مدیریت ضعیف فوتبال کیروش را هم به ورطه نابودی کشانده است!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
بارها درباره مدیریت فوتبال نوشتهایم و این نوشتهها هم از سر دلسوزی و احساس وظیفه بوده و هست. بارها تأکید کردهایم که چون مدیریت فعلی کارآمدی لازم را برای اداره رشته حساسی مثل فوتبال ندارد. رشتهای که در دنیا نه تنها به عنوان یک صنعت و امر اقتصادی به آن مینگرند، بلکه از آن به مثابه حربهای سیاسی و ابزاری فرهنگی هم استفاده میشود. وقتی مدیریت ناکارآمد و ضعیف و واداده و منفعل باشد، آن وقت میان اجزای سیستم نه تنها وحدت و هماهنگی- که برای سلامت آن سیستم امری حیاتی و لازم است- دیده نمیشود بلکه آنها رفته رفته علیه یکدیگر وارد عمل شده و عملکرد یکدیگر را خنثی میکنند. همچنین در چنین وضع و شرایطی از سرمایهها و ابزار و داشتهها، و... درست استفاده نمیشود و خیلی زود بازدهی و ظرفیت خود را از دست داده، «نفله» میشوند.
اتفاقات اخیر فوتبال و درگیریهای منطقی و بحثهای کسل کننده فعلی را باید از این منظر بررسی و تحلیل کرد. این اتفاقات اولاً از این حکایت میکند که مسئولان فوتبال به هشدارهای دلسوزانه قبلی درباره اصلاح عملکرد و نگرش و رفتار خود اعتنایی نداشته و با عدم جدیت و شوخی گرفتن مسئولیت سنگین خود کار را به اینجا کشاندهاند، ثانیاً حرف بالا را اثبات میکند که مدیریت ناکارآمد سرمایهها و داشتهها و فرصتها رامیسوزاند و نفله میکند.
امروز آقای کیروش در فوتبال ما و به لطف مدیریتی ضعیف! راه نفله شدن را در پیش گرفته و وارد بحثها و ماجراهایی شده که خود او بیش از هر کس محکوم میشود و از ادبیات زننده و لحن تحقیر کنندهای استفاده میکند که هر کسی را که کوچکترین بهرهای از «عرق ملی» و «شعور فرهنگی» برده باشد، به واکنش منفی علیه خود وا میدارد.
کارلوس کیروش به جای رفتار حرفهای و پاسخگویی به سؤالات موجود درباره قانونشکنی و حمایت از فردی هتاک و شبهات درباره قرارداد با شرکتی خارجی، به فرافکنی و تهمت زدن روی آورد. سؤال کنندگان را متهم کرد که از جا و فرد خاصی خط میگیرند و... در حالی که حرفهایی که این روزها او میزند و مسائلی را که درباره بعضی افراد مطرح میکند، باعث میشود این اتهام دامن خودش را هم بگیرد و نشان دهد خود او نیز از جا و افرادی خط میگیرد! او با لحنی تحقیرآمیز میگوید وقتی دبیر فدراسیون - که از ورزشکاران ملیپوش و فوتبالیستهای سابق و تحصیلکرده ماست- از «فرگوسن» حرف میزند، خندهام میگیرد، در حالی که به سیاق همین منطق و ادبیات، خیلیها هم میتوانند پاسخ دهند وقتی امثال شما از شخصیت بزرگواری چون آن امام شهید(ع) حرف میزنید، گریهشان میگیرد! ایشان دبیر فدراسیون را خطاب قرار میدهد که او وقتی پیراهن تیم ملی را پوشیده، که سرمربی وقت تیم ملی (شادروان دهداری) چند نفر از ملیپوشان را کنار گذاشته بود! (اطلاعاتی که حتماً دیگرانی که به او خط میدهند، در اختیارش گذاشتهاند) و ناخودآگاه به بازیکنان فعلی تیم ملی که به خاطر اینکه کیروش چند نفر مثل رحمتی، خلعتبری، عقیلی و... را کنار زده، صاحب پیراهن تیم ملی شدهاند، توهین میکند! و...
خلاصه اینکه این ادبیات توهینآمیز و استدلالهای ضعیف که خود کیروش را بیش از هر کس محکوم میکند، بیش از هر چیز معنیاش این است که او نیز که در سایه یک مدیریت توانمند و جدی، میتوانست، منشأ خدماتی برای فوتبال ما باشد، راه نفله شدن و سقوط اخلاقی و شخصیتی را در پیش گرفته است. به طوری که اگر فوتبال ما بخواهد طبق توصیه دستیار کیروش - اوسیانو که او نیز مثل مارکار آقاجانیان به تحریک خط دهندگان، خود را معرکه کرده است- عمل کند که با ذکر آماری درباره یکی از منتقدان کیروش (مایلیکهن)، میگوید: «به طور کلی ایشان با همه درگیر دعوا و بحث بوده و مشکلات زیادی را ایجاد کرده است و... فدراسیون باید با دقت بیشتری در راه استخدام این گونه افراد عمل کند»- باید همین امروز حکم اخراج و چمدان کیروش را به دستش بدهند، چون او هم حسابی درگیر دعوا و بحثهای زیادی شده و دارد برای فوتبال ما مشکلآفرین میشود!
حرف آخر اینکه تا مدیریت فوتبال اصلاح نشود، این وضع باقی خواهد بود و هر عامل و عنصری که میتواند به نفع فوتبال ایران عمل کند- چه خارجی، چه داخلی- به ضد کارکرد خود تبدیل و در نهایت منفعه میشود! بنابراین باید بیش از هر کاری مدیریت فوتبال را اصلاح کرد که این اصل است، باقی فرعیات!