خبر پرشکوه این روزها(یادداشت روز)
روز تاریخی هفتم اسفند بعد از مدتها انتظار رسید و مردم ایران حماسه دیگری آفریدند. جریانات و گروههای کوچک و بزرگ سیاسی از مدتها قبل، با برنامه ها و طرح های مختلف خود را برای این روز آماده میکردند و هرکس بهگونهای می کوشید سهم بیشتری از رای مردم را به خود جلب کند. برخی، رفتارهای منطقی، موقر و آرام را برای رسیدن به این منظور در پیش گرفته بودند و برخی رفتارهای هیجانی و بعضا غیر اخلاقی را. این روی سکه مربوط به سیاسیون بود و مردم در رای خود، اقبال یا ادبار خود به آنها را نشان خواهند داد.
روی دیگر سکه، مردمی هستند که با هر گرایش و عقیدهای، جانانه در یکی از مهمترین بزنگاههای سیاسی کشورشان حاضر شدند. این حضور، بار سنگینی برای مردان سیاست ایجاد کرد که شاید به این زودیها و به این سادگیها نتوانند از عهده آن برآیند و پاسخ این رای مردم را بدهند.
اما در این بین موضوع مهم و قابل توجه دیگری هم هست که نباید و نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت و تجربه نشان داده کسانی که این نکته مهم را نادیده گرفتهاند، در ورطه غرور و خود خواهی تا آنجا پیش رفتهاند که راه بازگشتی برایشان باقی نمانده است. آن نکته مهم و تعیین کننده، چیزی نیست جز باور اینکه رای مردم، قبل از رای به فلان جریان سیاسی و بهمان گرایش حزبی، رای به نظام و بیعت دوباره با رهبری است که همچون پدری دلسوز و مهربان، آحاد جامعه را به شرکت در تعیین سرنوشتشان فراخواند و مردم آن دعوت را به گوش جان شنیدند و آمدند. این موضوع بسیار مهم و کلیدی، از چند جهت جای بررسی و دقت نظر دارد.
1- برکسی پوشیده نیست که، دشمنان ما هیچگاه از حضور مردم در انتخابات خرسند نبوده و به هر شکل ممکن، میکوشیدند مردم را به تحریم انتخابات تحریک کنند. در ادوار پیشین اینگونه بود که صراحتا مردم را به عدم حضور در انتخابات دعوت میکردند، با این امید واهی که نظام را در تنگنای عدم مقبولیت مردمی قرار دهند. تجربه سیوهفت ساله ایران سربلند به آنها ثابت کرد که،حرف آنها هیچ تغییری در تصمیم مردم و انتخاب آنها ایجاد نکرد و مردم هربار بیشاز پیش و پرشور تر از قبل در تعیین سرنوشت خود مشارکت کردند. در این انتخابات هم آنها از حضور مردم خرسند نبودند، اما میدانستند که اگر دعوت به تحریم کنند، بازهم تیرشان به سنگ خواهد خورد. پس ناشیانه کوشیدند با دو قطبی سازی، خود را در نتیجه انتخابات سهیم نشان دهند! این تصمیم یعنی پرهیز از تحریم انتخابات، یک انتخاب آزادنه نبود. آنها اگر بازهم میتوانستند، همین کار را میکردند اما بهتر از هرکسی می دانستند که چنین پیشنهادی به مردم ایران، آبروی نداشتهاشان را بیش از پیش خواهد برد.
2- اما این تنها آنها نبودند که در گذشته انتخابات را تحریم کرده بودند. در گذشتهای نه چندان دور، یعنی تنها شش سال قبل، عده ای که طاقت روبرو شدن با نه بزرگ ملت را نداشتند، با تشکیک در صحت انتخابات، کشور را به آشوب کشیدند و در یک پروژه خطرناک و با حمایت دشمنان اصلی نظام، هرکاری که از دستشان بر می آمد انجام دادند و چون جواب شرارتهایشان را با دست الهی ملت ایران گرفتند، به گوشهای خزیده، انتخابات را تحریم کردند! با این بهانه که در ایران انتخابات آزاد نیست و مردم به هرکه رای بدهند فرقی نمیکند و نظام هرکه را بخواهد از صندوق بیرون می آورد! این البته اولین بار نبود که آنها چنین تهمتی به مردم میزدند و پیشتر هم در جریان انتخابات سال 84 چنین دروغی را به نظام نسبت داده بودند. اما آنها بهتر از هرکسی می دانستند که سخنشان لاف گزافی بیش نیست و امکان تقلب در انتخابات وجود ندارد و اینگونه شد که بدون اینکه به روی نامبارک خود بیاورند، در انتخابات مجلس نهم شرکت کردند و انگار نه انگار که خودشان چنین ادعایی مطرح کرده بودند! انتخابات دیروز اما کار را یکسره کرد. و همه کسانی که در فتنه و سالهای بعد از آن، بدترین تهمت هارا به نظام زدند، در انتخابات دیروز شرکت کردند و رای خود را به اشخاص مورد نظرشان دادند. این موضوع چه معنایی دارد!؟ آیا آنها بر اساس ادعای پیشین خود، نگران نیستند که هرچه بنویسند، جور دیگری خوانده شود!؟ یقینا اگر آنها سر سوزنی نگرانی داشتند، هرگز در انتخاباتی که هیچ یک از ساز و کارهای قانونی آن ذرهای تغییر نکرده شرکت نمیکردند و همچنان بر طبل تحریم میکوبیدند. اما چون میدانستند ادعایشان دروغ است و میدانستند، جایی اطمینان بخش در نظام، رای مردم را پاسداری میکند، در انتخابات شرکت کردند.
3- به جز دعوت همیشگی دشمن بیرونی به تحریم و دروغ بزرگ تقلب از سوی دنبالههای داخلی دشمن،یک موضوع دیگر هم در میزان مشارکت مردم در انتخابات تاثیرگذار است و آن رضایتمندی یا نارضایتی آنها از وضع موجود بخصوص از وضعیت اقتصادی کشور است. بر اساس آمار و ارقام رسمی که از سوی منابع دولتی منتشر میشود و بر اساس آنچه در واقعیت زندگی مردم به عینه قابل ملاحظه است،عملکرد دولت یازدهم در حوزه معیشت و اشتغال و در مجموع در حوزه اقتصاد بسیار ضعیف بوده و همین موضوع میتوانست مردم را دلسرد و مشارکت آنها در انتخابات را تحتالشعاع خود قرار دهد. این موضوع فارغ از ریشهها و عوامل ارادی و غیرارادی آن، بصورت موذیانه و ماهرانهای در ایام گذشته، دستمایه برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی بود تا با استناد به آن، مشارکت مردم در انتخابات را تا حد ممکن کاهش دهند.
اکنون و به رغم همه آنچه گفته شد،مردم در انتخابات دیروز،بسیار پرشور و پرشکوه شرکت کردند. با همین چند نمونه شاید بتوان بهتر فهمید که این انتخابات،بیعت دوباره مردم با نظام و لبیک به فراخوان رهبری بود. چراکه در برابر همه آن صداها و همه آن عوامل مایوسکننده، تنها یک نفر بود که از ابتدا، از همان سال 88 تا صبح دیروز و برای همیشه، بر اهمیت رای مردم، ضرورت حضور و مشارکت مردم در سرنوشتشان و هشدار درباره آرزوهای دشمن با مردم، صمیمانه و پدرانه سخن گفته و میگوید و آنها را به حضور در عرصه انتخابات دعوت کرده و میکند.
این رهبر انقلاب بود که فضاسازی دو قطبی در داخل کشور را صراحتا رد کرد و فرمود: «بدخواهان ملت ایران برای این انتخابات، به ایجاد «دوقطبیهای دروغین» روی آوردهاند تا وجود دو دستگی در مردم را القا بکنند.
...برتری یا عدم برتری در انتخابات به معنای دوقطبی شدن ملت و ایجاد دو دستگی در جامعه و دشمنی و عناد مردم با یکدیگر نیست و القای وجود این دوقطبی در ایران، دروغ است....البته در این دوقطبی، قاطبه ملت ایران، «انقلابی و علاقهمند به انقلاب و وفادار به امام رحمهالله و تفکر و اصول ایشان»
ایشان بودند که احتمال تقلب در انتخابات را از اساس منتفی دانستند و مکررا بر حقالناس بودن رای مردم و امانت بودن آن تاکید کردند: «همه کسانی که در اجرا، مراقبت، شمارش، جمعبندی آرا و اعلام نتایج دخیلاند باید در حفظ آرای ملت کمال امانت را رعایت کنند و اندک تخلفی در این مسئله، خیانت در امانت است.»
البته ایشان پذیرش نتایج قانونی انتخابات را هم از دیگر ابعاد رعایت حقالناس دانستند :« وقتی مراکز قانونی، نتایج انتخابات را اعلام و تأیید کردند مخالفت با این نتایج، ضد حقالناس است.
...در آن سال(88) برخی با حرفهای منکَر و ناپسند، ادعای تقلب را مطرح کردند و خواستار برهمخوردن نتایج آرا شدند. ... ما با آنها خیلی مماشات کردیم که جزئیات آن طولانی است، گفتیم بیایید هر تعداد صندوق که میخواهید بازشماری شود اما به توصیهها اعتنایی نکردند چون بنا نبود که حرف حق را بپذیرند! »
حضرت آقا بود که پدرانه از همه کسانی که حتی دلخوری و گلایهای از نظام نیز داشتند برای شرکت در انتخابات دعوت کردند و فرمودند: «هر فردی از آحاد ملّت که احساس مسئولیّت بکند، خودش یکی از آن عناصر حفظ کننده انقلاب است. حضور مردم یکی از آن عناصری است که دشمن را ناکام میکند. اینکه ما تکیه میکنیم، تأکید میکنیم، اصرار میورزیم بر اینکه مردم همه شرکت کنند در انتخابات و من بارها این را قبلاً گفتهام که حتی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد اما انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب میشود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیت کامل باقی بماند این موجب میشود که ملت ایران در چشم ملّتهای دیگر آبرو پیدا کند و اعتبارش بالا برود؛ در چشم دشمنانش ابهت پیدا کند ملت ایران؛ انتخابات این است. بنابراین اصل انتخابات حضور مردم در پای صندوقهای رأی و رأی دادن آنها است. همه باید شرکت کنند؛ شرکت در انتخابات آبروی نظام جمهوری اسلامی است، آبروی اسلام است، آبروی ملت ایران است، آبروی کشور است. »
مرور همه این سخنان، ما را به نتیجه ای جز این نمیرساند که انتخابات هفتم اسفند،بیش از آنکه انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان باشد، رای آری مردم به نظام و لبیک آنان به دعوت رهبری بود. مردم دیروز باردیگر با رهبر انقلاب بیعت کردند و به نظام اسلامی آری گفتند. این پرشکوهترین خبر این روزهاست.
حسین شمسیان