نگاهی به تحولات بهاری با امید به آینده( بخش پایانی )
بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم (گزارش روز)
گالیا توانگر
بهار با ردای شکوفههای سفید و صورتی از کوچهها و خیابانهایمان در گذر است.پنجره دل بگشاییم و به این همه تحولات زیبا و اعجاز گونه سلامی بدهیم. اوقاتی هست که آنچنان در کار و روزمرگی خود غرقیم که فراموشمان میشود بهار مهمان خانهها و دلهایمان شده است؛ اما باید به یاد بیاوریم که لایههای برف و یخ نازک شده و میخواهد جویباری به راه بیفتد. درست مثل دلهای بهاری که هوای رهسپاری به سر منزل حقیقت دارند. حیف نیست در پوسته خود درجا بزنیم و بیاعتنا از کنار این مهمان پر خیر و برکت بگذریم؟! بیایید پنجره دل رابه خورشید تابان بگشاییم، انگشتانمان را به سرسبزیها گره بزنیم و جاری شویم در زیباییهای بهار. تحول بزرگترین عیدانهای است که میتوانیم این روزها هدیه بگیریم.
باغچه آماده رویشی دوباره است. باران که نم نم میبارد، بنفشهها از خاک سر بر میآورند تا به این درک برسیم که در خواب غفلت ماندن شایسته آدمی نیست.سبزهها سر به سوی خورشید بلند میکنند و پرندگان مهاجر به آشیانهشان بازمیگردند .خلاصه هر دری را که بگشایی و هر دلی را که بشکافی زمزمه رویشی خواهی شنید. بهار همانگونه که فصل شکوفایی است و از تدبیر نیکوی خداوند در عرصه زیبای عالم پرده برمیدارد، باید فصل بالندگی انسان نیز باشد. وقتی که شاخههای جدید و برگهای نو بر تن درختان مینشیند، این پیام را به گوش میرساند که انسان نیز میتواند دوران رکود و ناامیدی را به پایان برساند و در دل و جان خود، جوانههای آگاهی، تحول و میل به اوج را نمایان کند. بهار، فصل دل سپردن به نور، بندگی و بالندگی و استفاده از فرصتهای گرانبهاست. بنابراین فصل بهار، فصل نو شدن است و نوروز نیز، حکایت نو شدن و نو خاستن است و مجالی برای بیدار شدن و کسب معرفت. چنانکه پیامبر اعظم(ص) فرموده است: «آن کس که با تغییر و تحول دنیا از وضعی به وضع دیگر، آگاه نشود (از خواب بیدار نشود) از غافلترین مردم است.»
نماد تحولات روحی انسان
به سمت خوش خلقی
نیره سادات مرادیان یک روانشناس در باب تحولات بهاری و ضرورت بازنگری برنامهها و آرزوها در کارنامه زندگیمان میگوید: «هر نیتی با پشتوانه فکری باید انجام گیرد و نباید صرفا آرزوی محض باشد. یعنی به آن از قبل اندیشیده باشیم و در تحقق و عملی کردن آن تلاش و کوشش کنیم. فراموش نکنیم برای رسیدن به بنفشههای رنگارنگ ابتدا زمستان را پشت سر گذاشتهایم، سپس باغچه را زیر رو کرده، کود و بذر دادهایم. سپس باران بهاری باریده و حالا باغچه لباس مخملی بنفشهها را به تن کرده که چشم هر بینندهای را نوازش میکند. بنابراین برای خلق هر چه زیبایی و خوبی است، باید یک سری مقدماتی را به اجرا در آوریم، صبور و تلاشگر باشیم و همیشه با امید به آینده گام برداریم. تنها در این صورت است که میتوانیم باغچه زندگیمان را پر از بنفشههای رنگارنگ کنیم.»
این روانشناس به خوش اخلاقی در ایام بهار توام با تقویت ایمان قلبی توصیه دارد و ادامه میدهد: «اگر تحولات به ظاهر بسنده نشود و تحولات روحی هم در ما با آمدن بهار ایجاد شود،طبعا این تحول روحی در جهت تحقق خوشاخلاقی ما هم قرار میگیرد. دعایتحویل سال اگر مستجاب شود و با خلوص نیت دعا کنیم،خودش خوش خلقی و خوش اخلاقی را تا آخر سال به همراه میآورد.»
وی در تکمیل صحبت هایش میگوید: «به نظر میرسد نوروز یک نماد و رمزی برای تحولات روحی انسانهاست. درظاهر که روز با روز و ایام با ایام در مورد لحظه و ساعت با هم تفاوتی نمیکند،اما نکته آن در اینجا است که در ایران باستان نیاکان ما رستاخیز طبیعت را رمز تحول درونی و پیشرفت معنوی تعبیر میکردند و اسلام هم بر آن برای عبرت گرفتن از مرگ و زنده شدن یعنی معاد تأکید کرده است. نوروز نماد طبیعی است که باعث تحول طبیعت میشود و در اصل باید با تحول انسانی و انسانیت همراه شود. یک نماد خوب و قشنگی است در جهت پیشرفت انسانیت،خوش خلقی، اخلاقیات ،دوستیها و محبتها.»
همدلی و همراهی بیشتر
با طبیعت و محیط زیست
امیر پورمند یک دوستدار طبیعت وفعال محیط زیست در حالی که کلاه لبهدار آفتابگیری با شعار دوستدار طبیعت باشیم، به سر گذاشته و در غرفه یکی از پارکهای شرق تهران به مردم پاکت بذر تعارف میکند، برایمان میگوید: «یکی از بزرگترین تحولات بهاری میتواند همدلی و همراهی بیشتر با طبیعت و محیط زیست باشد.در همین جهتطرحی در محله خود بنا نهاده ایم که در طول نوروز وفصل بهاربه مردم و مسافران پاکتهای کوچک بذر هدیه دهیم.»
وی ادامه میدهد: «رهاسازی زباله در دل طبیعت توسط گردشگران ازمشکلات همه ساله شهرهای گردشگرپذیر کشور است. تلاش برای ایجاد و یا تغییر الگوهای فرهنگی میتواند تلنگری باشد تا انسانهای خفته در خواب غفلت، از روا داشتن بیمهری به طبیعت پرهیز کرده و برای نجات از دامی که با نابودی طبیعت برای خود پهن میکنند، با جدیت بکوشند. گام نخست جلوگیری از آلودگی زیست محیطی، ساخت و ارایه الگوهای فرهنگی است که بتواند مردم را از آسیبهایی که ریختن زباله در طبیعت برای آنها به همراه دارد، آگاه کند.»
توصیههای این دوستدار طبیعت به مردم برای حفاظت از طبیعت در برابر آسیبها اینگونه است: «دادن پلاستیکهای جمعآوری زباله در مبادی ورودی شهر به مسافران، ایجاد محلهای مناسب برای ریختن زباله و نصب علایم هشداردهنده از جمله راهکارهای نجات طبیعت است.»
وی در تکمیل صحبتهایش میگوید: «از دوستداران طبیعت میخواهم هنگام مراجعه به تفرجگاهها از افروختن شعله آتش در مناطق پردرخت خودداری و برای پخت غذا به جای استفاده از شاخه درختان و کندن بوتهها، از اجاقهای خوراک پزی استفاده شود. از آنجایی که در فصل گل دهی گیاهان قرار داریم؛ محل اسکان باید در مکانهایی باشد که پوشش گیاهی و جنگلی کمتری داشته باشد و از لگدمال کردن و تخریب رستنیها و شکست سرشاخههای درختان خودداری شود. مسافران در زمان حضور در طبیعت ،تا حدامکان غذاهای آماده که نیازمند پخت مجدد نیست به همراه داشته باشند و در صورت نیاز به آتش، حتی الامکان از ذغال آماده استفاده و حتما خاکستر آتش را نیز با آب و خاک خاموش کنند. وی از گردشگران خواست کیسه مخصوص جمع آوری زباله را همراه خود داشته باشند و زبالههای خود را در جنگل، ساحل دریا، کنار چشمههای آب، مناطق کوهستانی و درهها رها نکنند. ریخت و پاش زباله در معابر و حاشیه رودخانهها اخلاقی و انسانی نیست و حفظ محیط زیست مهم است.»
درسهای معنوی- اخلاقی فصل بهار
وجه مشترک درسهایی که ازفصل بهار میگیریم این است که همه آنها یا محصول «نگاه معنوی» به عالم طبیعت و حوادثی است که در جهان پیرامون ما رخ میدهد، و یا محصول «نگاه اخلاقی» به این امور. یعنی کسی میتواند این درسها را ببیند و بگیرد که از منظری معنوی یا اخلاقی به عالم و آدم بنگرد.
ابوالقاسم فنایی کارشناس تعلیم و تربیت اسلامی توضیح میدهد: «درواقع مذمتها و نکوهشهایی که دربارۀ غفلت وظاهربینی در ادبیات معنوی و اخلاقی ما آمده است، متوجه غفلت از نگریستن به هستی از منظر معنوی و منظر اخلاقی است. یاد خدا و یاد آخرت چیزی نیست مگر نگریستن از منظر معنوی و اخلاقی به عالم و آدم. کسی که از این دو چشمانداز به عالم نمینگرد، از یاد خدا و یاد آخرت غافل است. ما در خانه و مدرسه میآموزیم که با چه نگاهی و از چه منظری یا با چه چشمی و عینکی به امور بنگریم. متاسفانه نظامهای تعلیم و تربیتی موجود صرفا به دانشآموزان و دانشجویان میآموزند که از منظر طبیعی-علمی به امور بنگرند. البته این منظر در جای خود مهم و ضروری است، و نقش تعیینکننده آن در آبادانی دنیا و فراهم آوردن مقدمات آبادانی آخرت را نمیتوان و نباید نادیده گرفت،اما چنین منظری به هیچ وجه کافی نیست، چون عالمی که ما در آن زندگی میکنیم بُعد معنوی و اخلاقی هم دارد و این دو بُعد را با نگریستن از منظر طبیعی-علمی نمیتوان شناخت. شناخت این دو بُعد در گرو نگریستن به عالم از منظر معنوی و اخلاقی است. درسهای معنوی و اخلاقیای که از طبیعت و فصل بهار میتوان آموخت بسیار فراوان است.»
این کارشناس تعلیم و تربیت اسلامی در تبیین درسهایی که میتوانیم از بهار استخراج کنیم، برایمان میگوید: «اولین درسی که از فصل بهار میتوان آموخت این است همانگونه که طبیعت خزان و بهاری دارد، دنیای درون آدمی نیز خزان و بهاری دارد و تحولات مشابهی را از سر میگذراند؛ بلکه بالاتر از این، از منظر عارفان خزان و بهار جهان بیرون بازتاب خزان و بهار جهان درون ماست.خزان و بهار دنیای درون هرکس تحت کنترل و اختیار خود اوست. ما میتوانیم دنیای درون خود را به نحوی عوض کنیم که به جای اینکه دائما میان خزان و بهار در نوسان و رفت و آمد باشیم، همیشه بهار و سرسبز و خرم باشیم و درخت وجودمان همواره میوههای شیرین ببار آورد؛ بلکه از این بالاتر، از طریق سرسبز کردن جهان درون خود میتوانیم جهان بیرون خود را هم سبز کنیم و به آن خرمی همیشگی ببخشیم.»
وی ادامه میدهد: «درس دومی که از این ایام میتوان گرفت در نهج البلاغه آمده است. حضرت علی (ع) میفرمایند: «هر روزی که در آن معصیت نشود روز عید است» (نهج البلاغه، کلمۀ قصار 420). این سخن بیانگر معیار عید از منظر معنویت قدسی است. از منظر معنوی عید آن روزی است که آدمی درآن گناه نکند و از خدا دور نشود. اگر روزی آمد که در آن روز توفیق پیدا کردیم که گناه نکنیم، شایسته است آن روز را جشن بگیریم. معنای این سخن این نیز هست که انسان گناهکار عید ندارد، یعنی حق ندارد جشن بگیرد، بلکه باید عزا بگیرد و جامعهای که پر باشد از ظلم و ستم و مفاسد و ناهنجاریهای دیگر اخلاقی نیز عید ندارد.»
زندگی تنها به جهان مادی ختم نمیشود
جواد نعیمی یک طلبه جوان برایمان درباره درسهای بهاری میگوید: «مرسوم است که پیش از فرارسیدن سال نو خانه تکانی کنیم. برای انجام این کار همه جای خانه را زیر و رو میکنیم. اشیاء کهنه و بنجلی را که لازم نداریم دور میریزیم و اشیاء و لوازمی را که لازم داریم نگه میداریم، اما از آنها گردگیری و غبارروبی میکنیم. درس اخلاقی و معنویتی که از این کار باید بگیریم این است که با خانه دل خود نیز چنین کنیم. دل ما قرار است خانه خدا باشد و این خانه هم گرد و خاک میگیرد و لذا نیازمند گردگیری و غبارروبی است.»
وی ادامه میدهد: «فصل بهار فصل زنده شدن طبیعت و بیدار شدن زمین از خواب زمستانی است. به تعبیر بهتر بهار فصل بازآفرینی یا آفرینش دوباره است. احیا یا بازآفرینی یعنی زنده کردن چیزی پس از مرگ آن. یکی از درسهای معنوی مهمی که از رویش گیاهان و سرسبزشدن دوبارۀ درختان در فصل بهار میتوان گرفت و باید گرفت این است که این آفرینش مجدد مختص طبیعت نیست، بلکه آدمیان نیز پس از مرگ دوباره زنده میشوند. درواقع فصل بهار حاوی یک هشدار جدی به آدمیان است، و آن هشدار این است، همان خدایی که طبیعت را پس از مردن آن زنده میکند قادر است شما را هم پس از مرگتان زنده کند. بنابراین، نباید خیال کنید همه چیز با مرگ تمام میشود.»