ردپای 60 سال خیانت و جنایت(پاورقی)
روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 1392-1332
چگونه شاه مانع سقوط ملک حسین شد؟
بعد از کودتا در عراق، تلاش همه جانبهاي صورت گرفت تا در اردن هم عليه ملک حسين کودتايي صورت بگيرد اما کمکهاي رژيم شاه به ملک حسين، مانع از تحقق چنين امري گرديد.(27) جنگندههاي پيشرفته فانتوم ايران براي پشتيباني از حکومت ملک حسين رهسپار اردن شدند. شاه در ديدار خود از اردن در دي ماه 1353 تأکيد نمود که ايران از هيچ کمکي به اردن دريغ نخواهد کرد.(28)
Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری
حمايت از رژيم ملک حسين در اردن
اردشير زاهدي (آخرين سفير شاه در آمريکا) نيز در خاطرات خود نقل ميکند:
"نه تنها ما سعي کرديم که از آمريکاييها براي اردن اسلحه و هواپيما بگيريم، بلکه کوشش کرديم تا آمريکاييها را هم راضي کنيم تا قبل از آن که آنها وسايل لازم را در اختيار اردن قرار بدهند، ما از هواپيماهاي خودمان چند فروند را در اختيار اردن بگذاريم و به جاي آنها از آمريکا بخريم. از لحاظ مالي هم چون آن وقت وضع مالي کشور اردن بسيار خراب و پيچيده بود و به علت در هم ريختگي روابط کشورهاي عربي، هيچ منبع کمک کنندهاي وجود نداشت تا کشور اردن سر پا بماند، لذا ما کمکهاي مالي لازم را به آنها ميداديم.(29) ... در جريان سقوط ايران (در سال 1357) و درست در بحبوحه بحران ايران، ملک حسين مرتباً در واشنگتن مرا ميخواست و ما با هم ملاقات ميکرديم. در همان روزها چندين نامه به من نوشت و ميخواست که براي اردن از آمريکا کمکهايي را درخواست کنم يا اين که ما خودمان کمکهايي را در اختيار اردن بگذاريم و سپس از طريق آمريکا باز پس بگيريم، که متأسفانه اين نامهها به دست جمهوري اسلامي افتاده است."(30)
مواردي که در فوق بهطور مختصر به آنها اشاره شد، بهخوبي مشخص ميکند که حکومت شاه چگونه باعث جلوگيري از سقوط يکي ديگر از رژيمهاي همپيمان با آمريکا و اسرائيل در منطقه خاورميانه گرديد.
حمايت از پاکستان در نبرد با هند
حکومت شاه در خلال بحرانهاي 1965 و 1971،( 1344 و 1350 ) از پاکستان (که عضو پيمان سنتو بود) در برابر هند بهصورت صريح و آشکار حمايت نمود. ايران اقدام هند بر ضد پاکستان را در سال 1965، تجاوز ناميد و براي نخستين بار تعدادي از هواپيماهاي نظامي خود را در اختيار ارتش پاکستان گذارد. در جنگ 1971 نيز ايران به حمايت از اسلام آباد، هواپيماهاي مسافربري پاکستان را در خاک خود پناه داد.(31)
ارتشبد حسن طوفانيان نيز در خاطرات خود نقل ميکند:
"وقتي که هند و پاکستان با هم جنگ کردند، شاه مرا احضار کرد و گفت: طوفانيان! فوراً سوار هواپيما شو و برو قرارگاه جنگي پاکستان و هر کمکي ميتواني به پاکستان بکن."(32)
وي در جاي ديگر ميگويد:
" اگر تشخيص ميدادم که الان در بلوچستان نزاع است و پاکستان ميتواند جنگ بکند، چهار تا هليکوپتر به آن ميدادم، چهار تا هواپيماي سي 130 ميدادم. خودم خريده بودم ولي (مطلب را) منتقل ميکردم به اعليحضرت و ميگفتم که پولش را از آنها نگير. صد تا اتوبوس ميدادم به پاکستان و پولش را نميگرفتم. يا اين که وزير دفاع پاکستان ميآمد پيش من و شاه، سپس صد ميليون دلار (به دستور شاه) بلاعوض به او ميدادم."(33)
حمايت از حکومت سومالي
در نبرد با اتيوپي
شاه در سال 1356، اقدامات خود را به شاخ آفريقا نيز تسرّي داد و با هماهنگي آمريکا اقدام به ارسال تجهيزات نظامي براي ژنرال زياد باره (حاکم سومالي) کرد تا وي را در برابر اتيوپي که رژيم آن تحت حمايت شوروي بود، ياري دهد.(34)
مايکل لدين و ويليام لوئيس در کتاب خود در اين باره مينويسند:
"شاه به شدت از بابت بيتصميمي و تزلزل دولت کارتر در قبال رويدادهاي شاخ آفريقا نگران شده بود. شاخ آفريقا همان منطقهاي است که سومالي بر اثر سياست نادرست آمريکا، برانگيخته شد تا بر ضد اتيوپي دست به اقدام نظامي بزند و زماني که اتيوپي به جنگ با سومالي برخاست، آنگاه آمريکا عاجزانه از ايران خواستار ارسال تسليحات به سومالي شد."(35)
حمايت از حکومتهاي مراکش و زئير
رژيم شاه از ملک حسن دوم (پادشاه مراکش) در نبرد با چريکهاي جبهه پوليساريو که براي آزادي منطقه صحراي غربي مبارزه ميکردند، پشتيباني و حمايت ميکرد.(36)
شاه همچنين از حکومت زئير در مبارزه با استقلالطلبان ايالت شابا، حمايت ميکرد.(37)
ژاندارم منطقه، حامي منافع آمريکا و غرب
ارتشبد فردوست در مورد تبعيت شاه از دستورات آمريکا در سياست خارجي اظهار می دارد:
"در سياست خارجي و بهخصوص سياست منطقهاي، دکترين اجرا شده توسط محمدرضا، تبعيت کامل از دستورات آمريکا و انگليس بود. در خاورميانه نيز محمدرضا رسماً عنوان "ژاندارم منطقه" را دريافت کرد و به اين عنوان افتخار مينمود."(38)