kayhan.ir

کد خبر: ۶۳۰۶۴
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۰

اخبار ویژه


موجودی و  موجودیتی باقی نمانده اصلاح‌طلبان خود را تکرار می‌کنند



یک همکار سابق نشریات اصلاح‌طلب معتقد است مدعیان اصلاح‌طلبی «موجودی»یی ندارند که بتوانند براساس آن «موجودیت» خود را تعریف کنند.
داریوش سجادی در یادداشتی خاطر نشان کرد: مصاحبه مطوّل محمدرضا تاجیک با روزنامه اعتماد که همچون سعید حجاریان اشتهار به استراتژیست اصلاح‌طلبان دارد هر چند واجد جهد بلیغ ایشان به منظور تبارشناسی و آفت‌شناسی و راهکاریابی برای ابتلائات جنبش اصلاحات در ایران بود، اما بدون مجامله در کلیت‌اش عاری از هر حرفی نو و بدیع بود و ایشان صرفا همان چیزهایی را که سال گذشته تحت عنوان «نواصلاح‌طلبی» مطرح کرده بودند را بار دیگر در مصاحبه با اعتماد تکرار کردند.
ظاهرا «تکرار در خود» مبدل به سنت مالوف استراتژیست‌های اصلاحات شده و دقیقا حجاریان نیز مانند تاجیک هر 6 ماه یا یک سال همان حرف‌ها و راهکارهای پیشین و بلاوجه خود را تکرار می‌کند بدون آنکه آبی از این آتش برای اصلاحات داغ شود.
سجادی می‌افزاید: معتقدم علت «دور در جا» و «تکرار در خود» اصلاح‌طلبان بازگشت به همین اصل دارد که «اصلاح‌طلبان به خوبی می‌دانند چه نمی‌خواهند اما دریابش آنچه که می‌خواهند عاجزند» چنین عجزی نیز بازگشت به این ضایعه می‌تواند داشته باشد که ایشان نمی‌توانند و نتوانسته اند خود را تعریف کنند. تاجیک در اعتماد گفته: «چیزی که ما خلأ آن را داریم اینکه مانیفست یا گفتمان اصلاح‌طلبی تعریف شده نیست؛ چیزی که خیلی ابهام و ایهام دارد و تعریف و تصویب نشده است. ما از گفتمان اصلاح‌طلبی سخن می‌گوییم اما هر کدام از مفاهیم آن برداشتی داریم. مفهوم اصلاحات با هم یگانه نشده» این اعتراف میمون همان چیزی است که اینجانب نیز به نوعی آن را یک ماه جلوتر در مصاحبه با «تسنیم» ابرام کردم دال بر آنکه؛ «اصلاح‌طلبی موجود در صحنه‌ آنی نیست که زمانی با مختصات انقلاب اسلامی و امام و نظام هم‌پوشانی داشت. اینکه چی هستند؟ من نمی‌دانم اما می‌دانم چی نیستند! لذا بر ایشان فرض است تا قبل از آنکه دیگران تعریف‌شان کنند، خودشان و از منظری واقع‌بینانه خود را و نسبت‌شان یا عدم نسبت‌شان  با انقلاب اسلامی و مولود انقلاب اسلامی و مختصات و متعلقات و ملحقات انقلاب اسلامی و نظام برآمده از انقلاب اسلامی را تعریف کنند». اما نکته مغفول آنجاست که اصلاح‌‌طلبان بی‌التفات به این ضرورت مانده‌اند که در تعریف خود مکلف‌اند قبل از تعریف «موجودیت خود» ابتدا «موجودی‌های خود» را تعریف کنند.


غرب در سوریه مجبور است داروی تلخ را بخورد


ماندن بشار اسد در ریاست جمهوری سوریه داروی تلخی است که غرب مجبور به خوردن آن است.
عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه رأی‌الیوم در تحلیلی نوشت: خبر روزنامه دیلی تلگراف که تنها گزینه موجود برای از بین بردن داعش را همکاری با رئیس جمهور سوریه دانسته و حملات هوایی روسیه علیه داعش را موفق‌تر از حملات نیروهای ائتلاف توصیف کرده، مقدمه نوشیدن داروی تلخی دانست که سران کشورهای غربی و عربی چاره‌ای جز آن ندارند. دیدگاه این روزنامه انگلیسی که همزمان با اظهارات بی‌سابقه جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در مورد امکان همکاری با ارتش سوریه بدون رفتن اسد ایراد شده، تصادفی نیست و مقالات جسورانه زیادی در مورد اینکه روس‌ها حق داشتند در بحران سوریه حضور داشته باشند، به چشم می‌خورد. این روزها در رسانه‌های غربی عبارات آشنایی را از زبان سرگئی‌لاوروف وزیر خارجه روسیه می‌خوانیم، از جمله این که «تحمل وجود بشار اسد در سوریه برای دیوید کامرون نخست‌وزیر انگلیس و رهبران غرب مانند بلعیدن یک داروی تلخ است که گریزی از آن نیست».
به گزارش العالم عطوان می‌افزاید: وزیر امور خارجه آمریکا کم‌کم خود را برای بلعیدن این داروی تلخ و خوراندن آن به دیگر سران غربی و عربی آماده می‌کند و این امر به وضوح در اظهارات وی در حاشیه سفر به یونان دیده می‌شود، آنجا که کری اعتراف کرد برای مقابله با داعش استقرار نیروهای زمینی سوری و عربی در سوریه ضروری است و نه نیروهای غربی؛ زیرا نابود کردن داعش تنها با بمباران هوایی امکان پذیر نیست.



جنایت سران فتنه مشمول مرور زمان نمی‌شود


رهبر معظم انقلاب، تکلیف سران فتنه را ضمن بیانات متعدد روشن کرده‌اند و جرم و جنایت و جفای آنها در حق کشور و نظام و انقلاب مشمول مرور زمان نمی‌شود.
سیدمحمود دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات اخیرا ضمن ترویج یکی از سران  فتنه مدعی شد «در روزی که عزیزی از اعضای دفتر مقام معظم رهبری وفا داریم را به خاتمی و نقل سخن‌ها و اظهارات او را در روزنامه برنتافت و از منظر رهبری اعتراضی داشت نامه‌ای خصوصی به محضر رهبر و مرادم نوشتم در آن نامه همه عشق و عاطفه و امید و انتظارم در مورد خاتمی را با آقا در میان گذاشتم و این انگیزه وفا داریم به خاتمی و استجازه در ادامه همراهیم با وی را بیان کردم. مراد و ولی‌امرم بعد از خواندن آن نامه کریمانه و بزرگوارانه فرمودند «من هم مثل تو فکر می‌کنم اما نه به نرمی دل تو!» اشک شوق و امیدم جاری شد و از آن روز به بعد کاکایم را غریب نگذاشتم.
آقای دعایی البته انصاف به خرج نداده که بنویسد در فتنه آمریکایی - صهیونیستی سال 88، غریب، امثال سران فتنه بودند یا نظام جمهوری اسلامی و ارزشهای الهی آن که آماج وحشی‌گری آشوبگران به میدان فراخوانده شده از سوی فتنه‌گران قرار گرفتند؟!
اما درباره موضع رهبر معظم انقلاب شایان ذکر است که معظم‌له بالغ بر یک سال صبوری به خرج دادند و با حلم تمام سران فتنه را به عنوان همراهان سابق انقلاب دعوت کردند تا به مجاری قانونی برگردند و حساب خود را از جریان‌های ضدانقلاب و دولت‌های مستکبرغربی که علنا از فتنه و آشوب حمایت می‌کنند، جدا سازند. اما وقتی لجاجت و اصرار این جماعت بر ادامه خط کور یاغی‌گری و بغی و معارضه یقینی شد، فرمودند «جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند، شدیدتر برخورد می‌کردند. اگر اینها محاکمه شوند، حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما (یکی از بازی‌خوردگان فتنه) راضی نخواهید بود».
ایشان همچنین رمضان سال 1392 در دیدار دانشجویان  فرمودند:«مسئله اصلی را در مورد قضایای سال 88 مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار  دهید؛ آن مسئله اصلی این است که یک جماعتی در مقابل جریان قانونی کشور، به شکل غیرقانونی و به شکل غیرنجیبانه ایستادگی کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش می‌کنید؟ البته ممکن است در گوشه و کنار یک حادثه بزرگ زد و خوردهائی انجام بگیرد که انسان نتواند ظالم را از مظلوم تشخیص دهد؛ یا یک نفر در موردی ظالم، در موردی مظلوم باشد؛ این کاملا امکان‌پذیر است؛ اما در این قضایا، مسئله اصلی گم نشود. خب، در انتخابات سال 88،  آن کسانی که فکر می‌کردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجهه با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمی‌دهند؟ صد بار ما سوال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمی‌کنند؟ در جلسات خصوصی می‌گویند ما اعتراف می‌کنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟ اگر خدای متعال به این ملت کمک نمی‌کرد، گروه‌های مردم به جان هم می‌افتادند، می‌دانید چه اتفاقی می‌افتاد؟ می‌بینید امروز در کشورهای منطقه، آنجاهائی که گروه‌های مردم مقابل هم قرار می‌گیرند، چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ کشور را لب یک چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت به خرج دادند».
یادآور می‌شود خاتمی چندین‌بار در محافل خصوصی اصلاح‌طلبان اذعان کرده که امکان تقلب 11 میلیونی در انتخابات وجود ندارد. اما این حریت و شجاعت را نداشته که  همین واقعیت را علنی بگوید و بر علیه مسیر یاغی‌گری‌ طی شده از سوی خود و برخی فتنه‌گران شهادت دهد؛ چرا که اساسا او در میان افراطیون اختیار‌دار خود نیست؛ چنان که در همان روز انتخابات و انداختن رأی به صندوق مدعی شده بود غیب‌گو نیست اما موسوی پیروز شده است(!)
رهبر معظم انقلاب به اقتضای عقل و شرع معتقدند راه پیش‌روی فتنه‌گران به مصداق آیه «الا الذین تابوا و اصلحوا و بینّوا»، توبه و جبران جرم صروت گرفته و روشنگری درباره آن دروغ و ظلم بزرگ است.



پروژه مشترک کرباسچی و مرعشی برای بی‌اعتبار کردن لاریجانی


در حالی که دبیر کل حزب کارگزاران مدعی سربازگیری از اصولگرایان شده بود، سخنگوی این حزب گفت حمایت ما از آقای لاریجانی، موضوع مصوب حزب است.
این موضع‌گیری‌های آمیخته به بلوف و اغراق که یکی از اهداف آن بردن افراد هدف در موضع اتهام می‌باشد، در حالی است که کارگزاران در انتخابات 88 دو شقه شد و دبیر کل آن از کروبی و برخی اعضای دیگر آن از موسوی حمایت کردند. سال گذشته نیز در پی افزوده شدن برخی عناصر بدسابقه نظیر سعید لیلاز و محمد قوچانی و... به مرکزیت حزب، محمد هاشمی رئیس کمیته سیاسی کارگزاران درباره تکرار سرنوشت شوم حزب مشارکت برای این حزب هشدار داد و در اعتراض به این روند از عضویت حزب استعفا کرد. وی تصریح کرده بود که من مقلد امام و معتقد به مکتب اسلام هستم در حالی که برخی اعضای کارگزاران می‌گویند این حزب، حزب لیبرال است و قرار است راه بازرگان را دنبال کند.
با وجود این واقعیت، حسین مرعشی در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: ما در مورد آقای لاریجانی در حزب بحث کردیم، به نتیجه هم رسیدیم و موضع ما یکی است. حمایت از آقای لاریجانی موضوع مصوب حزب ماست. این عنصر سیاست‌باز اضافه می‌کند: حمایت ما به معنی اینکه با ایشان ائتلاف کنیم، نیست. ما می‌توانیم نسبت به جناح رقیب هم متفاوت فکر کنیم. ایشان در جناح رقیب است اما می‌توانیم نسبت به افکارش متفاوت فکر کنیم. حتماً ما موضعی که درباره آقای لاریجانی به عنوان یک شخصیت ملی، اثرگذار و مفید برای کشور می‌گیریم با موضعی که در برابر فردی مانند آقای روح‌الله حسینیان می‌گیریم، متفاوت است. جریان رقیب ما، یک جریان و یک طیف هستند. آنها را مانند یک سطح مقطع متصلب و خشک نمی‌بینیم. این جریان یک سطح مقطع خاصی هم ندارند. ما در انتخابات حتماً در مقابل جبهه پایداری از اصولگرایان میانه‌رو حمایت می‌کنیم اما مفهومش این نیست که با آنها رقابت نکنیم. آقای لاریجانی رقیب خوب تلقی می‌شود.
خبرنگار می‌پرسد «اگر آقای لاریجانی رقیب خوبی به شمار می‌آید چرا گفتید ما در قم ممکن است برای ایشان رقیب نتراشیم؟» و مرعشی پاسخ می‌دهد: این به خاطر خدمتی بود که ایشان در بحث برجام کردند. موضوع برجام موضوع ملی است و موضوع جناحی نبود.
وی همچنین در پاسخ این سؤال که نگاه آقای لاریجانی هم به طیف اصلاح‌طلبان همین است؟ می‌گوید: حتماً، ممکن است این نگاه الان نباشد ولی رفتار ما اثر خودش را می‌گذارد. ما به این نوع نگاه‌ها و رفتارها در میدان عملی سیاست می‌گوییم عمق بخشیدن به سیاست و فاصله گرفتن از مسائل سطحی.
بازداشتی فتنه 88 در ادامه درباره اظهارات عطریانفر مبنی بر اینکه رئیس مجلس آینده افرادی مانند ناطق باشند بهتر است، گفت: آقای ناطق اصلاً ثبت‌نام نمی‌کنند. ما پیام‌مان این بود. من در مصاحبه‌هایم با صراحت گفتم مهم‌تر از کاندیداتوری آقای ناطق در مجلس برگشت آقای ناطق به عرصه سیاسی است. در طول سال‌های گذشته به تدریج یک اتفاق نامبارکی در کشور افتاد و آن اینکه اصولگرایان اصلی شناسنامه‌دار جاخالی دادند.
یادآور می‌شود کرباسچی 7 آذر در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود باید از اصولگرایان یارگیری و سربازگیری کنیم.



از نبوغ سیاسی پوتین تا غرور موهوم محمد مرسی


سفر اخیر ولادیمیر پوتین به ایران و اصرارش بر دیدار بیرون از پروتکل با آیت‌الله خامنه‌ای مؤید تیزهوشی و آداب‌دانی و آشنائی وی با ظرائف دنیای سیاست است.
داریوش سجادی ضمن ارائه این تحلیل نوشت: در مقام قرینه، عملکرد پوتین را می‌توان در نقطه مقابل رفتار احمقانه و خالی از حذق «محمد مرسی» رئیس جمهور برآمده از انقلاب مصریان قرار داد که طی سفرش به ایران در تابستان 91 به‌منظور شرکت در اجلاس غیر متعهدها در یک گستاخی با تعمدش در کوتاه کردن اقامتش در ایران (اقامت 4 ساعته) و فرارش از دیدار با رهبر ایران نشان داد از حداقل‌های تدبیر و درک و شعور سیاسی نیز بی‌بهره بود. این در حالی است که به احترام حمایت ایران از انقلاب مصر و به اعتبار خطبه مهم و اثرگذار نماز جمعه آیت‌الله خامنه‌ای در اعلام حمایت از «انقلاب تحریر مصریان» در تیر ماه 91 ابتدائی‌ترین ملاحظات دیپلماتیک نیز به مرسی دیکته می‌کرد تا در مقام پاسداشت چنان حمایتی ملتزمانه به «ملاقات موظفانه» با رهبر ایران برود. خصوصاً آنکه بی‌تدبیری و بی‌حذقی مرسی اکنون بوضوح و آنگاه روشن شد که بی‌وقعی وی به ایران را اینک در کنج زندان و در روزشماری تاریخ اعدامش سپری می‌کند(!) در حالی که می‌بیند اگر نامدبرانه حمایت ایران را به طمع دلارهای عربستان و مواعید آنکارا نمی‌فروخت اکنون مانند «بشار اسد» می‌توانست محکم و استوار بر کرسی قدرت اتکا داشته باشد. آن هم اسدی که همه قدرت‌های مؤثر دنیا حکم به رفتنش داده بودند. اما ایران تنهایش نگذاشت و بالغ بر 5 سال تمام قد حمایت خود را متوجه اسدی کرد که در محاصره فتنه سنگین و مشترک ریاض و قطر و ترکیه و آمریکا و اروپا و اسرائیل محکوم به هلاکتی محتوم بود اما با نوشداروی ایران روئین‌تن شد. تفاوت پوتین تا مرسی تفاوت شعور تا غرور است! آن هم غروری که آغشته به حماقت و توهم باشد.