دانشگاه در جبهه-59/ دانشجوی شهید عبدالحسین آقایی
شهيد حاج عبدالحسين آقایي در سال 1336 در اهواز به دنيا آمد. از همان اوان كودكي و نوجواني و دبستان و دبيرستان استعداد فراوان خود را نشان داد .
در سال 1355 در رشته فيزيك دانشگاه شهيد چمران اهواز قبول و تا بعد از انقلاب اسلامي مشغول به تحصيل در اين رشته شد و همراه با كسب علم و دانش رابطه خود را با انقلاب مستحكمتر كرده و هم دوش دانشجويان مسلمان و ملت ايران، جهت محو سلطه جنايتكاران و مزدوران شاه تلاش ميكرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي به دليل بالا بودن معدل تحصيلي او در رشته تحصيلي اش در دانشكده نفت آبادان پذيرفته شد.
با آغاز تجاوز صدام معدوم به مرزهای ایران اسلامی اما عبدالحسین اين بار در فضاي عطرآگين و روح افزاي جبهه هاي جنگ دين خويش را ادا مي كرد . ایشان در اكثر عملياتهاي جنوب در كنار ديگر برادران رزمنده اش شركت كرد تا سرانجام در عمليات غرور آفرين والفجر 8 در ظهر آخرين روز از آخرين ماموريتش و همزمان با فارغ التحصيلي وي در رشته مهندسي نفت به فیض عظیم شهادت نائل آمد .
در فرازهایی از وصیت نامه این شهید بزرگوار می خوانیم:
شكر خداوند را كه سعادتي نصيبم نمود كه در آرزوي وصل محبوب خويش سر از پا نشناخته، اهل و ديار را پشت سر بنهاده و راهي جبهه ، آن معبد بزرگ، آن مكان مقدس، كه در آن رنگ و بوي دنيايي نيست و هر آنچه هست معنويت هست و عشق، بشتابم.
اين چه سر و سودايي در وجود انسان است كه تابع ظواهر فريبنده اين دنياي فاني خواهد شد و همان دم كه احساس رفتن از اين مكان به آخرت را مي كند شروع به ندامت مي كند «سوف استغفر لكم ربي انه هو الغفور الرحيم».
حال نمي دانم كه اين مهمان پر از غم و درد كه تحفهاي جز توبه و ندامت و شرمندگي از ارتكاب گناه را ندارم پذيرا خواهد بود.
بارالها پس از كوتاهي ورزيدن بر اسراف بر نفس خود ، عذر خواه و پشيمان و شكسته خاطر و اقرار كننده و توبه كننده به درگاهت در آمده ام و از آنچه از من سر زده است پناهگاهي نمي بينم ، خداوندا پس عذرم رابپذير و بر شدت پريشانيم رحمت فرست.
حال كه احساس مي كنم تا چند روز ديگر در اين دنيا نخواهم بود از پدر و مادرم طلب بخشش و مغفرت و از برادرانم و خواهرانم التماس دعا مي خواهم و دست و پيشاني تكتكشان را مي بوسم.
همچنين از خداوند براي همسرم و دخترم طلب صبر و استقامت در مقابل مشكلات را مينمايم ، و از همسرم مي خواهم كه با تمام توان جهت تربيت صحيح دخترکم بكوشد به طوري كه احساس بي پدري نكند؛ و از تمام فاميل و دوستان و آشنايان به خصوص برادران دانشجو مي خواهم كه اگر گناهي حرفی و عملی از من ديده اند، مرا مشمول سعه صدر و وسعت نظر خودشان قرار دهند.
اميد آنكه عزيزان اسلام، در هنگامه هاي راز و نياز با معبود ، ظهور منجي عالم بشريت حضرت مهدي (عج) طول عمر با عزت امام ، پيروزي قريب الوقوع رزمندگان اسلام ، شادي روح شهيدان ، شفاي معلولين و مجروحين ، آزادي اسراي اسلام ، صبر و استقامت خانواده شهدا و آمرزش گناهانمان و لغزشهاي خود و ما را از نظر دور ندارند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي به دليل بالا بودن معدل تحصيلي او در رشته تحصيلي اش در دانشكده نفت آبادان پذيرفته شد.
با آغاز تجاوز صدام معدوم به مرزهای ایران اسلامی اما عبدالحسین اين بار در فضاي عطرآگين و روح افزاي جبهه هاي جنگ دين خويش را ادا مي كرد . ایشان در اكثر عملياتهاي جنوب در كنار ديگر برادران رزمنده اش شركت كرد تا سرانجام در عمليات غرور آفرين والفجر 8 در ظهر آخرين روز از آخرين ماموريتش و همزمان با فارغ التحصيلي وي در رشته مهندسي نفت به فیض عظیم شهادت نائل آمد .
در فرازهایی از وصیت نامه این شهید بزرگوار می خوانیم:
شكر خداوند را كه سعادتي نصيبم نمود كه در آرزوي وصل محبوب خويش سر از پا نشناخته، اهل و ديار را پشت سر بنهاده و راهي جبهه ، آن معبد بزرگ، آن مكان مقدس، كه در آن رنگ و بوي دنيايي نيست و هر آنچه هست معنويت هست و عشق، بشتابم.
اين چه سر و سودايي در وجود انسان است كه تابع ظواهر فريبنده اين دنياي فاني خواهد شد و همان دم كه احساس رفتن از اين مكان به آخرت را مي كند شروع به ندامت مي كند «سوف استغفر لكم ربي انه هو الغفور الرحيم».
حال نمي دانم كه اين مهمان پر از غم و درد كه تحفهاي جز توبه و ندامت و شرمندگي از ارتكاب گناه را ندارم پذيرا خواهد بود.
بارالها پس از كوتاهي ورزيدن بر اسراف بر نفس خود ، عذر خواه و پشيمان و شكسته خاطر و اقرار كننده و توبه كننده به درگاهت در آمده ام و از آنچه از من سر زده است پناهگاهي نمي بينم ، خداوندا پس عذرم رابپذير و بر شدت پريشانيم رحمت فرست.
حال كه احساس مي كنم تا چند روز ديگر در اين دنيا نخواهم بود از پدر و مادرم طلب بخشش و مغفرت و از برادرانم و خواهرانم التماس دعا مي خواهم و دست و پيشاني تكتكشان را مي بوسم.
همچنين از خداوند براي همسرم و دخترم طلب صبر و استقامت در مقابل مشكلات را مينمايم ، و از همسرم مي خواهم كه با تمام توان جهت تربيت صحيح دخترکم بكوشد به طوري كه احساس بي پدري نكند؛ و از تمام فاميل و دوستان و آشنايان به خصوص برادران دانشجو مي خواهم كه اگر گناهي حرفی و عملی از من ديده اند، مرا مشمول سعه صدر و وسعت نظر خودشان قرار دهند.
اميد آنكه عزيزان اسلام، در هنگامه هاي راز و نياز با معبود ، ظهور منجي عالم بشريت حضرت مهدي (عج) طول عمر با عزت امام ، پيروزي قريب الوقوع رزمندگان اسلام ، شادي روح شهيدان ، شفاي معلولين و مجروحين ، آزادي اسراي اسلام ، صبر و استقامت خانواده شهدا و آمرزش گناهانمان و لغزشهاي خود و ما را از نظر دور ندارند.