kayhan.ir

کد خبر: ۶۴۵۴۲
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۴

هتاک و پوچ‌انگار

شامگاه 27 آذر، در حاشیه گشایش آثار هنرمندان پیشکسوت تجسمی، مراسم رونمایی از بزرگ‌ترین مجسمه پرویز تناولی به عنوان «هیچ بزرگ» در آرت سنتردو، برگزار شد.

 ادب و هنر

در این مراسم، معاون هنری وزارت ارشاد- علی مرادخانی- و نیز معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران - محمدهادی ایازی- ... حضور داشتند.
از آنجا که، پرویز تناولی از فعالان حیطه «ابتذال» است و اوج ابتذال و استهجان کارهای وی، در زمان طاغوت هم، باعث اعتراض‌هایی در جامعه هنری شده بود، استقبال از وی و کارهای او که درواقع، مروج پوچ‌انگاری و پوچ‌اندیشی است، باعث شگفتنی شد.
برای آشنایی با ماهیت تناولی و کارهایش و نمایش ناآگاهی و سطحی نگاری و مرعوبیت برخی مسئولان فرهنگی، چند سطری درباره تناولی بازگو می‌کنیم:
پرویز تناولی از نقاشان و مجسمه‌سازان مطرح در روزگار پهلوی بود که از رهگذر ارتباط و حمایت فرح پهلوی به ثروت و مکنت فراوان رسید. هنگامی که ساختمان تئاتر شهر در حال احداث بود، تناولی با بهره‌گیری از دوستی و رفاقتی که با بیژن صفاری، مجری این طرح داشت، تعدادی از مجسمه‌های به اصطلاح مدرن و چند مجسمه رئالیستی خود را با قیمت‌هایی گزاف به وزارت فرهنگ و هنر فروخت که از آنها برای تزیین محوطه بیرونی ساختمان این تئاتر و آب‌نماهای پارک دانشجوی کنونی استفاده شد و هنوز چند نمونه ازآنها در اطراف ساختمان تئاتر شهر وجود دارد. دین ستیزی و غربزدگی ویژگی بارز آثار تناولی بود و در این عرصه تا آن حد افراط می‌کرد، که حتی مجله فردوسی که در روزگار پهلوی مأموریت اشاعه مدرنیسم منحط غربی و از خود بیگانگی در بین نسل جوان را برعهده داشت، در 18 شهریور 47 این افراط‌کاری تناولی را تاب نیاورد و در مقاله‌ای با عنوان «نمایشگاهی از شارلاتانیزم» درباره او نوشت:‌ «تناولی با مجسمه‌های همیشگی‌اش هست، «مجنون و شاعر و معشوقه عرب» و این‌جور چیزها. ]او[ سه کار اضافه هم کرده،
]از جمله‌[ یک ضریح که داخل آن... رنگ کرده گذاشته، با این عنوان که «ما همه را دوست داریم.» یک دانشجوی شیرازی دارد به رفقایش می‌گوید که این کار توهین آشکاری است به مقدسات و ضریح و حرم... من خداخدا می‌کردم که این بحث بالا نگیرد که دست ببرند و... را از ضریح در بیاورند و بیندازند گوشه ... و احیانا داد و فریاد سر «هنرمند» که نوجوان! خیلی این مردم را دست کم گرفته‌ای!»
با پیروزی انقلاب اسلامی پرویز تناولی از ایران فرار کرد، اما پس از سالها اقامت در خارج از کشور در دوران اصلاحات، به ایران بازگشته است و ضمن قرار گرفتن در سمت دبیری جشنواره دوسالانه (بی‌ینال) مجسمه‌سازی، با تکریم و استقبال برخی از نشریات و مقامات و نهادهای دولتی مواجه گشت و حرکتی وسیع برای مطرح ساختن او آغاز شد. متأسفانه با وجود سوابق و عملکرد ضددینی و سرشار از غربزدگی او برخی از جراید دولتی وی را به عنوان یک هنرمند با هویت اسلامی معرفی می‌کردند و می‌کنند.
از جمله حجت‌‌الاسلام محمدعلی زم- مدیراسبق حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و سرپرست سابق فرهنگسرای تهران- در دوران صدارت ملک‌مدنی در شهرداری طی مقاله‌ای بلندبالا که تمام فضای مفید یک صفحه از روزنامه دولتی «ایران» را - 24 آبان 82- پرکرده بود، از چگونگی آشنایی خود با پرویز تناولی می‌گوید و می‌کوشد تا ضمن تحلیل آثارش، وی را هنرمندی خلاق و جست‌وجوگر که هنرش ریشه در سرچشمه زلال مذهب دارد، معرفی نماید:
«با آنکه اکثر مجسمه‌سازان از رنگ می‌گریزند، اما «تناولی» سخاوتمندانه از رنگ در کارهایش استفاده می‌کند... به کمک همین رنگ‌آمیزی‌ها ردپای آثار مذهبی قدیم را به آسانی می‌توان در نوگرایی‌های تناولی پیدا کرد. این هنرمند با هوشمندی رنگ را تا پایه‌ای بالا می‌برد و از آن چنان برای ناگفته‌های خود سود می‌جوید که بهره‌گیری‌اش از رنگ، صرف نظر از دیگری ابعاد تکنیکی و هنری او، می‌تواند یک عنصر آموزشی و عاملی تعلیمی در عرصه هنر به حساب آید...»
درواقع پرویز تناولی، مجسمه ساز خانه زاد دربار محمدرضا خان و عضو شورای هنری دفتر فرح پهلوی؛ به ساخت مجسمه از ... شهرت داشته و دارد. او در جریان جشن هنر شیراز، مجسمه‌ای که از ... ساخته بود را به نمایش گذاشت. این اقدام وی با اعتراض شدید مردم روبرو شد تا آنجا که برپاکنندگان جشن هنر شیراز او را تحت حمایت مأموران ساواک و شهربانی از شیراز به تهران منتقل کردند و برای مدت زیادی از ترس مردم زندگی نیمه‌پنهان داشت. وقتی او بعد از 20 سال به کشور بازمی‌گردد، بلافاصله از سوی وزارت ارشاد به عنوان داور جشنواره دوسالانه هنرهای تجسمی انتخاب می‌شود. خانه مسکونی‌اش به مبلغ 1/5 میلیارد تومان خریداری می‌شود  تا به عنوان یکی از مظاهر «میراث فرهنگی»! به یادگار بماند! در همان حال سازمان فرهنگی شهرداری تهران- در دوران آقای ملک مدنی- برخی آثار قبل از انقلاب او را به مبلغی بالغ بر 600 میلیون تومان خریداری می‌کند.
با این اوصاف، آیا نباید از مطرح کردن یک عنصر هتاک و دین‌ستیز و مروج پوچ‌انگاری ابراز تعجب کرد؟ آیا استقبال مسئولان از یک معاند پوچ‌اندیش، از ضعف بزرگ فرهنگی حکایت نمی‌کند؟
آیا نمی‌توان قاطعانه از نبود استراتژی فرهنگی و ضعف ساختار نظارت فرهنگی جامعه گله‌مند شد؟
آیا دادن عرصه فعالیت و حمایت روشن از معاندان، اعطای روزنه نفوذ و زمین بازی به نفوذی‌های فرهنگی نیست؟
آیا مسئولان مثلا فرهنگی کشور، بابت حمایت از یک عنصر پوچ‌گرا نباید مواخذه شوند؟