مطبوعات و روایت پیروزی(3)
لیبرالی که میخواست برای جمهوری اسلامی قانون بنویسد !
سید روح الله امینآبادی
با فرار شاه از کشور و نزدیک شدن به روزهای بازگشت امام بعضی از مقامات رژیم طاغوت استعفا میدهند، نمایندگان مجلس، وزرا، رئیس شورای سلطنت و ... از جمله این مقامات هستند.
امام خمینی دیدار با هر مقامی را مشروط به استعفای او از سمتی که در رژیم طاغوت بر عهده دارد کردهاند و بختیار نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در حالی که برخی رسانهها شایع کرده بودند امام حاضر به پذیرش بختیار در پست نخست وزیری هستند و بختیار نیز گفته بود «برای ملاقات با امام خمینی به پاریس خواهم رفت» در روز هفتم بهمن ماه همین سال رهبر انقلاب در پیامی تاکید میکنند «آن چه ذکر شده است که شاپور بختیار را با سمت نخست وزیری، من میپذیرم دروغ است. بلکه تا استعفا ندهد او را نمیپذیرم چون او را قانونی نمیدانم. من با بختیار تفاهمی نکرده ام و آن چه سابق گفته است که گفت و گو بین من و او بوده دروغ محض است»
کیهان در شماره هشت بهمن ماه خود به قصد بختیار برای سفر به پاریس و دیدار با امام و نیز شرط رهبر انقلاب در تیتر یک خود میپردازد.
به دنبال برخورد قاطعانه امام بختیار که هنوز به قدرت ارتش و نیروهای حامی خود در سرکوبی انقلاب اسلامی مردم امیدوار است میگوید «استعفا نمیدهم، به پاریس نمیروم»!
بازگشت امام بار دیگر به تعویق افتاد
به دنبال کارشکنیهای دولت بختیار بازگشت امام بار دیگر به تعویق میافتد و این باعث عصبانیت شدید مردم میشود، مردم در خیابانها به این تعویقهای مکرر اعتراض میکنند و در حالی که فرودگاهها از سوی دولت طاغوت بسته شده بود رژیم چارهای نمیبیند جز باز کردن فرودگاهها تا روح خدا به وطن بازگردند.
گفتنی است تعویق بازگشت امام به میهن که در صفحه یک کیهان شماره 8 بهمن ذکر آن رفته است زمینه ساز تحصنی گسترده در مسجد دانشگاه تهران از سوی علمای بزرگی چون آیات خامنهای، بهشتی و مطهری میشود.
حق میآید باطل رفتنی است...
در قرآن کریم از آمدن حق و رفتن باطل سخن به میان آمده است و بازگشت امام و فرار شاه از این قاعده پیروی میکند، در انقلاب اسلامی ملت ایران زمانی که شاه از کشور فرار کرد روح خدا به میهن بازگشتند و این بازگشت زمینه ساز آن شد که شیطان بزرگ احساس خطر کند و نیروهای خود را از ایران خارج سازد.
کیهان در شماره 11 بهمن 1357 خود به این مسئله پرداخته و خبر «صدور دستور خروج اتباع آمریکا از ایران» را منتشر ساخت .
بر اساس این گزارش « به دنبال بازشدن فرودگاه مهرآباد و سایر فرودگاههای کشور، سه هواپیمای نظامی آمریکایی 200 آمریکایی را از تهران خارج و همچنین عدهای انگلیسی، بلژیکی و ژاپنی تهران را ترک کردند»
برنامه ریزی یک سکولار
برای قانون اساسی جمهوری اسلامی !
نکته جالب توجه در صفحه نخست کیهان شماره 11 بهمن 1357، تبیین سه اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی از سوی حسن نزیه رئیس کانون وکلا است !
حسن نزیه که از نزدیکان مهندس بازرگان و نهضت آزادی بود بعد از انقلاب و به دنبال نخست وزیری دوست دیرین خود به ریاست شرکت ملی نفت رسید و در این سمت فسادهای متعددی را مرتکب شد تا آن جا که نهادهای نظارتی او را به دادگاه فراخواندند و نامبرده فرار را بر قرار ترجیح داده و متواری شد. در آستانه پیروزی انقلاب نزیه به شدت فعال شد وی همراه و همصدا با هدایت الله متین دفتری در انتخابات کانون وکلا شرکت کرد و به عنوان رئیس این کانون برگزیده شد. او پس از پیروزی انقلاب از سوی مهندس بازرگان به ریاست شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد. نزیه در این مقام به صورت علنی و بیمحابا به مخالفت با نظام اسلامی پرداخت و از موضعی افراطی با نظام اسلامی به مقابله پرداخت و طی نطقی اجرای احکام اسلام را غیرمفید و ناکارآمد معرفی کرد.
دولت مردانی مثل حسن نزیه، عضو مرکزیت نهضت آزادی بر حذف قید «اسلامی» از نظام مورد درخواست مردم تأکید داشتند. نزیه درحالیکه که پست کلیدی ریاست شرکت ملی نفت را بر عهده داشت، از طریق استمرار حضور در کانون وکلای دادگستری و محافل حقوقدانان لائیک مثل هدایت الله متین دفتری و عبدالکریم لاهیجی سردمداری مخالفت با اسلامیت نظام را در دست داشت. این رفتار حتی اعتراض کارگران شرکت نفت را برانگیخت، اما پاسخ رئیس دولت موقت به این اعتراضها، حمایت از حسن نزیه بود: «آفرین بر نزیه که توانسته است وظایف محوله را درخدمت به انقلاب و مردم به خوبی انجام دهد... من به امام عرض کردم، اگر آنچه درباره نزیه گفتهاند راست باشد و خطایی متوجه او شناخته شود، اول من باید کنار بروم.»
اختلافات سیاسی او با چهرههای اصلی انقلاب بعد از سخنرانی او در همایش کانون وکلای دادگستری در 6 خردادماه 1358 اوج گرفت. او در این سخنرانی پس از بیان آمارهایی از شرایط اقتصادی کشور گفت: « نباید ابداً برای هیچ مقامی اعم از روحانی و غیرروحانی این اعتقاد پیدا شود که اگر مثلاً من یکی گفتم «جمهوری ایران» خدایناکرده تزلزلی در اعتقاد من پیدا شده است. هرگز! اگر مثلاً مهندس بازرگان گفت جمهوری دموکراتیک اسلامی خدایناکرده چون در لباس روحانیت نیست تردید کنیم؟»
وی همچنین با حمله به اسلامیت نظام گفت: «اگر ما فکر کنیم تمام مسائل سیاسی و اقتصادی و قضایی را میتوانیم در قالب اسلامی بسازیم، آیات عظام هم میدانند این امر در شرایط حاضر نه مقدور است نه ممکن، نه مفید.»
سخنان نزیه اما با اعتراض و انتقادات گستردهای مواجه شد. صفحات مختلف روزنامهها پر شد از نقدهای گوناگون به سخنان نزیه و دو روز بعد شهید آیتالله بهشتی در سخنانی با انتقاد از گفتههای نزیه، این سخنان را مخالفت با حکومت اسلامی دانست و خواستار محاکمه نزیه شد.
آیتالله بهشتی با اشاره به سخنان نزیه اظهار داشتند « من در این مجمع شما تحصیلکردههای کشور این سؤال را میکنم که فرد یا گروهی که این دید را در رابطه با انقلاب ما و با اسلام دارد، آیا نسبت به انقلاب پیروزمند ما در این مقطع اخیر «خودی» است یا «بیگانه؟» و حاضران سه بار با صدای بلند پاسخ دادند: «بیگانه، بیگانه، بیگانه»
شهید بهشتی ادامه داد: «این کارها بیشتر نشانه این است که یک گروه اقلیت روشنفکرمآب و روشنفکرنما میخواهد با این بازیها با دستاوردهای انقلاب خونین اسلامی ما موضعگیری تازه داشته باشد؛ برای ما عواقب آن معلوم است... من فعلاً نمیخواهم بگویم اینها خائناند یا نه باید اینها محاکمه شوند تا معلوم شود با چه انگیزهای میگویند اسلام نمیتواند راه حل باشد.»
شهید بهشتی خطاب به نزیه گفت: «شما خیال میکردید با یک کنگره چند صد نفری بانام دهانپرکن حقوقدانها و وکلای دادگستری میتوانید جامعه انقلابی ما را مرعوب کنید؟... مبادا کنگرههای شما نسخه دوم کنگرههای اندیشمندان شاهنشاهی باشد.»
در این زمینه بیشک گفتنیهای بسیاری است که در حوصله این نوشتار نیست ولی با گذر ایام نظام اسلامی ناخالصیهایی که خود را با هزاران ترفند میخواستند به خط مقدم برسانند و بهرههای خود را ببرند حذف کرد و به راه خود ادامه داد.