احسان نراقی-۲۵
مؤسسه نراقی؛ محیطی برای کنترل و تعدیل نیروهای پژوهشگر(پاورقی)
احسان نراقی و جبهه ملی
احسان نراقی، زمانی از ژنو راهی ایران شد که دکترمحمد مصدق، جریان سیام تیرماه را پشت سر گذاشته و باز بر مسند نخستوزیری نشسته بود.
او، به علت نسبتی که با آیتالله کاشانی(ره) داشت، یکسره به سراغ بیتِ ایشان رفت و این درحالی بود که پدرش نیز، که پسرعمه آیتالله کاشانی بود، در این موقع، در کنار آیتالله بود و بنا بر ادعایِ احسان نراقی: «اکثر اعلامیهها و مطالب کاشانی را تهیه میکرد.»234
در این موقع، فراکسیون «نهضت ملی» نیز که متشکل از جبهه ملی و عدهای دیگر از نمایندگان مجلس شورای ملی بود، شکل گرفت و احسان نراقی، که پیش از آمدنِ به ایران در این شرایط سیاسی، چند روزی را در کوههای اطریش با ایرج اسکندری به تبادل نظر پرداخته بود،235 وارد بازی سیاسی شد.
این بازی، در تعبیر نراقی، به این شرح است:
«من، با تماسهایی که با برخی دوستان خارجی داشتم، توانستم اطلاعاتی را گردآوری کنم که رکن دو ارتش (یعنی بخش ضدجاسوسی) نمیتوانست و یا نمیخواست آنها را در اختیار دکتر مصدق قرار دهد. من، این اطلاعات را، به خودِ وی منتقل میکردم. هربار چنین اطلاعاتی را به وزیر کشور دولت مصدق، یعنی دکتر صدیقی میدادم، بی خبری دستگاه دولتی برای هر دو تعجببرانگیز میشد... پل ماتیو، که درحال حاضر سرهنگ بازنشسته ارتش فرانسه است... تا میتوانست به من اطلاعاتی درباره فعالیت انگلیس در ایران میداد...من بی درنگ به مطب دکتر غلامحسین مصدق، فرزند مصدق رفتم... جریان را به او گفتم.»236
شرکت او در این بازی سیاسی، در حالی صورت گرفت که آیتالله کاشانی را «مذهبی» نمیدانست!237 و در عین حال، در این میانه، برخوردی دوگانه داشت: «در سال 1332 فکر من با مصدق و روح و قلبم با کاشانی بود.»238
احسان نراقی، با نقل خاطراتی چون: «من از سی تیر، تا 28 مرداد، کنار آقای کاشانی بودم.»239 و «من، در منزل آیتالله کاشانی بودم که نماینده ترومن آمد نزد ایشان.»240 خود را یکی از نزدیکترین افراد به ایشان نشان میدهد و تصاویر منتشره از او در کنار آیتالله کاشانی(ره) نیز، نشانگر حضور او در این جریان است؛ ولی پس از کودتای 28 مرداد 1332، اصلیترین اتهام او، همکاری با اعضای حزب توده میباشد که، به این مناسبات هیچ اشارهای نکرده و در زمان حضور در ساواک نیز، با پرداختنِ به مسائل ژنو و دوران تحصیل، مسائل داخلی، سهواً و یا عمداً، مورد توجه قرار داده نمیشود.
به هر حال، نراقی در مدتی که در ایران حضور داشت، با اعضایِ جبهه ملی، از جمله غلامحسین صدیقی، ارتباط گرفت و به آنان نزدیک شد.
پایان یافتنِ دوران حکومت دکتر مصدق، احسان نراقی را دوباره راهی اروپا کرد و این بار در پیوستگی با فرانسه و مؤسساتی چون: «مؤسسه تحقیقات جمعیتشناسی آلفرد سووی» و «سازمان یونسکو» به تحصیل و کار پرداخت. بازگشت دوباره او به ایران در سال 1336ش، و احضار او به ساواک، ماندگاری وی در ایران و راهاندازی «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی» را به دنبال داشت. این مؤسسه و وظایفی که برای آن تعریف شده بود، ارتباط مستقیم با محیطهای دانشگاهی و دانشجویان را در پی داشت و به همین علت بود که، صرفنظر از بهرهگیریهای تحقیقاتی در موضوعات مختلف، با اهداف متفاوت داخلی و خارجی، از آن، به عنوانِ محیطی برای کنترل و تعدیل نیروهای پژوهشگر و محقق نیز استفاده شد و احسان نراقی که در سن ۲۵-۲۴ سالگی، در جریان دولت مصدق، به خوبی از پس ایفای نقشهای متفاوت برآمده بود، در این جایگاه نیز، به خوبی ایفای نقش کرد.
در سالهای پایانی دهه 1330ش که جبهه ملی برای بار دوم به صحنه سیاسی کشور وارد و متعاقبِ آن، سرنگونی دولت شریف امامی و صدارتِ علی امینی، فضای سیاسی کشور، ملتهب از برخی از اقدامات شد که انحلال مجلس بیستم و دستگیری برخی از سران جبهه ملی، نمونهای از آنها بود. متعاقبِ این اقدامات، در روز 14 آبان ماه سال 1340ش، در دانشگاه تهران تظاهراتی صورت گرفت، که انجامِ آن، به تحریکات احسان نراقی نسبت داده شد:
«هنگامی که دانشجویان دانشگاه تهران، وابسته به جبهه به اصطلاح ملی، مشغول تظاهرات بودهاند؛ آقای دکتر احسان نراقی، نزد آقای دکتر سیاسی، رئیس دانشکده ادبیات بوده و مدت یک ساعت با او مذاکره نموده است. گفته میشود: بیشتر تحریکات دانشجویان، از طرف دکتر نراقی میباشد و به طوری که شایع است: دکتر نراقی، به دستور دکتر صدیقی، سه نفر از دانشجویان به اسامی: جزایری، پارسا و گلچین را تحریک نموده که به آقای دکتر بینا فحاشی کنند و آقای دکتر بینا نیز از جریان مطلع شده و به آقای دکتر سیاسی شکایت نموده است.»241
از این زمان بود که فعالیت احسان نراقی در ارتباط با دانشجویان وابسته به جبهه ملی که به علت سازشکاری سران جبهه با دولت، با آنان اختلاف نظر داشتند،242 مورد نظر قرار گرفت و ارتباط او با ابوالحسن بنیصدر، برای هدایت فعالیتهای دانشجویی و کنترل آن، سازماندهی شد.243