فریاد از لوله تفنگ(ویژهنامه دهه فجر)
شهید محمد صادق امانی در جنوب شهر تهران در اسفند 1309، در خانوادهای متدین و دیندار به دنیا آمد. پدرش، حاج شیخ احمد، عالمی ربانی و مجاهدی نستوه بود.
حاج صادق امانی همزمان با فراگیری درسهای اخلاق، منطق و...، آنها را به دوستان کم سن و سالتر خویش یاد میداد. کلاسهای اخلاق روزهای جمعه وی زبانزد بود و شاگردان بسیاری از همان کلاسها، برای جهاد انقلابی علیه حکومت بیدادگر محمدرضا شاه برخاستند که شماری از آنها؛ از جمله شهیدان محمد بخارایی، مرتضی نیک نژاد و رضا صفار هرندی در این راه جان خودشان را فدای آرمانهای اسلام انقلابی کردند. شهید عراقی درباره حاج صادق میگوید: «خودش یک مجتهد بود و قریب شش هزار حدیث از حفظ داشت، مربی اخلاق بود، درس اخلاق داشت و بچههای فراوانی از شاگردانش بودند که روزهای جمعه به آنها درس اخلاق میداد.» محمدصادق در 27 بهمن 1339 در حالی که نزدیک به سی سال سن داشت، از رهگذر آشنایی و آمد و شد با خانواده شهید سیداسدالله لاجوردی با خواهر وی ازدواج نمود. از آن شهید یک پسر و یک دختر به یادگار مانده است.
شهید امانی و دوستانش میکوشیدند تا با اجرای برنامههای فرهنگی و مذهبی به آموزش و آمادهسازی نیروهای مومن و پیکارجو دست یابند. در 1330 گروهی را به نام «شیعیان» سازماندهی کردند که بخشهایی؛ چون رهبری، مالی و فرهنگی را در بر میگرفت. حاج صادق و یارانش در 9 آذر 1341 به همراه تنی چند از بازاریان و اعضای هیئت مسجد شیخ علی به قم رفتند و پس از دیدار با امام خمینی(ره) و دادن گزارش کارهایشان، اجازه راهپیمایی از مسجد اعظم قم را از ایشان گرفتند. فردای آن روز در 10 آذر 1341 حکومت محمدرضا شاه پهلوی، خبر کنار گذاشتن لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را پخش نمود.
حاج صادق امانی همدانی پس از مدتی، رهبری بخش نظامی هیئت موتلفه را به گردن گرفت و همان کسی شد که برنامه ترور حسنعلی منصور را پیشنهاد داد. حسنعلی منصور، نخست وزیر حکومت دست نشانده پهلوی، تمام تلاش خود را به کار گرفته بود تا کاپیتولاسیون آمریکایی یا همان مصونیت سیاسی آمریکاییها در ایران را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند. دو ماه و نیمی از این جریان نگذشته بود که هیئت مؤتلفه اسلامی با مجوز شرعی شورای روحانیت هیئت و آیتالله سیدمحمدهادی میلانی مبنی بر «مفسد فی الارض بودن حسنعلی منصور»، تصمیم به اعدام انقلابی وی، به عنوان مجری آن لایحه توهینآمیز و نقشآفرین در تبعید امام، گرفت. عملیات یاد شده که «بدر» نام داشت، با فرماندهی شهید امانی در روز پنجشنبه اول بهمن ماه 1343 برابر هفدهم رمضان و به یاد جنگ بدر در صدر اسلام، با تیراندازی شهید محمد بخارایی و پشتیبانی آتش شهید امانی در جلو مجلس در میدان بهارستان تهران با موفقیت صورت پذیرفت، اما همانگاه شهید بخارایی در هنگام گریختن از صحنه، دستگیر گردید. پس از بازجویی و شکنجه از خانواده و دوستان وی، شهید امانی و دیگر کسانی که در آن اقدام انقلابی شرکت داشتند، نیز دستگیر شدند. شهید امانی در دادگاه، با اقتدار از راه و اقدامهای خود پشتیبانی نمود و یادآور شد: «امام ما گفتهاند، والله گناهکار است هر کس که فریاد نکند. ما برای همین منظور، بهترین راه فریاد را از طریق لوله تفنگ برگزیدیم تا صدای آن به گوش سنگین همه مسلمانان جهان برسد.» بر پایه دستور بیدادگاه نظامی شاهنشاهی در ایران، شهید محمد صادق امانی به همراه سه تن از یارانش: یعنی محمد بخارایی، رضا صفارهرندی و مرتضی نیکنژاد به اعدام محکوم شدند؛ فرمان تیرباران آنها در سحرگاه 26 خرداد 1344 در پادگان حشمتیه تهران اجرا گردید و با تنی خونین، اما آسمانی و «الله اکبر گویان»، به کوی جانان پرواز نمودند و در نزدیک آرامگاه مسگرآباد تهران به خاک سپرده شدند.