احسان نراقی-۱۹
پاسخهای مثبت ساواک به اشارات نراقی(پاورقی)
Research@kayhan.ir
احسان نراقی و ابوالحسن بنیصدر
ابوالحسن بنیصدر، آیتاللهزادهای بود که از دوران نوجوانی با سیاست آشنا شد و مورد توجه قرار گرفت. هنوز به سن بیست سالگی نرسیده بود که در مبارزات ملی شدنِ صنعت نفت شرکت کرد. ورود او به دانشگاه و تحصیل در رشته الهیات، نشانگر روحیات مذهبی و تحت تأثیر تربیت خانوادگی و روحانی او بود. پایانِ تحصیلات دوره کارشناسی و آغاز تحصیلاتِ فوقلیسانسِ او در رشته اقتصاد، همزمان با حضورِ احسان نراقی در ایران و تشکیل مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی بود. در این موقع، که شرایط سیاسی درحالِ تغییر بود و جبهه ملی، پس از افولی چند ساله با هدایتهای مستقیم و غیرمستقیم آمریکاییها، برای حضور در صحنه سیاسی کشور آماده میشد، ابوالحسن بنیصدر نیز، به فعالیتهای دانشجویی اشتغال داشت.
به نظر میرسد، یکی از دلایلی که موجب استحکامِ بیشترِ روابط احسان نراقی و بنیصدر گشت و در طول سالها ادامه یافت، وابستگی هر دو، به دودمانی روحانی و قابل احترام بود.
در سال 1340ش که دولت علی امینی، با سر و صدایِ فراوان به دستگیری تعدادی از افراد مطرح مانند: رشیدیان و فتحالله فرود اقدام کرد و مجلس بیستم نیز منحل اعلام شده بود، اولین ارتباطات بنیصدر با احسان نراقی علنی شد:
«از ساعت 18 الی 22 روز 15 ماه جاری، آقایان: دکتر احسان نراقی و ابوالحسن بنیصدر و همایون نام که گویا دبیر دانشسرای عالی میباشد، در دانشکده ادبیات شماره 2، مؤسسه علوم اجتماعی، در یک اطاق، جلسهای تشکیل و ضمناً ساعت 0830 روز بعد، بنیصدر به دانشگاه تهران رفته و در دانشکدههای حقوق، ادبیات و علوم پزشکی رفت و آمد نموده است.» 178
و چند روز بعد نیز، از جلسه 45 دقیقهای مشترک نراقی و بنیصدر، با دکتر علیاکبر سیاسی خبر داده شد.179 با وجود اینکه در ذیل گزارشِ دوم، دستور به کنترلِ رفت و آمدهای آنان داده شد و محیطهای دانشجویی به سختی متشنج و دستخوش ناآرامی بود، ولی هیچگونه گزارشی پیرامون این کنترل احتمالی ثبت نگردید؛ تا اینکه سالها بعد، احسان نراقی، به نوعی از ماهیت این جلسات که هماهنگی برای کنترل حرکتهای دانشجویی بود، پرده برداشت و در رابطه با برگزاری مراسم بزرگداشت سی تیر گفت:
«من، چون به هرحال میخواستم جلویِ خشونت را بگیرم، با مهندس غلامعلی فریور، که هم وزیر دکتر امینی و شخصاً به وی نزدیک بود و هم در عین حال، قلباً با جبهه ملی... مذاکره کردم و قرار شد یک گروه ضد خشونت به وجود آوریم. او به من گفت: من از صبح ساعت هفت به اتاق دکتر امینی میروم و جلو دستگاه بیسیم مینشینم؛ تو هم که با دانشجویان در خیابان در تماس تلفنی[!] هستی، با من در ارتباط مستقیم باش و هر جا که احتمال خطر درگیری میان قوای انتظامی و مردم به چشم میخورد، همدیگر را خبر کنیم. دانشجویان به رهبری بنیصدر و دیگران[!]، از شمال شهر به طرف جنوب شهر در مقابل قوای انتظامی مرتب عقب نشینی میکردند و مانع از درگیری بودند؛ تا بالاخره حوالی غروب، بنیصدر به من تلفن زد و گفت: شما میتوانید به مهندس فریور و دکتر امینی بگوئید، حالا دیگر میتوانند به خانههایشان بروند.»180
و زمانی این پروژه! جالبتر مینماید، که بدانیم ابوالحسن بنیصدر، به دلیل فعالیتهای سیاسی! خویش، دو نوبت بازداشت گردید، که با توصیه احسان نراقی، آزاد شد:
«من او[پاکروان] را به خوبی میشناختم... هر زمان که شفاعت دوستان روشنفکر یا دانشجویان خود را که با مشکلاتی در برابر ساواک روبرو میشدند، نزد او مینمودم، پاسخ مثبت میداد. از جمله در این باره میتوانم به مورد بنیصدر که بعداً رئیس جمهور شد ... اشاره کنم.»181
در سال 1342ش، در بحبوبه مبارزات نهضت امام خمینی(ره)، باز این بنیصدر بود که تحت هدایتِ احسان نراقی، انرژی دانشجویان را در فعالیتهای فرعی، سازماندهی میکرد:
«عدهای در حدود پانزده نفر دانشجویان هلندی، با همکاری و راهنمائی دانشجویان ایرانی مقیم اروپا، جهت خانه سازی در مناطق زلزله زده، به ایران مسافرت نموده و روز 14/2/42 مورد استقبال دانشجویان وابسته به جبهه ملی، از جمله: ابوالحسن بنیصدر،حسن پارسا، حسن ابراهیم حبیبی و آقایان: دکتر احسان نراقی و ناصر خدایار واقع گردیده و از طرف جبهه ملی، ضمن تماس با شیروخورشید سرخ، منطقه دوزج از بخشِ خرقان، برای ساختمان خانه به نامبردگان ... و مشغول کار گردیدهاند.»182
همین همراهیها بود که موجبات اعطایِ بورس تحصیلی در فرانسه، برای ابوالحسن بنیصدر را به دنبال داشت؛ بورسی که احسان نراقی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به کرّات از آن یاد کرد.183 احسان نراقی، پس از تجربه راهاندازی گروههای دانشجوییِ ضد خشونت! با همکاری بنیصدر، در زمان حضور وی در فرانسه نیز، این مأموریت را به نوعی دیگر و در جریانِ تشکیل «جبهه ملی سوم»!184 و یا «سازمان مصدق»! تجربه کرد:
«سازمان مصدق، توسط بنیصدر و حبیبی در پاریس اداره میشود. چندی قبل، (حدود سه هفته)، احسان نراقی، رئیس مرکز تحقیقاتی و اجتماعی، که به تهران میآمد، تعداد زیادی از کتابها را به او تحویل دادند که در تهران به دست کسی که میشناسد، برساند و در دانشگاه و مراکز دیگر به وسیله آن فرد به فروش رود.»185
این حرکت، در سالهای بعد نیز ادامه یافت، کما اینکه، در فروردین ماه سال 1348ش، که احسان نراقی به فرانسه رفت، درباره ملاقاتهای وی نوشته شد:
«با افراد جبهه ملی سوم، ابوالحسن بنیصدر، حسن حبیبی، ناصر تکمیل همایون ملاقات نموده. این افراد، کارمندان مؤسسه تحقیقات اجتماعی بودهاند که از قدیم با نامبرده ارتباط دارند.»186