آزاد شد و به خانه برگشت.
راهیان کربلایی مشهدالرضا
حاج حسن بر ویلچر جانبازی نشست و دیگر هرگز روی بهبودی را به خود ندید، اما با تنی ابالفضلی فعالیتهای فرهنگی و مذهبی خود را از سر گرفت. جدا از جلسات ماهانۀ جامعۀ کبیره در منزل، سرکشی به آزادگان و خانواده شهدا و نیروهای قدیمی انقلاب، جذب جوانان به منظور تحکیم آرمانها و اهداف روزگار مجاهدت پیش از انقلاب را در پیش گرفت و دورههای پیادهروی به مشهدالرضا و کربلا را دوشادوش مجاهد نستوه و یار دوران اسارت، مرحوم ابوترابی برگزار کرد. شاید بتوان حسین زاده را اولین احیاگر اعزام به مناطق عملیاتی سالهای دفاع به قصد بهرهمندی از نور و عرفان جبهههای قدیم به حساب آورد.
راز اشک و غبطه عرفا و فضلا و مجاهدان فی سبیل الله در عروج شهادت گونه اش همراه با حضور پرشور جوانان انقلابی، در 45 سال تلاش بیوقفه حاج حسن حسین زاده برای ارتقاء معرفتی جامعه و ترویج ولایتمداری و انقلابیگری بود. حسین زاده انقلابی زیست و هرگز به آرمان امام امت و نایب برحقش امام خامنهای پشت نکرد، باشد که از دعای حق و نوای ماندگار جامعه کبیره اش ما نیز چنین زندگی کنیم و بمیریم.