هافینگتون پست:آمریکا بدون کمک ایران در افغانستان شکست خواهد خورد
هافینگتونپست در مطلبی با اشاره به نقش و جایگاه ایران در آینده افغانستان، اذعان کرد آمریکا بدون کمک ایران در این کشور شکست خواهد خورد.
روزنامه هافینگتونپست در مطلبی به قلم «دیدیه شوده»، نوشت؛ با مطرح بودن آینده افغانستان و فضای منطقهای، نباید به ایران در چارچوب تنشهای هستهای فکر کرد بلکه باید این کشور را بهعنوان نیرویی در نظر گرفت که قادر است به ثبات در عملیات نظامی آمریکا در افغانستان و پاکستان به عنوان یک عرصه عملیاتی واحد کمک کند.
به نوشته این روزنامه، در مورد همه مسائل مهم (ثبات افغانستان، مسائل مهاجرت، قاچاق مواد مخدر و تروریسم) ایران و غرب مواضع مشترک دارند. در واقع ایران پیش از آمریکا خطر «ملا عمر» را درک کرده بود. به طور کلی میتوان به تعامل اساسی ایران در افغانستان از سال 2001 اشاره کرد. بیانیه «همسایه خوب» که در دسامبر سال 2002 میان ایران و افغانستان به امضا رسید احترام ایران به تمامیت ارضی افغانستان را به طور کامل تایید میکند. از سوی دیگر ایران بهویژه در غرب افغانستان کمکهای اقتصادی قابل توجهی کرده است.
ایران در این منطقه بیمارستان و مدرسه ساخت و امکان استفاده از برق را برای 350 هزار افغان میسر ساخت.
ساخت جاده هرات نیز از دیگر اقدامات ایران است. اگر ایرانیها بخواهند میتوانند زندگی را برای نیروهای خارجی بسیار مشکل کنند اما هرگز چنین کاری نکرده اند. حتی نیروهای ناتو نیز از این مسئله آگاهند. با این حال، بلافاصله پس از کمکهای ارزشمند ایران در مقابله با نیروهای طالبان، جرج بوش رئيس جمهور پیشین آمریکا در بیست و نهم ژانویه سال 2002 در سخنرانی خود ایران را در کنار عراق در دوران صدام حسین در محور شرارت جای داد. اما چرا؟
نخستین دلیل گسترش برنامه هستهای ایران بود. دلیل دیگر نیز هیچ ارتباطی با القاعده و حتی تنشهای خاورمیانه نداشت بلکه مربوط به رسوایی کارین آ بود. کارین آ کشتی مملو از سلاح بود که توسط اسرائیل توقیف شد و به نظر میرسید این سلاحها باید به مقامات اسرائيلی تحویل داده میشد. با این حال شماری از روزنامهنگاران اسرائیل که از سوی روزنامه هاآرتص اسرائیل نیز مورد حمایت قرار داشتند در مورد این اتهام تردید نشان دادند. این منابع تلاش میکردند اثبات کنند که بارگیری این محموله در منطقه آزاد تجاری کیش ایران(!) صورت گرفته است. به نوشته این روزنامه آمریکایی، دلایل قرار دادن ایران در محور شرارت بسیار بیاهمیت بودند و همه را به شدت بهتزده کرد. برای یک ایرانی قرار گرفتن ایران در کنار کشور صدام حسین، بهعنوان کشوری مهاجم که در جنگ علیه ایران از گاز خردل و سارین استفاده کرد، تنها یک توهین محسوب میشود. در طول جنگ ایران و عراق به دلیل حملات شیمیایی عراق بیست هزار تن از سربازان ایرانی کشته و صد هزار تن زخمی شدند.
مطلب خندهدار این است که طبق اطلاعات آرشیو ملی آمریکا که هماکنون در دسترس قرار گرفته است استفاده وحشیانه از این سلاحها در آن زمان از سوی آمریکا قابل قبول توصیف شده بود! همچنین مشخص شده است که سیا در این حملات به صدام حسین کمک میکرد.
هافینگتون پست ادامه داد: جای دادن ایران و عراق در کنار هم در محور شرارت به همان اندازه که توهینآمیز بود، بیپایه و اساس هم بود. واقعیت این است که ایده «محور شرارت» که از اوایل سال 2002 مطرح شد برای جنگ علیه تروریسم بسیار زیانبار بوده است. پس از حادثه یازده سپتامبر تنها یک محور برای مبارزه وجود داشت و آن محوری است که توسط القاعده و نیروهای طالبان تشکیل شده بود. از آنجا که جنگ واقعی علیه تروریسم، در برابر این دشمنان واقعاً خطرناک برای ثبات بینالمللی جدی گرفته نشد، غرب فرصت مناسبی را برای برقراری روابط صلحآمیز با ایران و ریشهکن کردن جهادگرایی فراملی از دست داد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، این روزنامه در پایان مینویسد: سال 2014 سالی بسیار مهم برای افغانستان است. طالبان با قدرت بازگشته است و تهدید القاعده همچنان وجود دارد. آمریکا و متحدانش نیز به دنبال ترک با افتخار افغانستان هستند. اما موقعیت جغرافیایی مانع از آن میشود که ایران هم منطقه را ترک کند. امروز هم مانند دیروز ایران در خط مقدم قرار دارد. بیاهمیتی به پرونده افغانستان اشتباه خواهد بود. پس از سال 2014، اهمیت به پرونده افغانستان میتواند به غرب اجازه دهد در طول زمان روابط دیپلماتیک مثبتی با ایران برقرار کند که درگیر پرونده هستهای این کشور نباشد. همچنین این شرایط به آمریکا و اروپا کمک میکند تا در کنار ایران برای ایجاد ثبات در افغانستان موفق شوند. این کاری است که ناتو در انجام آن به تنهایی شکست خواهد خورد.
به نوشته این روزنامه، در مورد همه مسائل مهم (ثبات افغانستان، مسائل مهاجرت، قاچاق مواد مخدر و تروریسم) ایران و غرب مواضع مشترک دارند. در واقع ایران پیش از آمریکا خطر «ملا عمر» را درک کرده بود. به طور کلی میتوان به تعامل اساسی ایران در افغانستان از سال 2001 اشاره کرد. بیانیه «همسایه خوب» که در دسامبر سال 2002 میان ایران و افغانستان به امضا رسید احترام ایران به تمامیت ارضی افغانستان را به طور کامل تایید میکند. از سوی دیگر ایران بهویژه در غرب افغانستان کمکهای اقتصادی قابل توجهی کرده است.
ایران در این منطقه بیمارستان و مدرسه ساخت و امکان استفاده از برق را برای 350 هزار افغان میسر ساخت.
ساخت جاده هرات نیز از دیگر اقدامات ایران است. اگر ایرانیها بخواهند میتوانند زندگی را برای نیروهای خارجی بسیار مشکل کنند اما هرگز چنین کاری نکرده اند. حتی نیروهای ناتو نیز از این مسئله آگاهند. با این حال، بلافاصله پس از کمکهای ارزشمند ایران در مقابله با نیروهای طالبان، جرج بوش رئيس جمهور پیشین آمریکا در بیست و نهم ژانویه سال 2002 در سخنرانی خود ایران را در کنار عراق در دوران صدام حسین در محور شرارت جای داد. اما چرا؟
نخستین دلیل گسترش برنامه هستهای ایران بود. دلیل دیگر نیز هیچ ارتباطی با القاعده و حتی تنشهای خاورمیانه نداشت بلکه مربوط به رسوایی کارین آ بود. کارین آ کشتی مملو از سلاح بود که توسط اسرائیل توقیف شد و به نظر میرسید این سلاحها باید به مقامات اسرائيلی تحویل داده میشد. با این حال شماری از روزنامهنگاران اسرائیل که از سوی روزنامه هاآرتص اسرائیل نیز مورد حمایت قرار داشتند در مورد این اتهام تردید نشان دادند. این منابع تلاش میکردند اثبات کنند که بارگیری این محموله در منطقه آزاد تجاری کیش ایران(!) صورت گرفته است. به نوشته این روزنامه آمریکایی، دلایل قرار دادن ایران در محور شرارت بسیار بیاهمیت بودند و همه را به شدت بهتزده کرد. برای یک ایرانی قرار گرفتن ایران در کنار کشور صدام حسین، بهعنوان کشوری مهاجم که در جنگ علیه ایران از گاز خردل و سارین استفاده کرد، تنها یک توهین محسوب میشود. در طول جنگ ایران و عراق به دلیل حملات شیمیایی عراق بیست هزار تن از سربازان ایرانی کشته و صد هزار تن زخمی شدند.
مطلب خندهدار این است که طبق اطلاعات آرشیو ملی آمریکا که هماکنون در دسترس قرار گرفته است استفاده وحشیانه از این سلاحها در آن زمان از سوی آمریکا قابل قبول توصیف شده بود! همچنین مشخص شده است که سیا در این حملات به صدام حسین کمک میکرد.
هافینگتون پست ادامه داد: جای دادن ایران و عراق در کنار هم در محور شرارت به همان اندازه که توهینآمیز بود، بیپایه و اساس هم بود. واقعیت این است که ایده «محور شرارت» که از اوایل سال 2002 مطرح شد برای جنگ علیه تروریسم بسیار زیانبار بوده است. پس از حادثه یازده سپتامبر تنها یک محور برای مبارزه وجود داشت و آن محوری است که توسط القاعده و نیروهای طالبان تشکیل شده بود. از آنجا که جنگ واقعی علیه تروریسم، در برابر این دشمنان واقعاً خطرناک برای ثبات بینالمللی جدی گرفته نشد، غرب فرصت مناسبی را برای برقراری روابط صلحآمیز با ایران و ریشهکن کردن جهادگرایی فراملی از دست داد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، این روزنامه در پایان مینویسد: سال 2014 سالی بسیار مهم برای افغانستان است. طالبان با قدرت بازگشته است و تهدید القاعده همچنان وجود دارد. آمریکا و متحدانش نیز به دنبال ترک با افتخار افغانستان هستند. اما موقعیت جغرافیایی مانع از آن میشود که ایران هم منطقه را ترک کند. امروز هم مانند دیروز ایران در خط مقدم قرار دارد. بیاهمیتی به پرونده افغانستان اشتباه خواهد بود. پس از سال 2014، اهمیت به پرونده افغانستان میتواند به غرب اجازه دهد در طول زمان روابط دیپلماتیک مثبتی با ایران برقرار کند که درگیر پرونده هستهای این کشور نباشد. همچنین این شرایط به آمریکا و اروپا کمک میکند تا در کنار ایران برای ایجاد ثبات در افغانستان موفق شوند. این کاری است که ناتو در انجام آن به تنهایی شکست خواهد خورد.