به بهانه آغاز اکران جهانی فیلم «محمد رسولالله(ص)»
جهاد اکبر در جبهه فرهنگی انسانیت با سلاح نور
محمدرضا محقق
فیلم سینمایی محمد رسولالله(ص) نه تنها یک اثر سینمایی با کارکردهایی که از یک اثر تصویری صرف سراغ داریم بلکه آغازگر یک مجاهدت بزرگ فرهنگی است.
مجاهدتی که وقتی میتوان به کنه عظمت و حساسیت آن پی برد که بدانیم در چه فضا و موقعیتی رقم خورده و در کدام مصاف و صفبندی، به مبارزهای از جنس فرهنگ و هنر مبدل شده است.
در حقیقت میتوان گفت فیلم مجید مجیدی بیش و پیش از آنکه لازم باشد در ارزیابیها و نقدهای هنری مورد مداقه قرار گیرد و خوب و بدش متمایز گردد و نقاط ضعف و قوتش تبیین شود، بایستی در منظومهای که قدم در آن گذاشته و در حرکتی که بدان دست زده و توفیق یافته که بدان نائل آید، مورد توجه و تمرکز قرار گیرد.
فیلمی که در دوران معاصر و در حالی که نقشههای شوم شیاطین برای مشوه نمودن چهره پیامبر اسلام(ص) و تخریب آیین آسمانی اسلام، با شقاوت و جسارت و با پشتیبانی امپراطوری رسانهای صهیونیسم و غرب ادامه دارد، تلاشی قابل ستایش در نشر آموزههای ایمانی و عرفانی و تصاویر روحانی و ربانی از حیات طیبه آن رسول مهربانی و تندیس عبودیت و توحید حضرت محمد مصطفی(ص) برای همه مردم جهان به ارمغان آورده است.
و از همین جاست که این فیلم ویژگیها و شاخصههای فراهنری و ورای سینما فراهم میآورد و حائز ارزش و اهمیتی فراتر از یک محصول صرف سینمایی میشود.
در واقع آن مجاهدت فرهنگی و طلیعهای که فیلمساز متدین و مسلمان ایرانی برای یک حرکت عظیم و تلاش مستمر در مسیر باز تاباندن شعاع نورانی وجود مقدس حضرت رسول اکرم(ص) و دیگر رهبران الهی به انجام رسانده، اهمیتی استراتژیک و راهبردی در میدان دیپلماسی هنری و فرهنگی نظام اسلامی دارد و وظیفه همه ارادتمندان آن ساحت مقدس و همه معتقدان به این حرکت منور است که از آن حمایت تام و تمام نموده و در جهت نشر و گسترش و مانایی و پویاییاش بکوشند.
در ابتدای این مقال و پیش از ورود جزئی به ظرایف و لطایف ارزشمند فیلم، مایلم به یکی از مهمترین ابعاد فیلم اشاره کنم که اتفاقا تنها خط روایی مشخص و مسیر متعین فیلم در حوزه مباحث محتوایی هم هست و آن نقش یهود در مواجهه با تولد و سالهای کودکی پیامبراکرم(ص) و تلاشی است که عمال یهود برای از میان برداشتن حضرت به انجام رساندند.
در واقع میتوان این خط پر رنگ در فیلم «محمد رسولالله(ص)» را موفقترین و جدیترین رویکرد مفهومی آن دانست که به درستی و دقت و بجا انتخاب شده و تلاش کرده است تا مخاطب را با یکی از امهات مباحث تاریخی که امتداد آن را میتوان در روزگار حاضر هم دنبال کرد، آشنا سازد.
می دانیم که از صدر اسلام و به خصوص در وقایع مهم و خطیر آن دوران و ادوار مختلف مربوط به معصومین و ائمه اطهار(ع)، یهود نقش مخرب و خیرهکنندهای داشته و از راههای مختلف و با دست یازیدن به انواع و اقسام شیوههای نفوذ و رسوخ در دل اسلام و مسلمین خاصه در حوزه منابع و متون، تلاش کرده است تا در تقابل با اسلام و رهبری دینیاش، به تخریب و تشویش و بیاثر کردن نور حق آیین مبین بپردازد. و این خط روایی در فیلم «محمد رسولالله(ص)» از همین جهت حایز اهمیت و دارای ارزش است.در واقع میتوان گفت دنبال کردن این خط روایی و توجه و تنبهی که در این خصوص به مخاطب فیلم داده میشود برجستهترین کارکرد سیاسی و پر رنگترین آگاهی بخشی امروزین و معاصریت منتشر و مستتر در فیلم است.
در حقیقت، امتداد روایتهای متقاطع و برق آسای فیلم، در تصویرگری نقاط عطف زندگی دوران کودکی و نوجوانی حضرت رسول(ص) از معجزات و عواطف کودکانه حضرت گرفته تا ظهور نشانههای روشن دردانگی و برگزیدگی آن یگانه دوران، در این خط فکری و نشانه شناسی مهم سیاسی مواجهه یهود با موضوع تولد ایشان، فیلم را به یک ریتم و پایان بندی معنادار منتهی میسازد.و البته این نکته و این وجه از فیلم، خود به تنهایی، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد که باید در مجالی موسع و به تفصیل مورد توجه قرار گیرد.
با این همه اما فیلم سینمایی «محمد رسولالله(ص)» را چه از جهت محتوای تاریخی، رویکرد اندیشگی و امتداد داستانی و چه از ناحیه ویژگیهای بصری و هویت هنری میتوان مورد نقد و بررسی قرار داد.
البته ناگفته پیداست که اینها همگی جزء محسنات فنی و ساختاری فیلم و مورد تعظیم و تقدیر است اما نباید در نقد و تحلیل منصفانه و دقیق آن مانعی از سر عواطف و احساس ایجاد کند.
فیلم «محمد رسولالله(ص)» را بایستی به جهت میزان وفاداریاش به تاریخ و نیز روایتی که انتخاب کرده و البته ابعاد ماورایی و تخیلی آن مورد تحلیل و ارزیابی دقیق قرار داد.این دقت هم بدست نمیآید مگر با لحاظ نمودن حقایق وقایع تاریخی و آنچه از فرایند «تاریخ تحلیلی» در اختیار فهم خویش داریم. البته سازندگان محترم و عزیز فیلم میتوانند مدعی باشندکه در این اثر آنچه به روی پرده آمده نه عین واقعیت و صرف تاریخ، بلکه تلفیقی از تاریخ و نگاه و درک و دریافت هنرمندانه ناشی از غرایز و عواطف آنهاست؛ ایرادی ندارد و البته قابل فهم است که در یک اثر سینمایی ما نمیتوانیم حاق تاریخ و عین واقعیت را متوقع باشیم وگرنه سراغ فیلم نمیرفتیم و اصل تاریخ را مطالعه میکردیم؛ اما این نکته را هم باید در نظر داشت که یک اثر هنری هم با اینکه نمیتواند و قادر نیست به صورت تام و تمام وفادار به تاریخ و واقعیت تاریخی باشد؛ اما من حیثالمجموع بایستی، برآیندی که از آن ناشی میشود خارج از حقایق تاریخی مسلم و متواتر هم نباشد و البته علاوه بر این، اثر هنری بایستی علاوه بر رعایت استانداردهای منابع و مراجع تاریخی در روایت وقایع و شخصیتها، با «روح تاریخ» هم همخوانی داشته باشد. به عبارت دیگر میتوان گفت در اثر هنری و نمایشی که روایتگر بخشی از تاریخ «هم» هست، بایستی حداقلها و بلکه استانداردهای مورد توقع از راستگویی و راستنمایی تاریخی مورد توجه قرار گیرد و نیز آنچه به جهت روحی برای تلقین و الغاء و تأثیر و ترسیم فضا، به تصویر کشیده میشود.
شاید بتوان گفت برجستهترین و مهمترین ویژگی مثبت فیلم «محمد رسولالله(ص)» همین است و سازنده اثر هم با انتخاب دو رویکرد توانسته به این مهم نائل آید؛ یکی مقطع زمانی که برای روایت فیلم انتخاب کرده و دیگری توجهی که به منابع اصیل مورد اتفاق نظر فرق مختلف مسلمین داشته است.
در باب مقطع زمانی، مجیدی دوران کودکی پیامبر را انتخاب کرده که به لحاظ تاریخی کمترین اختلاف نظر در آن دوران وجود دارد و در انتخاب وقایع خاص این دوران هم به سراغ مهمترینها و مشهورترینهای آن رفته است.
نکته دیگر اینکه مجیدی در نگارش فیلمنامه تلاش کرده تا با کار کارشناسی جدی و مفصل و دقت ریزبینانه و جدی در حوزه تاریخ اسلام، در نگارش متن به اصل تاریخ و روایت خالص نزدیک شود و در تصویرگری رخدادها، تا آنجا که ممکن است به واقعیت و حقیقت امر وفادار بماند.
اما همانطور که گفتیم داستان و حکایت تاریخی فیلم مربوط میشود به دوران کودکی پیامبر و با استفاده از صنعت فلاش بک و روایت متقاطع، بخشهای مهم و تعیینکننده و سرنوشت ساز این دوران که هم در حیات پیامبر و هم در جهان خلقت و ابنای بشر تأثیر جدی داشته است را برگزیده است.
اما نکته دیگری که درباره «محمد رسولالله(ص)» چه به جهت نمایش حضرت رسول(ص) و چه به جهت روح حاکم بر فیلم قابل توجه است، پرهیز و تقوای سازنده اثر در به نمایش نگذاشتن چهره آن دردانه هستی حتی در دروان کودکی و نیز الهامبخش بودن فیلم در وادی وحدت و رویکرد تقریبی و رحمانی آن است. این همان اتفاقی است که خلاف آن در مورد اثر دیگری از همین دست در سینمای ایران ـ فیلم رستاخیزـ رخ داد و چه حواشی و تبعات ناگواری را برای فیلم و سازندگانش به بار آورد.
حقیقتا باید گفت با تماشای فیلم «محمد رسولالله(ص)» درک و حسی که مخاطب از آن دریافت میکند ناظر بر همین رویکرد وحدت بخش و نگاه رحمانی و حقیقت «رحمهًْللعالمین» پیامبر اکرم(ص) است.
در فیلم «محمد رسولالله(ص)» مخاطب با یک نگاه و تصویرگری عمیقا زیبا و شاعرانه روبرو میشود. حرکت سیال دوربین و توجهی که سازنده اثر به بعد زیبایی شناسانه کارش داشته و استعانتی که از هنر اصیل و کهن و معنوی مینیاتور ایرانی با برداشتی از آثار استاد محمود فرشچیان کرده، نوعی از هارمونی معنوی و رنگ آمیزی روحانی را در کلیت فیلم پدید آورده است که بسیار دلنشین و اثرگذار هم از کار درآمده است.
علاوه بر این همانطور که گفتیم این فیلم تلاش کرده است فراتر و ورای یک فیلم صرف سینمایی، جرقه و بارقهای باشد برای شروع یک نهضت هنری. نهضتی که در جهان امروز و در عرصهای همچون سینما، به یک مجاهدت بیبدیل و بسیار خطیر و حیاتی میماند. مجاهدتی که باعث میشود روند کلی حاکم بر سینمای ایران که گاه سمت و سوی ابتذال و دوری از آرمانها و حتی ضدیت با آنها مییابد، رویکرد و رهیافتی مقدس بیابد و در مسیری درست و اصیل و ایمانی و اعتقادی قرار بگیرد.همین رویکرد است که باعث میشود هنر سینما هم به ارتقای اندیشه دینی مخاطبان و جان گرفتن روحیات مذهبی و علقههای معنویشان بیانجامد و حس و حالی روحانی را در آنها پدید آورد و هم باعث آشتی هنر سینما با مردم آنهم نه از راه تحریک غرایز و کارکردهای شیطانی این هنر، بلکه از مسیر بیداری فطرت الهی انسان و بهرهگیری درست و اصیل و اصولی از آن گردد.