آمریکا در محاصره مشکلات لوموند: ترامپ میداند کارش تمام است
سرویس خارجی-
نظریهپردازان غربی و رسانههای معتبر بینالمللی تاکید میکنند آمریکا در دوره ترامپ با انبوهی از مشکلات داخلی و خارجی محاصره شده است. در این بین «لوموند» فرانسه نوشته ترامپ میداند کارش تمام است.
«دونالد ترامپ» در یکسالگی دولت دوم خود با مجموعهای از بحرانها و مشکلات داخلی و خارجی محاصره شده است. در عرصه خارجی به گفته کارشناسان او به غیر از «نمایش»، هیچ دستاوردی نداشته است. نظریهپردازان برجسته علوم سیاسی و روابط بینالملل مثل «فرانسیس فوکویاما»، «استفان والت» و «جان مرشایمر» نیز این روزها سیاست خارجی وی را بهشدت به باد انتقاد گرفته و آن را «نمایشی»، «پوچ» و «خطرناک» خواندهاند. در این بین «مرشایمر» پا را از این هم پا را فراتر گذاشته و نوشته است، آمریکا با ترامپ به سرعت به سمت زوال و فروپاشی از درون پیش میرود. در عرصه داخلی نیز بحران اقتصادی، افزایش تورم، ناتوانی در کنترل قیمتها و انرژی، و تنشهای اجتماعی، شکاف داخلی درون جنبش مگا، رسوایی گسترده ناشی از افشاگری درباره پیوندهای ترامپ و جزیره فحشای «جفری اپستین» و همچنین سرکوب گسترده مهاجران، ترامپ را به یکی از منفورترین رهبران آمریکا تبدیل کرده است.
کار ترامپ تمام است
نشریه فرانسو «لومند» نیز در مقالهای با اشاره به «شکافهای شدید داخلی آمریکا» نوشته است که ترامپ خود میداند که به آخر خط رسیده است. «ژیل پاریس»، روزنامهنگار فرانسوی و نویسنده مقاله لوموند معتقد است که اصرار رئیسجمهور آمریکا، بر درج نام خود در همهجا، صرفاً یک تمایل نمایشی نیست، بلکه نشانهای از نگرانی عمیقتر از زوال نفوذ و نزدیکشدن به پایان نقش سیاسی اوست. براساس این گزارش «وسواس درج نامش در همهجا، ترامپ را در طول دوران حرفهایاش همراهی کرده است، از تغییر نام مؤسسات نمادین در واشنگتن، مانند مؤسسه صلح آمریکا و مرکز کندی، تا اعلام کشتیهای جنگی حامل نامش، تا ایده ضرب سکهای که چهرهاش روی آن باشد.» به این ترتیب، نویسنده معتقد است که ترامپ ریاستجمهوری را به یک پروژه «برند تجاری» یکپارچه تبدیل میکند، که ادامه یک روند طولانی مبتنی بر خودتبلیغی است، رفتاری که به گفته نویسنده، به دلیل فرسایش مفهوم تضاد منافع، دیگر اعتراض چندانی را در واشنگتن برنمیانگیزد.
پایان اجتنابناپذیر
نویسنده مقاله «لوموند» فراتر از تفسیر موضوع صرفاً با خودشیفتگی و طمع، ایده «پایان اجتنابناپذیر» ترامپ را مطرح میکند. نویسنده معتقد است همانطور که شکافهای شدید در تجمعات محافظهکاران و استعفاها در داخل مراکز فکر تأثیرگذار نشان میدهد درگیری جانشینی در داخل اردوگاه محافظهکاران عملاً قبل از پایان دوره ترامپ آغاز شده است.
مقاله به این نتیجه میرسد که خطر فقط در نامهای آویزانشده بر ساختمانها نیست، بلکه در تحولات عمیقی است که سیاست خارجی و خود دولت آمریکا را تحت تأثیر قرار میدهد، از کاهش توافق سنتی، تا ترجیح وفاداری بر شایستگی، و تضعیف دستگاه دیپلماسی و در پایان، نویسنده لوموند یک سؤال کنایهآمیز و در عین حال نگرانکننده مطرح میکند. آیا حذف نام ترامپ از نماهای واشنگتن آسانتر خواهد بود یا بازگرداندن سیاست آمریکا به اصول سنتی آن؟
کابوس شب کریسمس
«الجزیره» هم در گزارشی به وضعیت اقتصادی مردم آمریکا در تعطیلات کریسمس پرداخته و نوشته است: «در کریسمس سال جاری، مردم آمریکا عملکرد اقتصادی نهچندان مطلوبی را از دولت ترامپ شاهد هستند و در عین حال، افشای جزئیات تازه از پرونده جفری اپستین و البته گسترش ماجراجوییهای آمریکا در جنگافروزی علیه دیگر کشورها نیز آنها را نگرانتر از هر زمان دیگری کرده است... بسیاری از آمریکاییها احساس میکنند که با کوهی از فریب از سوی ترامپ روبهرو شدهاند. حدوداً یک سال از حضور دونالد ترامپ در دولت جدیدش میگذرد با این حال، او به طیف متنوعی از وعدههایی که به مردم داده بود، پشت کرده است. اضافه بر اینها، او اخراج گسترده مهاجران از آمریکا و البته استقرار یک دولت پلیسی در این کشور را به اولویت اصلی خود تبدیل کرده است.»
در این گزارش با اشاره به نظرسنجیها آمده است: براساس نظرسنجی اخیر خبرگزاری رویترز، میزان محبوبیت ترامپ به 39درصد کاهش یافته است. این آمار در شرایطی ثبت شده که مردم آمریکا با هزینههای سنگین زندگی و به طور خاص افزایش قیمت میوه، سبزیجات و گوشت و اجاره خانه و و برق دستوپنجه نرم میکنند. تعطیلی سال جاری دولت در آمریکا موجب شد تا میلیونها آمریکایی با تهدید گرسنگی مواجه شوند. حال در این شرایط، وقتی این مسئله را در کنار شعارهای دور و دراز ترامپ مبنی بر بازگرداندن عظمت به آمریکا قرار میدهیم، بیراه نیست اگر تعجب کنیم.
الجزیره میافزاید: از دست رفتن مشاغل به عنوان نتیجه تعطیلی طولانیمدت دولت موجب افزایش آمار بیکاری شده است. اکنون نرخ بیکاری در آمریکا روی عدد 4.6درصد است که در نوع خود بالاترین میزان در پنج سال گذشته است. بسیاری از اقتصاددانان تصور میکنند که کارفرمایان از استخدام افراد عقبنشینی کردهاند زیرا از شوک دولت ترامپ با محوریت اعمال تعرفه بر واردات آمریکا نگران هستند. از چشماندازی واقعبینانه، ترامپ در عمل به وعده خود در مورد درست کردن وضعیت اقتصاد آمریکا شکست خورده است. با این حال، رئیسجمهور آمریکا در جهانِ خودساختهاش، به اقتصادی که برای آمریکا ساخته، بهترین نمره را میدهد! جالب اینکه او مشکلات اقتصادی کنونی آمریکا را ناشی از القائات دموکراتها توصیف میکند و معتقد است هیچ مشکلی وجود ندارد.
مرگ به خاطر فقر
نویسده الجزیره میافزاید: بدون تردید، دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، از منظر تداوم بخشیدن به اقتدارگرایی افراطی و تشدید فقر در آمریکا دو روی یک سکه هستند. همین حالا، فقر یکی از مهمترین دلایل مرگ در آمریکا به عنوان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است! جالب اینکه به تازگی شاهد افشاگریهای تازه در قالب پرونده جفری اپستین نیز بودهایم. افشاگری که به انتشار عکسهایی تازه از دونالد ترامپ در وضعیتی نامطلوب ختم شده است. بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند که افشای اسناد جدید از پرونده اپستین در نوع خود یک سیلی جدید به گوش ترامپ بوده است. فردی که اتهامات علیه خود در قالب پرونده اپستین را در واقع توطئه دموکراتها توصیف کرده و میکند.
آیا غرب تمام شده است؟
روزنامه آمریکایی «والاستریت ژورنال» هم در در یادداشتی تحلیلی به سیاست خارجی ترامپ حمله کرده و با طرح این سؤال که «آیا غرب تمام شده است؟» نوشته است: اتحاد میان غرب و آمریکا که از پایان جنگ جهانی دوم ستون نظم جهانی بوده و با اعتقاد مشترک به آزادی و دموکراسی پیوند خورده بود، اکنون با یک شکاف رو به گسترش روبهرو است، به طوری که رهبران اروپایی از خود میپرسند که آیا این اتحاد مرده است یا خیر.
به گزارش ایسنا به نقل از والاستریت ژورنال، «فردریش مرتس» صدراعظم آلمان و رهبر پرجمعیتترین دموکراسی اروپا، به تازگی در گردهمایی تجاری در برلین گفت: «آنچه زمانی غرب اصولی مینامیدیم، دیگر وجود ندارد.» چند روز بعد، وی با حسرت از آلمانیها خواست تا تصور خود از آمریکایی را که دههها میشناختند و دوست داشتند، کنار بگذارند و گفت: «آمریکاییها اکنون منافع خود را بسیار بسیار تهاجمی دنبال میکنند و آلمان نیز باید همین کار را انجام دهد.»
به نوشته والاستریت ژورنال، سرمای زمستانی بر روابط فراآتلانتیک سایه افکنده است و بسیاری نگرانند که این روابط دستکم نه به طور کامل، هرگز بهبود نیابد. مرتس و همتایان اروپاییاش میگویند که در حال بیدارشدن از خواب و درک این واقعیت تلخ هستند؛ آمریکا، حداقل در دولت فعلی، دیگر اروپا را شریک حیاتی خود در امور جهانی نمیداند. کاخسفید به طور فزایندهای با این قاره خصومت دارد و به طور مرتب از زبانی تندتر برای توصیف دموکراسیهای اروپایی نسبت به دشمنان سنتی، مانند روسیه یا چین استفاده میکند.