از ۱۱ سپتامبر نیویورک تا ۱۳ نوامبر پاریس اهداف،پیامدها وشباهتها
سید محمد امین آبادی
اشاره
حملات تروریستی جمعه شب (22 آبان) پاریس و کشته و زخمی شدن صدها نفر فرانسه را در شوک بزرگی فرو برده است.«مانوئل والس» نخستوزیر فرانسه گفته است «ما از مدتها پیش میدانستیم که داعش برای حمله آماده میشود و الان هم در تدارک و برنامهریزی انجام حملات تازهای است، آن هم نه فقط در فرانسه بلکه در کل اروپا و باید خود را برای پاسخهای جدید آماده کنیم. » سوالهای زیادی در این میان مطرح هستند .این «پاسخهای جدید» کدامند؟ آیا فرانسه و ناتو میخواهند با «11سپتامبریزه کردن» این حادثه تروریستی و بزرگ کردن تهدید داعش برای کل اروپا لشکرکشی زمینی جدیدی را به منطقه آسیای غربی انجام دهند؟ چرا رسانههای بینالمللی مدام از «11 سپتامبر فرانسه» سخن میگویند؟ آیا ائتلافسازی جدیدی در راه است؟ چرا فرانسه برای انجام این حملات انتخاب شد؟ مردم فرانسه تاوان کدامین گناه دولتشان را میپردازند؟ چرا سازمانهای امنیتی فرانسه علیرغم این ادعا که میدانستند حملاتی در راه است با این حملات تروریستی مقابله نکردند؟ آیا استقرار گسترده نیروهای امنیتی و ارتش در خیابانها میتواند مانع تکرار حوادث تروریستی مشابه شود؟ در این نوشتار به دنبال یافتن پاسخهایی برای این سوالات هستیم.
سرویس خارجی
جمعه شب(22 آبان ماه) چندین حمله و انفجار تروریستی در پاریس پایتخت فرانسه اتفاق افتاد که منجر به کشته شدن بیش از 129 تن و مجروح شدن بیش از 350 نفر شد. گزارشات رسانهای حکایت از آن دارد که نام دستکم سه نفر از بمبگذارانی که در حملات پاریس مشارکت داشتند، فاش شده است.این اسامی شامل یک شهروند فرانسوی 29 ساله به نام «عمر اسماعیل مصطفایی»، یک فرد 25 ساله به نام «احمد المحدین» و یک فرد دیگر 25 ساله به نام «عبدالکبک بی» میشود. دادستان پاریس نیز اعلام کرده است که 3 تیم تروریستی پشت حملات پاریس بودهاند. پاریس میگوید این حملات در سوریه طراحی شدهاند گروه تروریستی داعش تنها چند ساعت پساز این حملات تروریستی مسئولیت حملات و انفجارهای پاریس را برعهده گرفت. طی 45 سال اخیر در فرانسه 547 حادثه تروریستی به وقوع پیوسته که درمجموع 281 کشته و 1558 زخمی در پی داشته اما هیچکدام از حوادث تروریستی فرانسه بالای صد نفر کشته برجای نگذاشته بود. لذا حادثه تروریستی جمعهشب(22آبان) پاریس بزرگترین اقدام تروریستی در تاریخ معاصر فرانسه نامیده شده است.
اما سوالات زیادی به دنبال این حادثه تروریستی مطرح شده است؛
1- چرا رسانههای بینالمللی سعی در مشابهتسازی این اقدام تروریستی با حوادث تروریستی ۱۱سپتامبر دارند؟
2- این حادثه چه تبعاتی در مورد وضعیت داخلی فرانسه، اسلامهراسی، مسئله مهاجران و وضعیت مبارزه با داعش خواهد داشت؟
3- چرا فرانسه برای انجام این حملات انتخاب شده و پاریس تاوان چه چیزی را میدهد؟
4- آیا استقرار گسترده نیروهای امنیتی و ارتش در خیابانها میتواند مانع تکرار حوادث تروریستی مشابه شود؟
چرا 11 سپتامبر؟
بسیاری از رسانههای بینالمللی طی روزهای گذشته این حادثه تروریستی را به«11 سپتامبر فرانسه» تعبیر کردهاند که قطعا میتواند مقدمهچینی برای اتخاذ یک راهبرد جدید از سوی غرب در آسیای غربی باشد. 11 سپتامبر بهانهای برای آمریکا برای تشکیل ائتلاف جهانی جنگ با تروریسم و لشکرکشی گسترده به آسیای غربی و عراق و افغانستان شد. از این منظر 11 سپتامبر کاملا در راستای اهداف جهانی آمریکا و برای بسط ارزشهای آمریکایی در سه حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ با چاشنی نظامیگری بود.
شاید یکی از مشابهتسازیها بین این دو حادثه تروریستی دقیقا از این منظر باشد که فرانسه و ائتلاف تحت رهبری آمریکا برای مبارزه با داعش از این اقدام تروریستی برای آمادهسازی افکار عمومی برای ائتلافسازی جدید و گسترش اقدامات جنگی خود در سوریه و عراق و حتی حضور نظامی زمینی در سوریه استفاده کنند. طی روزهای گذشته مقامات غربی و رسانههای بینالمللی بارها بر این نکته تاکید کردهاند که «خطر تنها متوجه فرانسه نیست و کل اروپا را تهدید میکند و باید به فکر پاسخهای جدید به داعش بود.» اگر چند عملیات مشابه دیگر در فرانسه یا دیگر کشورهای اروپایی اتفاق بیفتد و مسئولیت همه آنها را نیز داعش بر عهده بگیرد و رسانهها نیز بطور مرتب از خطر گسترده داعش برای زندگی آرام و بیدغدغه مردم اروپا سخن بگویند به هیچ وجه بعید نخواهد بود که افکار عمومی کشورهای اروپایی پذیرای مداخله گسترده زمینی دولت هایشان در سوریه و عراق شدند. با توجه به شکست ائتلاف آمریکایی ضد داعش طی یک سال اخیر و موفقیتهای گسترده ائتلاف چهارجانبه طی هفتههای اخیر این راهبرد دور از انتظار نیست.
اندیشکده آمریکایی «استراتفور» در همین رابطه مینویسد: «فرانسه مجموعهای از گزینهها برای انتقامگیری از داعش که رسماً مسئولیت حملات پاریس را برعهده گرفت، در اختیار دارد؛ اما فرانسه احتمالا نیروهای نظامی خود را در واکنش به حملات مرگبار پاریس که به کشته شدن 129 نفر منتهی شد، به سوریه یا عراق اعزام میکند. یا برنامههای خود برای آموزش و حمایت از نیروهای ضدداعش در عراق و سوریه را افزایش میدهد یا حتی ممکن است حملات کماندویی علیه رهبران کلیدی داعش انجام دهد. فرانسه همچنین گزینه استقرار نیروهای واکنش سریع را در اختیار دارد، مثل همان کاری که در ساحل عاج کرد که البته این کار نیازمند ظرفیت حمل و نقل خارجی از سوی همپیمانان ناتو به ویژه آمریکا میباشد». «دایان فینشتین» عضو ارشد دموکرات کمیته اطلاعات سنای آمریکا نیز گفته است که اکنون مشخص شده راهبرد دولت اوباما در مقابل داعش «برای محافظت از کشور ما و متحدانمان کافی نیست. نبرد به سرعت در حال سرایت به خارج از عراق و سوریه است و به همین دلیل است که ما باید نبرد را نزد آنها ببریم.»
دو خبرگزاری «رویترز» و «آسوشیتدپرس» نیز هریک در گزارشهایی جداگانه احتمال دادهاند که رخداد اخیر فشارها بر باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا برای گسترش دامنه حملات علیه داعش را افزایش دهد. آسوشیتدپرس در گزارش خود نوشته است «حملات پاریس احتمالا رئیسجمهور باراک اوباما را وادار میکند تشدید حملات نظامی علیه داعش در عراق و سوریه را بررسی کند.» به نوشته آسوشیتدپرس، «اوباما احتمالا به تدریج مداخله نظامی آمریکا را تشدید میکند، از جمله از طریق نزدیکتر کردن مشاوران نظامی آمریکایی به خط مقدم در عراق و سوریه.»
نکته دیگری نیز در تشابه حادثه تروریستی 13 نوامبر فرانسه با 11 سپتامبر آمریکا وجود دارد و آن احتمال درخواست از ناتو برای مداخله نظامی به نفع فرانسه است. در این رابطه آسوشیتدپرس نوشته است «حملات پاریس موجب شده تا احتمال درخواست فرانسه از ائتلاف ناتو برای کمک، قوت بگیرد. براساس قوانین این سازمان 28 عضوی، در صورتی که یکی از اعضا مورد حمله قرار گیرد، دیگران ملزم به کمک به آن عضو هستند». «مانوئل والس» نخستوزیر فرانسه روز شنبه گفت که پاریس «درگیر یک جنگ است». فرانسوا اولاند رئیسجمهور این کشور هم ساعاتی قبل از وی گفته بود حمله داعش به پاریس، «اعلان جنگ به فرانسه» است.در طول 66 سالی که از عمر ناتو میگذرد، تنها یک بار یکی از اعضا درخواست کمک نظامی کرده و آن هم بعد از حملات یازده سپتامبر به مرکز تجارت جهانی نیویورک بود.
«جیمز استاوریدیس» ژنرال بازنشسته نیروی دریایی آمریکا که بین سالهای 2009 تا 2013 به عنوان فرمانده ارشد ناتو فعالیت کرده، نیز درباره احتمال درخواست از ناتو برای مداخله در این زمینه میگوید:« ائتلاف ناتو اکنون باید نقشی نظامی ایفا کند نیروهای ویژه ناتو میتوانند به عنوان راهنمای جنگندهها راهی عراق و سوریه شوند و ضمنا نیروهای محلی ضد داعش روی زمین را هم آموزش دهند، به جمعآوری اطلاعات بپردازند یا خود دست به حملات موردی بزنند.»
وجه تشابه دیگری نیز بین 11 سپتامبر آمریکا و 13 نوامبر فرانسه وجود دارد و آن ابهاماتی است که در این حادثه وجود دارد؛
1- چرا سازمان اطلاعاتی عریض و طویل فرانسه مثل سازمانهای اطلاعاتی آمریکا عملیاتی تروریستی با این وسعت را پیش بینی نکرده و برای آن آمادگی نداشت؟ با اینکه حوادث مشابهی نیز طی سال گذشته مثل حادثه تروریستی حمله به مجله شارلی ابدو اتفاق افتاده بود و باید سیستم امنیتی فرانسه سطح هشدار امنیتی خود را حفظ میکرد.آیا در این بیتوجهی عمدی در کار نبوده است؟آیا دستگاههای امنیتی پاریس تا این حد ناتوان شدهاند که چند تروریست بتوانند به این راحتی در چندین نقطه از پاریس به صورت هماهنگ عمل کرده و نقشه خود را اجرایی کنند؟ آیا امکانات این چند نفر و تجهیزات و تجربه آنها بیش از پلیس و دستگاههای امنیتی پاریس بوده است؟
2- در حادثه تروریستی 11 سپتامبر و در حادثه تروریستی 13 نوامبر فرانسه بلافاصله القاعده و داعش مسئولیت این حوادث را بر عهده گرفتند اما سوال اینجاست که آیا واقعا این حوادث تروریستی کار القاعده و داعش بوده اند؟ مگر نه این است که طی دو سه سال اخیر اسناد، اخبار و گزارشهای متعددی از همکاریهای اطلاعاتی غرب و داعش در سوریه و عراق و بهویژه در اسناد ویکی لیکس و خاطرات افرادی مثل هیلاری کلینتون منتشر شده است.
«ادوارد اسنودن» پیمانکار سابق سیا در همان چند ماه آغازین عملیات تروریستی داعش، فاش کرد که؛ «سازمانهای اطلاعاتی آمریکا (سیا)، انگلیس (اینتلجنت سرویس) و اسرائیل (موساد) در شکلگیری گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام- ISIS - نقش داشتهاند و در پروژهای با نام لانه زنبور - این گروه را پدید آوردهاند.»
«هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه سابق آمریکا نیر در کتاب خاطرات خود با عنوان انتخابهای سخت که در تیرماه 1392 منتشر شد به تلاش آمریکا برای تشکیل گروههای تکفیری اشاره کرده و میگوید «قرار بود روز پنجم ژوئیه 2013 در نشستی با حضور دوستان اروپایی خود، دولت اسلامی را به رسمیت بشناسیم و من به 112 کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق برخی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی بلافاصله پس از اعلام موجودیت آن، توضیح بدهم.» «الکساندر شپونت» مدیر موسسه علوم سیاسی روسیه نیز در این باره میگوید: « مقصران اصلی این حادثه تروریستی هرگز مشخص نخواهند شد. نمونه عینی آن، حادثه تروریستی 11 سپتامبر بوده و با وجودیکه سازمان تروریستی القاعده مسئولیت آن را بر گردن گرفته، اما هنوز کارشناسان به دید ابهام به حادثه 11 سپتامبر مینگرند. به همین دلیل در انتظار شناختن مقصران اصلی حادثه فرانسه تقریبا کاری بیهوده است و اینکه داعش ظاهرا مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته و خود را مقصر میداند هیچ معنایی ندارد، زیرا این گروه تروریستی مسئولیت تمام حوادث تروریستی از جمله انفجار هواپیمای مسافربری روسیه را بر عهده میگیرد.»
3- یکی دیگر از وجوه تشابه حوادث تروریستی 11 سپتامبر آمریکا و 13 نوامبر فرانسه نقش احتمالی صهیونیستها در این دو حادثه است. در 14 سال گذشته همواره در مورد نقش صهیونیستها درحادثه تروریستی 11 سپتامبر اخبار و گزارشهای متعددی منتشر شده است. در همان زمان «کریستوفر بولین» محقق و نویسنده آمریکایی - که به خاطر تحقیقات گسترده درباره علت و نحوه وقوع حملات 11 سپتامبر شناخته شده است – اظهار داشت «اسرائیل در حملات 11 سپتامبر که منجر به کشته شدن 2976 نفر و زخمی شدن 6000 نفر شد، دخالت مستقیم داشته است شواهد بسیاری برای تبیین این مسئله وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به غیبت حدود ۴۰۰۰ اسرائیلی و یهودی از محل کار خود در برجهای تجارت جهانی در روز واقعه اشاره کرد». کمتر از 24 ساعت از حادثه تروریستی 13 نوامبر پاریس نیز نگذشته بود که خبر رسید جامعه یهودیان فرانسه پیشاپیش درباره وقوع این حملات مطلع بوده است!این خبر را پایگاه خبری «تایمز اسرائیل» به نقل از «جاناتان سیمون سلم» روزنامهنگار فرانسوی مقیم اراضی اشغالی منتشر کرد که گفته بود «برخی از مقامات امنیتی جامعه یهودیان فرانسه، درخصوص وقوع حملات تروریستی در شهر پاریس مطلع بودهاند.»!
تبعات حادثه تروریستی پاریس
حادثه تروریستی جمعه شب پاریس تبعات زیادی در بعد داخلی، منطقهای و بینالمللی میتواند به همراه داشته باشد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-همچنان که 11 سپتامبر باعث تقویت جریانهای «نئو محافظهکار» و «راستافراطی» در آمریکا شد؛ این حادثه تروریستی نیز میتواند به تقویت جریانها و احزاب راست گرا در فرانسه منجر شود. جریانهای افراطی همواره در بسترهای بحرانی رشد میکنند و در صورت ادامه این حملات که بعید نیز به نظر نمیرسد ممکن است جامعه فرانسه به سمت افراطگرایی پیش برود. «توتالیتاریسم»، «فاشیسم» و«نازیسم» ایدئولوژیهایی هستند که در شرایط بحران بعداز جنگ اول در اروپا سر برآوردند و همچون آتشی زیر خاکستر زمانی که بسترهای سیاسی و اجتماعی لازم برای رشد مجدد آنها فراهم شود زمینه برای میدانداری افراطگرایان آماده خواهد شد.
2-اگر چه رئیسجمهور و نخستوزیر فرانسه این حادثه تروریستی را به منزله «اعلام جنگ با فرانسه» تعبیر کردهاند ولی هنوز راهبرد مشخصی برای مقابله با این حادثه تروریستی اعلام نشده است؛ اما به نظر میرسد یکی از تبعات این حادثه تروریستی چنان که اشاره شد«11 سپتامبریزه کردن» آن و تلاش برای مداخله گسترده در سوریه و عراق به بهانه مبارزه با داعش باشد. اظهارات رئیسجمهور، نخستوزیر و وزیر دفاع فرانسه که داعش را تهدید به حملات گسترده در سوریه و عراق کردهاند خود گویای این راهبرد غلط است. «ژان ایو لودرایان» وزیر دفاع فرانسه گفته است: «حملات هوایی به امکانات و تاسیسات غیرنظامی داعش، برای شکست دادن این سازمان تروریستی لازم است. ما باید به همه امکانات و تاسیسات داعش حمله کنیم. تاسیسات نفتی باید مورد حمله قرار گیرد چرا که منابع مالی این گروه تروریستی را تامین میکند. صدها کامیون هر روز به این پایانههای نفتی میآید.» فرانسه در اولین واکنش نظامی خود نیز به حملات پاریس مواضع داعش در الرقه سوریه را بمباران کرد. به گفته وزارت دفاع فرانسه، 10 فروند جنگنده رافائل فرانسه به مواضعی در رقه سوریه حمله کردند و یک مرکز فرماندهی و یک کمپ آموزشی تروریستها را منهدم کردند.شبکه یورو نیوز این حملات را بزرگترین عملیات فرانسه علیه داعش از زمان آغاز عملیات هوایی این کشور در قالب ائتلاف ضد داعش خواند.
3-حادثه تروریستی فرانسه «اسلام هراسی» در اروپا و غرب را همچون 11 سپتامبر گسترش خواهد داد و حتی ممکن است این حادثه تروریستی به اسلامستیزی گسترده در غرب نیز منجر شود. از سال گذشته و بعد از حملات تروریستی به دفتر مجله شارلی ابدو تا حادثه تروریستی اخیر گزارشهای متعددی از حمله به مسلمانها و نیز به آتش کشیدن مساجد مسلمانان در اروپا منتشر شده است. انتشار اخبار و گزارشهای متعدد از اسم اسلامی تروریستها، پیدا شدن مشکوک اسناد هویتی اسلامی مثل گذرنامه در کنار تروریستهای کشته شده و پذیرش مسئولیت این اقدام تروریستی از سوی گروه داعش که رسانههای غربی اصرار دارند آن را «دولت اسلامی عراق و شام» بنامند همگی تکههای پازل گسترش اسلامهراسی در اروپا را نشان میدهد. سوال اینجاست که چرا یک تروریست باید گذرنامه خود را در هنگام انجام عملیات تروریستی در کنار خود داشته باشد که بعد از کشته شدن وی این گذرنامه پیدا شود؟ آیا یکی از پاسخها این نمیتواند باشد که برخی به عمد میخواهند افکار عمومی در غرب نتیجه گیری کنند که اسلام و مسلمانان ریشه این اقدامات تروریستی هستند؟
4-از دیگر تبعات این حادثه تروریستی گسترش سیاستهای مهاجرستیزی و توقف پذیرش مهاجران در اروپا و آمریکا خواهد بود. خبرگزاری رویترز خبر داد که «یکی از تروریستهایی که حملات پاریس را انجام داده از طریق یونان به همراه پناهجویان وارد فرانسه شده است». همچنین رسانههای فرانسوی اعلام کردند که«تروریستهایی که حملات پاریس را انجام دادند از سوریه یا عراق بازگشته بودند.» آسوشیتدپرس هم گزارش داد «پاسپورت سوری که در نزدیکی جسد یکی از مهاجمان یافت شد مربوط به فردی است که ماه پیش و از طریق یکی از جزایر یونانی وارد اتحادیه اروپا شده است.» انتشار این اخبار از هویت سوری برخی از تروریستها یا اینکه تروریستها در بین مهاجران خود را به اروپا رساندهاند از همان آغاز باعث بروز حملات گسترده به برخی از کمپها مهاجران و مواضع مهاجرستیزی برخی از سیاستمداران در اروپا و آمریکا شد. واشنگتنتایمز نیز از آمریکا گزارش داد پس از حملات تروریستی جمعه شب به پاریس، طرح باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا برای پذیرش 10 هزار پناهجوی سوریه به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. در این زمینه «تد کروز» سناتور جمهوریخواهی که به دنبال ورود به رقابتهای ریاست جمهوری این کشور است نیز گفته است «این حوادث نشان میدهد که داعش خود را در جنگ با ایالات متحده میداند، و برنامه پذیرش پناهجویان سوری که از سوی اوباما اعلام شده است، خطرناک است». وی با انتشار بیانیهای گفت: «ما نیازمند اعلام فوری توقف هرگونه طرحی برای پذیرش پناهجویانی هستیم که ممکن است از سوی داعش برای ورود به ایالات متحده مورد نفوذ قرار بگیرد. ما باید تلاشهای خود را برای ممانعت از نفوذ عناصر داعشی به داخل کشورمان دوچندان کنیم».«مایک هاکابی»، دیگر نامزد ورود به رقابتهای ریاست جمهوری نیز خواستار توقف هرگونه پذیرش مهاجر از کشورهایی شد که در آنجا داعش یا القاعده «حضوری قدرتمند» دارند.
۵- یکی دیگر از تبعات حادثه تروریستی فرانسه تاثیر آن بر «پیمان شینگن» خواهد بود. بحرانهای امنیتی چند سال اخیر و تردد آزادانه تروریستها در مرزهای کشورهای اروپایی اوضاع را به جایی رسانده است که دیگر نمیتوان از حفظ این پیمان سخن گفت. از سوی دیگر به گفته کارشناسان «سران کشورهای اروپایی خود نیز به خوبی میدانند که نقض پیمان شینگن به معنای از دست رفتن یکی از اصلیترین نمادهای اتحاد و وحدت اروپاست. طی سالهای گذشته، بارها موضوع اعمال کنترل بر مرزهای اروپا از سوی کشورهای مختلفی مانند دانمارک مطرح گردید اما هیچ گاه جنبهای فراگیر و عملی پیدا نکرده است.» کنترل موقت مرزها، بسته شدن مرزها بر روی مهاجران، کنترل نامحدود و همه جانبه مرزها و در نهایت خروج از پیمان شینگن راهی است که فرانسه و کم و بیش سایر کشورهای اروپایی در مقابل خود میبینند.
تاوان گناه
سوال دیگری که در این میان مطرح شده این است که چرا فرانسه آماج بیشترین عملیاتهای تروریستی قرار میگیرد؟ در پاسخ به این سوال میتوان موارد زیر را مطرح کرد:
1- فرانسه طی یک دهه گذشته بیشترین همراهی را با سیاستهای جنگطلبانه آمریکا در منطقه آسیای غربی و در عراق، افغانستان و سوریه داشته است. در تشکیل ائتلاف ضد داعش تحت رهبری آمریکا و انجام حملات هوایی در سوریه دولت فرانسه همواره پای ثابت آن بوده لذا همواره یکی از اهداف اصلی این حملات کشور فرانسه بوده است.
2- ساختار سرزمینی و باز بودن مرزها نیز فرانسه را هدف سهلالوصولی برای برنامهریزی این حملات کرده است چرا که به عنوان مثال برنامهریزی حملات تروریستی در کشوری مثل انگلیس که موقعیتی جزیرهای دارد بسیار سختتر از فرانسه است که تروریستها به راحتی میتوانند تحت پوششها و عناوین مختلف در آن تردد کنند.
3- فرانسه علاوه بر اینکه بیشترین همراهی را با سیاستهای جنگطلبانه آمریکا داشته طی سه سال گذشته نیز بارها میزبان گروههای تروریستی سوریه بوده که پاریس آنها را میانه رو میخواند در واقع ورود بیمحابا به معرکه سوریه، انجام عملیاتهای گسترده هوایی، میزبانی از جلسات تروریستها، اعطای کمکهای مالی به آنها و همچنین تقسیمبندی تروریستها به خوب و بد گناهانی هستند که دولت فرانسه در سوریه و عراق مرتکب شده و ملت این کشور در خیابانهای پاریس تاوان آن را پس میدهد.
4- عامل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن تقسیمبندی شهروندان فرانسوی به درجه یک و درجه دو و نگاه تحقیرآمیز دولت و جامعه فرانسه به نسلهای مهاجر آفریقایی و عمدتا مسلمان این کشور است. نسلهای اول مهاجران فرانسوی تمامی این توهینها و تحقیرها را تاکنون تحمل کردهاند و حداکثر کاری که میکنند سالی یکی دو بار با ریختن به خیابانها تنها چند ده ماشین آتش میزنند ولی نسلهای دوم و سوم مهاجران که در فرانسه متولد شدهاند و شناسنامه فرانسوی دارند این تحقیرها برایشان غیرقابل توجیه است.بر اساس برخی گزارشها، تمام عوامل این حادثه تروریستهای فرانسوی بودند و هیچکدام از آنها از نسل اول مهاجران نبودهاند. وجود مناطق حاشیهای در حومه پاریس که از کمترین امکانات رفاهی و خدمات اجتماعی برخوردار هستند این مناطق را به شدت مستعد جذب تروریست کرده است. نگاهی به وضعیت زندگی یکی از تروریستهای حادثه فرانسه به خوبی این گزاره را تأیید میکند. از سوی دستگاه قضایی فرانسه «عمر اسماعیل مصطفی»، ٢٩ ساله و شهروند فرانسه به عنوان یکی از تروریستهای حملات پاریس از سوی پلیس شناسایی و معرفی شده است. وی در 21 نوامبر سال 1985 در منطقه فقیرنشین «کورکورن» در حومه پاریس متولد شده است.
حملات دیگری در راه است؟
دولت فرانسه طی چند روز اخیر هزاران مامور و نیروی امنیتی را در پاریس و شهرهای مختلف این کشور به حالت آماده باش درآورده و حتی به دستور «فرانسوا اولاند» شماری از نیروهای ارتش نیز در خیابانهای پاریس و برای مقابله با حملات احتمالی مستقر شدهاند. اما سوال اینجاست که این اقدامات میتواند فرانسه و پاریس را از حملات تروریستی در آینده حفظ کند ؟ پاسخ کارشناسان به این سوال منفی است. نخستوزیر فرانسه نیز اذعان کرده است که «پاریس باید منتظر اقدامات دیگری از جانب تروریستها باشد» «پل پیلار» مقام سابق سیا در گفتوگو با اسپوتنیک تصریح کرده است که«علیرغم اعلام وضعیت فوقالعاده پس از حملات تروریستی اخیر در پاریس، مقامهای فرانسوی برای شناسایی توطئههای تروریستی بیشتر در این کشور با مشکلات جدی روبرو خواهند بود.» به گفته وی «تبدیل کردن یک کشور به یک وضعیت پلیسی، نمیتواند تضمینی برای جلوگیری از انجام عملیات توسط گروههای تروریستی باشد.تدابیر فوری اتخاذ شده از سوی فرانسه چیزی است که از کشوری که هدف حمله تروریستی قرار گرفته، بهطور طبیعی انتظار میرود. یک حمله بزرگ اتفاق افتاده است و تاثیر این گونه تدابیر احتمالا ناچیز خواهد بود و حتی اگر وضعیت فوقالعاده ادامه یابد، شناسایی و تشخیص اقدام تروریستی بعدی بسیار سخت خواهد بود.»
نتیجهگیری
بسیاری از کارشناسان به این واقعیت اذعان دارند که حوادث تروریستی فرانسه نتیجه فضای آشوبی است که دولت آمریکا و متحدانش از جمله فرانسه در منطقه آسیای غربی ایجاد کردهاند. حمله به کشورها، نقض حاکمیت آنها، تضعیف دولتهای مرکزی از طریق حمایت مالی، سیاسی و تسلیحاتی از تروریستها، چشم بستن به اقدامات جنایتکارانه متحدین غرب در منطقه مثل رژیم صهیونیستی و عربستان و سکوت در مقابل حمایت و گسترش ایدئولوژی تکفیری از سوی عربستان در منطقه آسیای غربی و دهها عامل دیگر وضعیتی را به وجود آورده است که دیگر صحبت از آسیای غربی گذشته محلی از اعراب ندارد و آسیای غربی جدیدی در منطقه سربرآورده است که نه مرزهای آن و نه ترجیحات سیاسی و امنیتی آن با گذشته منطبق نیست. نوزاد شوم تروریسم که نطفه آن توسط غرب در منطقه کاشته شد سالهاست که متولد شده و از یک نوزاد سرکش به غولی وحشی و فرزند ناخلفی تبدیل شده که در مقابل والدین خود نیز ایستاده است.
تاکید بر اینکه فرانسه و غرب در ایجاد وضعیت کنونی مقصر بودهاند و باد کاشته طوفان درو میکند به منزله این نیست که کسی از حملات تروریستی فرانسه حمایت میکند یا خوشحال است. قطعا کشتار انسانهای بیگناه در خیابانها صرف اینکه دولت آنها در گوشهای از دنیا اقدامات جنایتکارانهای را مرتکب شده است کار عقلی و شرعی محسوب نمیشود.
ما پیرو دین و مذهبی هستیم که پیشوایان آن برخلاف خلفای خودخوانده و جنایتکار داعش بارها به پیروان خود تاکید میکردند: «در جنگها جانب عدالت را رعایت کنید، مجروحان را نکشید، کشتهها را مثله نکنید، فراریان را تعقیب نکنید، به زنان و کودکان آسیب نزنید، اموال کسی را غارت نکنید، درختها را در مسیر قطع نکنید، آبها را آلوده نکنید و...»تاکید بر مسئولیت غرب در جنایت فرانسه به منزله این است که اگر جنایتی محکوم است در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین نیز باید محکوم باشد و نمیشود با تقسیمبندی تروریستها از اقدامات آنها در کشوری حمایت و در کشوری دیگر محکوم کرد به نظر میرسد فرانسه نه تنها از حادثه تروریستی 13 نوامبر پاریس متنبه نشده بلکه اصرار بر تکرار اشتباهی دارد که ائتلاف آمریکایی ناکارآمد ضد داعش در طول یک سال گذشته آن را مرتکب شده است. اشتباه بزرگتر زمانی خواهد بود که فرانسه تصمیم بگیرد جنگ با داعش را از هوا به زمین بکشاند. اما در یک جمله میتوان گفت این تازه آغاز کار است، باید منتظر حملات تروریستی بعدی بود.
اشاره
حملات تروریستی جمعه شب (22 آبان) پاریس و کشته و زخمی شدن صدها نفر فرانسه را در شوک بزرگی فرو برده است.«مانوئل والس» نخستوزیر فرانسه گفته است «ما از مدتها پیش میدانستیم که داعش برای حمله آماده میشود و الان هم در تدارک و برنامهریزی انجام حملات تازهای است، آن هم نه فقط در فرانسه بلکه در کل اروپا و باید خود را برای پاسخهای جدید آماده کنیم. » سوالهای زیادی در این میان مطرح هستند .این «پاسخهای جدید» کدامند؟ آیا فرانسه و ناتو میخواهند با «11سپتامبریزه کردن» این حادثه تروریستی و بزرگ کردن تهدید داعش برای کل اروپا لشکرکشی زمینی جدیدی را به منطقه آسیای غربی انجام دهند؟ چرا رسانههای بینالمللی مدام از «11 سپتامبر فرانسه» سخن میگویند؟ آیا ائتلافسازی جدیدی در راه است؟ چرا فرانسه برای انجام این حملات انتخاب شد؟ مردم فرانسه تاوان کدامین گناه دولتشان را میپردازند؟ چرا سازمانهای امنیتی فرانسه علیرغم این ادعا که میدانستند حملاتی در راه است با این حملات تروریستی مقابله نکردند؟ آیا استقرار گسترده نیروهای امنیتی و ارتش در خیابانها میتواند مانع تکرار حوادث تروریستی مشابه شود؟ در این نوشتار به دنبال یافتن پاسخهایی برای این سوالات هستیم.
سرویس خارجی
جمعه شب(22 آبان ماه) چندین حمله و انفجار تروریستی در پاریس پایتخت فرانسه اتفاق افتاد که منجر به کشته شدن بیش از 129 تن و مجروح شدن بیش از 350 نفر شد. گزارشات رسانهای حکایت از آن دارد که نام دستکم سه نفر از بمبگذارانی که در حملات پاریس مشارکت داشتند، فاش شده است.این اسامی شامل یک شهروند فرانسوی 29 ساله به نام «عمر اسماعیل مصطفایی»، یک فرد 25 ساله به نام «احمد المحدین» و یک فرد دیگر 25 ساله به نام «عبدالکبک بی» میشود. دادستان پاریس نیز اعلام کرده است که 3 تیم تروریستی پشت حملات پاریس بودهاند. پاریس میگوید این حملات در سوریه طراحی شدهاند گروه تروریستی داعش تنها چند ساعت پساز این حملات تروریستی مسئولیت حملات و انفجارهای پاریس را برعهده گرفت. طی 45 سال اخیر در فرانسه 547 حادثه تروریستی به وقوع پیوسته که درمجموع 281 کشته و 1558 زخمی در پی داشته اما هیچکدام از حوادث تروریستی فرانسه بالای صد نفر کشته برجای نگذاشته بود. لذا حادثه تروریستی جمعهشب(22آبان) پاریس بزرگترین اقدام تروریستی در تاریخ معاصر فرانسه نامیده شده است.
اما سوالات زیادی به دنبال این حادثه تروریستی مطرح شده است؛
1- چرا رسانههای بینالمللی سعی در مشابهتسازی این اقدام تروریستی با حوادث تروریستی ۱۱سپتامبر دارند؟
2- این حادثه چه تبعاتی در مورد وضعیت داخلی فرانسه، اسلامهراسی، مسئله مهاجران و وضعیت مبارزه با داعش خواهد داشت؟
3- چرا فرانسه برای انجام این حملات انتخاب شده و پاریس تاوان چه چیزی را میدهد؟
4- آیا استقرار گسترده نیروهای امنیتی و ارتش در خیابانها میتواند مانع تکرار حوادث تروریستی مشابه شود؟
چرا 11 سپتامبر؟
بسیاری از رسانههای بینالمللی طی روزهای گذشته این حادثه تروریستی را به«11 سپتامبر فرانسه» تعبیر کردهاند که قطعا میتواند مقدمهچینی برای اتخاذ یک راهبرد جدید از سوی غرب در آسیای غربی باشد. 11 سپتامبر بهانهای برای آمریکا برای تشکیل ائتلاف جهانی جنگ با تروریسم و لشکرکشی گسترده به آسیای غربی و عراق و افغانستان شد. از این منظر 11 سپتامبر کاملا در راستای اهداف جهانی آمریکا و برای بسط ارزشهای آمریکایی در سه حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ با چاشنی نظامیگری بود.
شاید یکی از مشابهتسازیها بین این دو حادثه تروریستی دقیقا از این منظر باشد که فرانسه و ائتلاف تحت رهبری آمریکا برای مبارزه با داعش از این اقدام تروریستی برای آمادهسازی افکار عمومی برای ائتلافسازی جدید و گسترش اقدامات جنگی خود در سوریه و عراق و حتی حضور نظامی زمینی در سوریه استفاده کنند. طی روزهای گذشته مقامات غربی و رسانههای بینالمللی بارها بر این نکته تاکید کردهاند که «خطر تنها متوجه فرانسه نیست و کل اروپا را تهدید میکند و باید به فکر پاسخهای جدید به داعش بود.» اگر چند عملیات مشابه دیگر در فرانسه یا دیگر کشورهای اروپایی اتفاق بیفتد و مسئولیت همه آنها را نیز داعش بر عهده بگیرد و رسانهها نیز بطور مرتب از خطر گسترده داعش برای زندگی آرام و بیدغدغه مردم اروپا سخن بگویند به هیچ وجه بعید نخواهد بود که افکار عمومی کشورهای اروپایی پذیرای مداخله گسترده زمینی دولت هایشان در سوریه و عراق شدند. با توجه به شکست ائتلاف آمریکایی ضد داعش طی یک سال اخیر و موفقیتهای گسترده ائتلاف چهارجانبه طی هفتههای اخیر این راهبرد دور از انتظار نیست.
اندیشکده آمریکایی «استراتفور» در همین رابطه مینویسد: «فرانسه مجموعهای از گزینهها برای انتقامگیری از داعش که رسماً مسئولیت حملات پاریس را برعهده گرفت، در اختیار دارد؛ اما فرانسه احتمالا نیروهای نظامی خود را در واکنش به حملات مرگبار پاریس که به کشته شدن 129 نفر منتهی شد، به سوریه یا عراق اعزام میکند. یا برنامههای خود برای آموزش و حمایت از نیروهای ضدداعش در عراق و سوریه را افزایش میدهد یا حتی ممکن است حملات کماندویی علیه رهبران کلیدی داعش انجام دهد. فرانسه همچنین گزینه استقرار نیروهای واکنش سریع را در اختیار دارد، مثل همان کاری که در ساحل عاج کرد که البته این کار نیازمند ظرفیت حمل و نقل خارجی از سوی همپیمانان ناتو به ویژه آمریکا میباشد». «دایان فینشتین» عضو ارشد دموکرات کمیته اطلاعات سنای آمریکا نیز گفته است که اکنون مشخص شده راهبرد دولت اوباما در مقابل داعش «برای محافظت از کشور ما و متحدانمان کافی نیست. نبرد به سرعت در حال سرایت به خارج از عراق و سوریه است و به همین دلیل است که ما باید نبرد را نزد آنها ببریم.»
دو خبرگزاری «رویترز» و «آسوشیتدپرس» نیز هریک در گزارشهایی جداگانه احتمال دادهاند که رخداد اخیر فشارها بر باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا برای گسترش دامنه حملات علیه داعش را افزایش دهد. آسوشیتدپرس در گزارش خود نوشته است «حملات پاریس احتمالا رئیسجمهور باراک اوباما را وادار میکند تشدید حملات نظامی علیه داعش در عراق و سوریه را بررسی کند.» به نوشته آسوشیتدپرس، «اوباما احتمالا به تدریج مداخله نظامی آمریکا را تشدید میکند، از جمله از طریق نزدیکتر کردن مشاوران نظامی آمریکایی به خط مقدم در عراق و سوریه.»
نکته دیگری نیز در تشابه حادثه تروریستی 13 نوامبر فرانسه با 11 سپتامبر آمریکا وجود دارد و آن احتمال درخواست از ناتو برای مداخله نظامی به نفع فرانسه است. در این رابطه آسوشیتدپرس نوشته است «حملات پاریس موجب شده تا احتمال درخواست فرانسه از ائتلاف ناتو برای کمک، قوت بگیرد. براساس قوانین این سازمان 28 عضوی، در صورتی که یکی از اعضا مورد حمله قرار گیرد، دیگران ملزم به کمک به آن عضو هستند». «مانوئل والس» نخستوزیر فرانسه روز شنبه گفت که پاریس «درگیر یک جنگ است». فرانسوا اولاند رئیسجمهور این کشور هم ساعاتی قبل از وی گفته بود حمله داعش به پاریس، «اعلان جنگ به فرانسه» است.در طول 66 سالی که از عمر ناتو میگذرد، تنها یک بار یکی از اعضا درخواست کمک نظامی کرده و آن هم بعد از حملات یازده سپتامبر به مرکز تجارت جهانی نیویورک بود.
«جیمز استاوریدیس» ژنرال بازنشسته نیروی دریایی آمریکا که بین سالهای 2009 تا 2013 به عنوان فرمانده ارشد ناتو فعالیت کرده، نیز درباره احتمال درخواست از ناتو برای مداخله در این زمینه میگوید:« ائتلاف ناتو اکنون باید نقشی نظامی ایفا کند نیروهای ویژه ناتو میتوانند به عنوان راهنمای جنگندهها راهی عراق و سوریه شوند و ضمنا نیروهای محلی ضد داعش روی زمین را هم آموزش دهند، به جمعآوری اطلاعات بپردازند یا خود دست به حملات موردی بزنند.»
وجه تشابه دیگری نیز بین 11 سپتامبر آمریکا و 13 نوامبر فرانسه وجود دارد و آن ابهاماتی است که در این حادثه وجود دارد؛
1- چرا سازمان اطلاعاتی عریض و طویل فرانسه مثل سازمانهای اطلاعاتی آمریکا عملیاتی تروریستی با این وسعت را پیش بینی نکرده و برای آن آمادگی نداشت؟ با اینکه حوادث مشابهی نیز طی سال گذشته مثل حادثه تروریستی حمله به مجله شارلی ابدو اتفاق افتاده بود و باید سیستم امنیتی فرانسه سطح هشدار امنیتی خود را حفظ میکرد.آیا در این بیتوجهی عمدی در کار نبوده است؟آیا دستگاههای امنیتی پاریس تا این حد ناتوان شدهاند که چند تروریست بتوانند به این راحتی در چندین نقطه از پاریس به صورت هماهنگ عمل کرده و نقشه خود را اجرایی کنند؟ آیا امکانات این چند نفر و تجهیزات و تجربه آنها بیش از پلیس و دستگاههای امنیتی پاریس بوده است؟
2- در حادثه تروریستی 11 سپتامبر و در حادثه تروریستی 13 نوامبر فرانسه بلافاصله القاعده و داعش مسئولیت این حوادث را بر عهده گرفتند اما سوال اینجاست که آیا واقعا این حوادث تروریستی کار القاعده و داعش بوده اند؟ مگر نه این است که طی دو سه سال اخیر اسناد، اخبار و گزارشهای متعددی از همکاریهای اطلاعاتی غرب و داعش در سوریه و عراق و بهویژه در اسناد ویکی لیکس و خاطرات افرادی مثل هیلاری کلینتون منتشر شده است.
«ادوارد اسنودن» پیمانکار سابق سیا در همان چند ماه آغازین عملیات تروریستی داعش، فاش کرد که؛ «سازمانهای اطلاعاتی آمریکا (سیا)، انگلیس (اینتلجنت سرویس) و اسرائیل (موساد) در شکلگیری گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام- ISIS - نقش داشتهاند و در پروژهای با نام لانه زنبور - این گروه را پدید آوردهاند.»
«هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه سابق آمریکا نیر در کتاب خاطرات خود با عنوان انتخابهای سخت که در تیرماه 1392 منتشر شد به تلاش آمریکا برای تشکیل گروههای تکفیری اشاره کرده و میگوید «قرار بود روز پنجم ژوئیه 2013 در نشستی با حضور دوستان اروپایی خود، دولت اسلامی را به رسمیت بشناسیم و من به 112 کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق برخی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی بلافاصله پس از اعلام موجودیت آن، توضیح بدهم.» «الکساندر شپونت» مدیر موسسه علوم سیاسی روسیه نیز در این باره میگوید: « مقصران اصلی این حادثه تروریستی هرگز مشخص نخواهند شد. نمونه عینی آن، حادثه تروریستی 11 سپتامبر بوده و با وجودیکه سازمان تروریستی القاعده مسئولیت آن را بر گردن گرفته، اما هنوز کارشناسان به دید ابهام به حادثه 11 سپتامبر مینگرند. به همین دلیل در انتظار شناختن مقصران اصلی حادثه فرانسه تقریبا کاری بیهوده است و اینکه داعش ظاهرا مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته و خود را مقصر میداند هیچ معنایی ندارد، زیرا این گروه تروریستی مسئولیت تمام حوادث تروریستی از جمله انفجار هواپیمای مسافربری روسیه را بر عهده میگیرد.»
3- یکی دیگر از وجوه تشابه حوادث تروریستی 11 سپتامبر آمریکا و 13 نوامبر فرانسه نقش احتمالی صهیونیستها در این دو حادثه است. در 14 سال گذشته همواره در مورد نقش صهیونیستها درحادثه تروریستی 11 سپتامبر اخبار و گزارشهای متعددی منتشر شده است. در همان زمان «کریستوفر بولین» محقق و نویسنده آمریکایی - که به خاطر تحقیقات گسترده درباره علت و نحوه وقوع حملات 11 سپتامبر شناخته شده است – اظهار داشت «اسرائیل در حملات 11 سپتامبر که منجر به کشته شدن 2976 نفر و زخمی شدن 6000 نفر شد، دخالت مستقیم داشته است شواهد بسیاری برای تبیین این مسئله وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به غیبت حدود ۴۰۰۰ اسرائیلی و یهودی از محل کار خود در برجهای تجارت جهانی در روز واقعه اشاره کرد». کمتر از 24 ساعت از حادثه تروریستی 13 نوامبر پاریس نیز نگذشته بود که خبر رسید جامعه یهودیان فرانسه پیشاپیش درباره وقوع این حملات مطلع بوده است!این خبر را پایگاه خبری «تایمز اسرائیل» به نقل از «جاناتان سیمون سلم» روزنامهنگار فرانسوی مقیم اراضی اشغالی منتشر کرد که گفته بود «برخی از مقامات امنیتی جامعه یهودیان فرانسه، درخصوص وقوع حملات تروریستی در شهر پاریس مطلع بودهاند.»!
تبعات حادثه تروریستی پاریس
حادثه تروریستی جمعه شب پاریس تبعات زیادی در بعد داخلی، منطقهای و بینالمللی میتواند به همراه داشته باشد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-همچنان که 11 سپتامبر باعث تقویت جریانهای «نئو محافظهکار» و «راستافراطی» در آمریکا شد؛ این حادثه تروریستی نیز میتواند به تقویت جریانها و احزاب راست گرا در فرانسه منجر شود. جریانهای افراطی همواره در بسترهای بحرانی رشد میکنند و در صورت ادامه این حملات که بعید نیز به نظر نمیرسد ممکن است جامعه فرانسه به سمت افراطگرایی پیش برود. «توتالیتاریسم»، «فاشیسم» و«نازیسم» ایدئولوژیهایی هستند که در شرایط بحران بعداز جنگ اول در اروپا سر برآوردند و همچون آتشی زیر خاکستر زمانی که بسترهای سیاسی و اجتماعی لازم برای رشد مجدد آنها فراهم شود زمینه برای میدانداری افراطگرایان آماده خواهد شد.
2-اگر چه رئیسجمهور و نخستوزیر فرانسه این حادثه تروریستی را به منزله «اعلام جنگ با فرانسه» تعبیر کردهاند ولی هنوز راهبرد مشخصی برای مقابله با این حادثه تروریستی اعلام نشده است؛ اما به نظر میرسد یکی از تبعات این حادثه تروریستی چنان که اشاره شد«11 سپتامبریزه کردن» آن و تلاش برای مداخله گسترده در سوریه و عراق به بهانه مبارزه با داعش باشد. اظهارات رئیسجمهور، نخستوزیر و وزیر دفاع فرانسه که داعش را تهدید به حملات گسترده در سوریه و عراق کردهاند خود گویای این راهبرد غلط است. «ژان ایو لودرایان» وزیر دفاع فرانسه گفته است: «حملات هوایی به امکانات و تاسیسات غیرنظامی داعش، برای شکست دادن این سازمان تروریستی لازم است. ما باید به همه امکانات و تاسیسات داعش حمله کنیم. تاسیسات نفتی باید مورد حمله قرار گیرد چرا که منابع مالی این گروه تروریستی را تامین میکند. صدها کامیون هر روز به این پایانههای نفتی میآید.» فرانسه در اولین واکنش نظامی خود نیز به حملات پاریس مواضع داعش در الرقه سوریه را بمباران کرد. به گفته وزارت دفاع فرانسه، 10 فروند جنگنده رافائل فرانسه به مواضعی در رقه سوریه حمله کردند و یک مرکز فرماندهی و یک کمپ آموزشی تروریستها را منهدم کردند.شبکه یورو نیوز این حملات را بزرگترین عملیات فرانسه علیه داعش از زمان آغاز عملیات هوایی این کشور در قالب ائتلاف ضد داعش خواند.
3-حادثه تروریستی فرانسه «اسلام هراسی» در اروپا و غرب را همچون 11 سپتامبر گسترش خواهد داد و حتی ممکن است این حادثه تروریستی به اسلامستیزی گسترده در غرب نیز منجر شود. از سال گذشته و بعد از حملات تروریستی به دفتر مجله شارلی ابدو تا حادثه تروریستی اخیر گزارشهای متعددی از حمله به مسلمانها و نیز به آتش کشیدن مساجد مسلمانان در اروپا منتشر شده است. انتشار اخبار و گزارشهای متعدد از اسم اسلامی تروریستها، پیدا شدن مشکوک اسناد هویتی اسلامی مثل گذرنامه در کنار تروریستهای کشته شده و پذیرش مسئولیت این اقدام تروریستی از سوی گروه داعش که رسانههای غربی اصرار دارند آن را «دولت اسلامی عراق و شام» بنامند همگی تکههای پازل گسترش اسلامهراسی در اروپا را نشان میدهد. سوال اینجاست که چرا یک تروریست باید گذرنامه خود را در هنگام انجام عملیات تروریستی در کنار خود داشته باشد که بعد از کشته شدن وی این گذرنامه پیدا شود؟ آیا یکی از پاسخها این نمیتواند باشد که برخی به عمد میخواهند افکار عمومی در غرب نتیجه گیری کنند که اسلام و مسلمانان ریشه این اقدامات تروریستی هستند؟
4-از دیگر تبعات این حادثه تروریستی گسترش سیاستهای مهاجرستیزی و توقف پذیرش مهاجران در اروپا و آمریکا خواهد بود. خبرگزاری رویترز خبر داد که «یکی از تروریستهایی که حملات پاریس را انجام داده از طریق یونان به همراه پناهجویان وارد فرانسه شده است». همچنین رسانههای فرانسوی اعلام کردند که«تروریستهایی که حملات پاریس را انجام دادند از سوریه یا عراق بازگشته بودند.» آسوشیتدپرس هم گزارش داد «پاسپورت سوری که در نزدیکی جسد یکی از مهاجمان یافت شد مربوط به فردی است که ماه پیش و از طریق یکی از جزایر یونانی وارد اتحادیه اروپا شده است.» انتشار این اخبار از هویت سوری برخی از تروریستها یا اینکه تروریستها در بین مهاجران خود را به اروپا رساندهاند از همان آغاز باعث بروز حملات گسترده به برخی از کمپها مهاجران و مواضع مهاجرستیزی برخی از سیاستمداران در اروپا و آمریکا شد. واشنگتنتایمز نیز از آمریکا گزارش داد پس از حملات تروریستی جمعه شب به پاریس، طرح باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا برای پذیرش 10 هزار پناهجوی سوریه به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. در این زمینه «تد کروز» سناتور جمهوریخواهی که به دنبال ورود به رقابتهای ریاست جمهوری این کشور است نیز گفته است «این حوادث نشان میدهد که داعش خود را در جنگ با ایالات متحده میداند، و برنامه پذیرش پناهجویان سوری که از سوی اوباما اعلام شده است، خطرناک است». وی با انتشار بیانیهای گفت: «ما نیازمند اعلام فوری توقف هرگونه طرحی برای پذیرش پناهجویانی هستیم که ممکن است از سوی داعش برای ورود به ایالات متحده مورد نفوذ قرار بگیرد. ما باید تلاشهای خود را برای ممانعت از نفوذ عناصر داعشی به داخل کشورمان دوچندان کنیم».«مایک هاکابی»، دیگر نامزد ورود به رقابتهای ریاست جمهوری نیز خواستار توقف هرگونه پذیرش مهاجر از کشورهایی شد که در آنجا داعش یا القاعده «حضوری قدرتمند» دارند.
۵- یکی دیگر از تبعات حادثه تروریستی فرانسه تاثیر آن بر «پیمان شینگن» خواهد بود. بحرانهای امنیتی چند سال اخیر و تردد آزادانه تروریستها در مرزهای کشورهای اروپایی اوضاع را به جایی رسانده است که دیگر نمیتوان از حفظ این پیمان سخن گفت. از سوی دیگر به گفته کارشناسان «سران کشورهای اروپایی خود نیز به خوبی میدانند که نقض پیمان شینگن به معنای از دست رفتن یکی از اصلیترین نمادهای اتحاد و وحدت اروپاست. طی سالهای گذشته، بارها موضوع اعمال کنترل بر مرزهای اروپا از سوی کشورهای مختلفی مانند دانمارک مطرح گردید اما هیچ گاه جنبهای فراگیر و عملی پیدا نکرده است.» کنترل موقت مرزها، بسته شدن مرزها بر روی مهاجران، کنترل نامحدود و همه جانبه مرزها و در نهایت خروج از پیمان شینگن راهی است که فرانسه و کم و بیش سایر کشورهای اروپایی در مقابل خود میبینند.
تاوان گناه
سوال دیگری که در این میان مطرح شده این است که چرا فرانسه آماج بیشترین عملیاتهای تروریستی قرار میگیرد؟ در پاسخ به این سوال میتوان موارد زیر را مطرح کرد:
1- فرانسه طی یک دهه گذشته بیشترین همراهی را با سیاستهای جنگطلبانه آمریکا در منطقه آسیای غربی و در عراق، افغانستان و سوریه داشته است. در تشکیل ائتلاف ضد داعش تحت رهبری آمریکا و انجام حملات هوایی در سوریه دولت فرانسه همواره پای ثابت آن بوده لذا همواره یکی از اهداف اصلی این حملات کشور فرانسه بوده است.
2- ساختار سرزمینی و باز بودن مرزها نیز فرانسه را هدف سهلالوصولی برای برنامهریزی این حملات کرده است چرا که به عنوان مثال برنامهریزی حملات تروریستی در کشوری مثل انگلیس که موقعیتی جزیرهای دارد بسیار سختتر از فرانسه است که تروریستها به راحتی میتوانند تحت پوششها و عناوین مختلف در آن تردد کنند.
3- فرانسه علاوه بر اینکه بیشترین همراهی را با سیاستهای جنگطلبانه آمریکا داشته طی سه سال گذشته نیز بارها میزبان گروههای تروریستی سوریه بوده که پاریس آنها را میانه رو میخواند در واقع ورود بیمحابا به معرکه سوریه، انجام عملیاتهای گسترده هوایی، میزبانی از جلسات تروریستها، اعطای کمکهای مالی به آنها و همچنین تقسیمبندی تروریستها به خوب و بد گناهانی هستند که دولت فرانسه در سوریه و عراق مرتکب شده و ملت این کشور در خیابانهای پاریس تاوان آن را پس میدهد.
4- عامل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن تقسیمبندی شهروندان فرانسوی به درجه یک و درجه دو و نگاه تحقیرآمیز دولت و جامعه فرانسه به نسلهای مهاجر آفریقایی و عمدتا مسلمان این کشور است. نسلهای اول مهاجران فرانسوی تمامی این توهینها و تحقیرها را تاکنون تحمل کردهاند و حداکثر کاری که میکنند سالی یکی دو بار با ریختن به خیابانها تنها چند ده ماشین آتش میزنند ولی نسلهای دوم و سوم مهاجران که در فرانسه متولد شدهاند و شناسنامه فرانسوی دارند این تحقیرها برایشان غیرقابل توجیه است.بر اساس برخی گزارشها، تمام عوامل این حادثه تروریستهای فرانسوی بودند و هیچکدام از آنها از نسل اول مهاجران نبودهاند. وجود مناطق حاشیهای در حومه پاریس که از کمترین امکانات رفاهی و خدمات اجتماعی برخوردار هستند این مناطق را به شدت مستعد جذب تروریست کرده است. نگاهی به وضعیت زندگی یکی از تروریستهای حادثه فرانسه به خوبی این گزاره را تأیید میکند. از سوی دستگاه قضایی فرانسه «عمر اسماعیل مصطفی»، ٢٩ ساله و شهروند فرانسه به عنوان یکی از تروریستهای حملات پاریس از سوی پلیس شناسایی و معرفی شده است. وی در 21 نوامبر سال 1985 در منطقه فقیرنشین «کورکورن» در حومه پاریس متولد شده است.
حملات دیگری در راه است؟
دولت فرانسه طی چند روز اخیر هزاران مامور و نیروی امنیتی را در پاریس و شهرهای مختلف این کشور به حالت آماده باش درآورده و حتی به دستور «فرانسوا اولاند» شماری از نیروهای ارتش نیز در خیابانهای پاریس و برای مقابله با حملات احتمالی مستقر شدهاند. اما سوال اینجاست که این اقدامات میتواند فرانسه و پاریس را از حملات تروریستی در آینده حفظ کند ؟ پاسخ کارشناسان به این سوال منفی است. نخستوزیر فرانسه نیز اذعان کرده است که «پاریس باید منتظر اقدامات دیگری از جانب تروریستها باشد» «پل پیلار» مقام سابق سیا در گفتوگو با اسپوتنیک تصریح کرده است که«علیرغم اعلام وضعیت فوقالعاده پس از حملات تروریستی اخیر در پاریس، مقامهای فرانسوی برای شناسایی توطئههای تروریستی بیشتر در این کشور با مشکلات جدی روبرو خواهند بود.» به گفته وی «تبدیل کردن یک کشور به یک وضعیت پلیسی، نمیتواند تضمینی برای جلوگیری از انجام عملیات توسط گروههای تروریستی باشد.تدابیر فوری اتخاذ شده از سوی فرانسه چیزی است که از کشوری که هدف حمله تروریستی قرار گرفته، بهطور طبیعی انتظار میرود. یک حمله بزرگ اتفاق افتاده است و تاثیر این گونه تدابیر احتمالا ناچیز خواهد بود و حتی اگر وضعیت فوقالعاده ادامه یابد، شناسایی و تشخیص اقدام تروریستی بعدی بسیار سخت خواهد بود.»
نتیجهگیری
بسیاری از کارشناسان به این واقعیت اذعان دارند که حوادث تروریستی فرانسه نتیجه فضای آشوبی است که دولت آمریکا و متحدانش از جمله فرانسه در منطقه آسیای غربی ایجاد کردهاند. حمله به کشورها، نقض حاکمیت آنها، تضعیف دولتهای مرکزی از طریق حمایت مالی، سیاسی و تسلیحاتی از تروریستها، چشم بستن به اقدامات جنایتکارانه متحدین غرب در منطقه مثل رژیم صهیونیستی و عربستان و سکوت در مقابل حمایت و گسترش ایدئولوژی تکفیری از سوی عربستان در منطقه آسیای غربی و دهها عامل دیگر وضعیتی را به وجود آورده است که دیگر صحبت از آسیای غربی گذشته محلی از اعراب ندارد و آسیای غربی جدیدی در منطقه سربرآورده است که نه مرزهای آن و نه ترجیحات سیاسی و امنیتی آن با گذشته منطبق نیست. نوزاد شوم تروریسم که نطفه آن توسط غرب در منطقه کاشته شد سالهاست که متولد شده و از یک نوزاد سرکش به غولی وحشی و فرزند ناخلفی تبدیل شده که در مقابل والدین خود نیز ایستاده است.
تاکید بر اینکه فرانسه و غرب در ایجاد وضعیت کنونی مقصر بودهاند و باد کاشته طوفان درو میکند به منزله این نیست که کسی از حملات تروریستی فرانسه حمایت میکند یا خوشحال است. قطعا کشتار انسانهای بیگناه در خیابانها صرف اینکه دولت آنها در گوشهای از دنیا اقدامات جنایتکارانهای را مرتکب شده است کار عقلی و شرعی محسوب نمیشود.
ما پیرو دین و مذهبی هستیم که پیشوایان آن برخلاف خلفای خودخوانده و جنایتکار داعش بارها به پیروان خود تاکید میکردند: «در جنگها جانب عدالت را رعایت کنید، مجروحان را نکشید، کشتهها را مثله نکنید، فراریان را تعقیب نکنید، به زنان و کودکان آسیب نزنید، اموال کسی را غارت نکنید، درختها را در مسیر قطع نکنید، آبها را آلوده نکنید و...»تاکید بر مسئولیت غرب در جنایت فرانسه به منزله این است که اگر جنایتی محکوم است در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین نیز باید محکوم باشد و نمیشود با تقسیمبندی تروریستها از اقدامات آنها در کشوری حمایت و در کشوری دیگر محکوم کرد به نظر میرسد فرانسه نه تنها از حادثه تروریستی 13 نوامبر پاریس متنبه نشده بلکه اصرار بر تکرار اشتباهی دارد که ائتلاف آمریکایی ناکارآمد ضد داعش در طول یک سال گذشته آن را مرتکب شده است. اشتباه بزرگتر زمانی خواهد بود که فرانسه تصمیم بگیرد جنگ با داعش را از هوا به زمین بکشاند. اما در یک جمله میتوان گفت این تازه آغاز کار است، باید منتظر حملات تروریستی بعدی بود.