برکناری دکتر رهبر از ریاست دانشگاه تهران ترجیح قبیلهگرایی بر پیشرفت علمی و منافع ملی
سرانجام دولت تدبیر و امید موفق شد رکورددار ثبات مدیریت در دانشگاه تهران پس از پیروزی انقلاب و دومین مدیر باثبات تاریخ هشتاد ساله آن دانشگاه را برکنار کند تا عدد تغییرات مدیریتی دانشگاهها و پژوهشگاهها را در این مدت کوتاه از عمر دولت یازدهم به 32 برساند!
فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران بود که میتوان از او بعنوان آخرین فرد گرفتار آمده در داس تدبیرگران نام برد البته فعلا!
این تعویض به اندازهای با شتاب انجام شد که وزیر علوم - که نمیخواست فرصت و در اصل بهانه پایان حکم مسئولیت فرهاد رهبر را از دست بدهد - نتوانست رئیس جدیدی برای دانشگاه پیدا کند و به ناچار معاون اداری مالی وزارت علوم را با حفظ سمت، سرپرست دانشگاه کرد!
با اینکه فرجیدانا 2 ماه قبل برکناری فرهاد رهبر را شایعهای بیاساس دانسته بود، عزل وی تنها به فاصله 2 ماه ثابت کرد که جریانی افراطی و گروهی تمامیت خواه، تصمیمات اصلی را در آموزش عالی میگیرد و بر همین اساس خیلی هم نمیتوان روی سخنان وزیر حساب کرد.
جشن روز برکناری مدیر پرسابقه دانشگاه تهران توسط برخی جریانها و گروههای بدنام که در اصل پیاده نظام جریان اصلاحات در دانشگاه هستند، تاملبرانگیز و عبرتآموز است. اگر از احتمال و شایعه هماهنگی این جریان، قبل از روز عزل با برخی پدرخواندگان مستقر در وزارت علوم بگذریم، نمیتوان رفتار زشت و توهینآمیز همین جریان را در روز انتصاب فرهاد رهبر با مرحوم آیتالله عمید زنجانی فراموش کرد.
شروع مسئولیت فرهاد رهبر در سال 86، همراه با فضاسازی سنگین علیه او مبنی بر بستن فضای دانشگاه و اختناق بود اما در اوج استقرار دولت نهم و دهم حضور افرادی همچون غلامحسین کرباسچی، حسین مرعشی، اسحاق جهانگیری، بهزاد نبوی، محسن آرمین، رسول منتجبنیا و مرتضی حاجی در برنامههای سخنرانی و مناظره دانشگاه تهران خیلی زود دست دروغگویان و مدعیان را رو کرد و آنها را به رسوایی کشاند.
فرهاد رهبر به ایجاد محیط آرام و امن در دانشگاه برای ایجاد شکوفایی علمی و انجام کارهای فاخر و ماندگار پژوهشی و تحقیقاتی به جد معتقد بود و برای آن از هیچ کوششی فروگذار نکرد. ثمره این اقدام او پس از 6 سال مدیریت مستمر و باثبات امروز به خوبی روشن است. در دوره مدیریت او، دانشگاه تهران بصورت مکرر حائز رتبه نخست در بین تمامی دانشگاههای کشور شد.
در عرصه بینالمللی، در دوره مدیریت او اتفاقات خوب و افتخارآمیزی برای دانشگاه تهران و در اصل برای جامعه دانشگاهی ایران افتاد. در حالی که یکسال پس از شروع کار او، رتبه دانشگاه تهران در رتبهسنجی معتبر دانشگاههای جهان (مشهور به رتبهبندی شانگهای) در دسته 401-500 بود، در سال گذشته این رتبه با صعودی خیرهکننده به دسته 300 رسید که رشدی خیرهکننده و البته بینظیر در کشور است. به لحاظ رتبهبندی براساس شاخص معتبر و جهانی «وبسنجی» دانشگاه تهران در سال 1387 در رتبه 1463 بود اما در آخرین سال ریاست فرهاد رهبر، با رشدی شگفتانگیز به رتبه 468 ارتقا پیدا کرد. و بالاخره براساس نظام رتبهبندی «سایمگو» و مبتنی بر گزارش «اسکوپوس»، دانشگاه تهران در آخرین سال مدیریت فرهاد رهبر در بین هزاران کالج و دانشگاه معتبر جهان، در جایگاه 259 ایستاده بود. در کنار همه اینها، توسعه کمی و کیفی دانشگاه و دنبال کردن جدی و همهجانبه طرح جامع دانشگاه و دهها خدمت دیگر، بخشی از خدمات فرهاد رهبر است که به یقین در کارنامه او و در کارنامه مدیریت دانشگاه تهران باقی خواهد ماند.
اکنون داس تدبیر! به بوستان علم رسیده و با قبیلهگرایی و انحصارطلبی در 112 روز 32 تغییر مهم و محوری در بدنه آموزش عالی صورت پذیرفته است یعنی بطور متوسط هر 2/6 روز یک تغییر! که یقینا رکوردی عجیب و تاریخی قلمداد میشود! و البته به قرار مسموع و براساس شواهد و قرائن، این رشته سر دراز دارد!
باید پرسید این تغییرات ما را به سند چشمانداز و اقتدار علمی در منطقه میرساند یا قبیلهگرایی به قهقرای علمی منجر خواهد شد!؟ آیا گزافهگوییهایی در باب فرار مغزها به قصد موجه جلوه دادن اقدامات و پوشاندن کاستیهای آتی موجب رشد علمی خواهد شد!؟
آیا سیاسیکاریهایی مثل توسل به حربه زنگزده دانشجویان ستارهدار و اخراجی - که براساس اسناد معتبری که به زودی منتشر خواهد شد، بخش عمده آنها فاقد حداقلهای علمی و اخلاقی برای حضور در دانشگاه بودهاند - میتواند فضای علمی دانشگاهها را تقویت کند!؟ ظاهرا از دید آقایان، دانشگاه باشگاه احزاب و پایگاه تربیت میلیشیای گروههای برانداز است نه خانه علم!