kayhan.ir

کد خبر: ۶۵۶۵۴
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۳

مصاحبه می‌کنم، پس هستم!(اخبار ادبی و هنری)


اخیرا لی‌لی گلستان دختر ابراهیم گلستان (جاسوس معروف انگلیس که در اوایل دهه 50 از ایران اخراج شد) در مصاحبه‌ای با یکی از نشریات رانت خوار داخلی، ضمن انتقاد به روش‌های دیکتاتوری پدرش در تربیت فرزندان از جمله خود وی، به مصاحبه‌های مکرر گلستان با نشریات مختلف و چاپ و انتشار کتاب‌های متعدد از این مصاحبه‌ها حمله کرده و ضمن اشاره به آخرین نمونه از این دسته کتاب سازی‌ها به نام «از روزگار رفته»، می‌گوید:
«...سوال‌کننده این کتاب خیلی پرت است. نمی‌دانم این آقا کیست ولی سوال هایش خیلی مزخرف است و شنیدم بعد از اینکه کتاب را برای تایید نهایی از پدرم گرفته، خودش خیلی چیزها را اضافه کرده...»
لیلی گلستان در ادامه، علت انجام این خیل مصاحبه‌های متعدد و همچنین انتشار کتاب‌هایی از این دست را سعی پدرش و امثال او برای ابراز وجود می‌داند! او می‌گوید:
«...چرا (پدر) چنین انتخابی کرده و حاضر شده چنین کسی برای مصاحبه وارد خانه اش شود؟ چون بدون هیچ شک و تردیدی می‌خواهد در این جا حضور داشته باشد...»!!
حالا می‌توان علت انتشار گفت‌وگوها و مصاحبه‌های تکراری و پی‌در‌پی و مسلسل وار برخی نشریات شبه روشنفکری و به اصطلاح اصلاح طلب (که از پول بیت المال هم ارتزاق می‌کنند) با عناصر معلوم الحال و رانده شده‌ای مانند ابراهیم گلستان یا داریوش شایگان و یا داریوش آشوری و مواردی دیگر از این دست را دریافت که احیانا  قصد ارائه مطالبی مثلا آگاهی‌بخشی و علمی و فرهنگی در میان نیست! بلکه آنها فقط مصاحبه می‌کنند که بگویند ما زنده‌ایم!! اما اینکه چرا این نشریات واسطه اظهار حیات چنین امواتی می‌شوند، جای سؤال و پرسش بسیار دارد! واقعا این نشریات از اعلام زنده بودن این اموات که سالهاست مانند اربابان طاغوتی خود (شاه و اشرف و اعوان و انصارشان) به زباله دان تاریخ رفته‌اند، چیست؟!!
هفته گذشته اشرف پهلوی پس از سالها زیستن در این زباله‌دان، به‌طور فیزیکی نیز راهی گور شد و یکی از مهم‌ترین حامیان این جریان شبه روشنفکری علیرغم همه مرثیه سرایی‌ها، دیگر وجود خارجی ندارد. حالا این حضرات دیگر به کدام حلقه کپک زده، قبای گدایی خود را می‌آویزند؟!!!