آزمون آژانس
محمد قادری
سرانجام متعاقب تصویب برجام در شورای عالی امنیت ملی و تایید طرح مربوط به چگونگی اجرای آن در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، روند اجرایی شدن برجام آغاز شد و باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دستورهای اولیه را برای آمادهسازی نهادهای اجرایی و قانونی آمریکا برای لغو تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با برنامه هستهای ایران را صادرکرد.
اتحادیه اروپا نیز با صدور بیانیهای همه تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با برنامه هستهای ایران را لغو کرد اما اجرای آن را منوط به گزارش آژانس و اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران در مورد نیروگاههای نطنز، اراک، فردو و... کرد.
نکته آنکه؛ معادله به گونهای ترسیم شده است که طرف مقابل در دوران آمادهسازی برای لغو تحریمها و ما در مقام اجرای عینی تعهدات قرار داریم. نکته دیگر اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مقامات مسئول کشورمان اعلام کردهاند که جمهوری اسلامی ایران از روز اجرای برنامه جامع اقدام مشترک ـ ۱۸ اکتبر ـ به صورت مشروط پروتکل الحاقی توافق نامه پادمانی را تا زمان تصویب آن توسط مجلس اجرا میکند و ترتیبات فرعی کد اصلاحیه ۳.۱ توافقنامه پادمانی را نیز بطور کامل اجرا خواهد کرد.
در این خصوص مواردی وجود دارد که لازم است مدنظر قرارگیرد:
اول: در علم حقوق هر جمله، کلمه و حتی حرف اضافه معنا و جایگاه خاص خود را دارد. این قاعده در خصوص اسناد بینالمللی از جمله معاهدات، پیمانها، پروتکلها، موافقت نامهها و متعاقبا برنامه جامع اقدام مشترک نیز صادق است.
بر این اساس؛ آنچه امروز با آن مواجه هستیم «اعلام لغو مشروط تحریمها از سوی اروپا» و «اعلام آماده باش اوباما به نهادهای قانونی آمریکا برای لغو مشروط تحریم ها» است. بنابراین نباید این دو مورد را مترادف با «لغو قطعی تحریم ها» حداقل تا این زمان دانست، چه، هنوز تا زمان اجرایی شدن برجام حدود دو ماه و بلکه بیشتر زمان باقی مانده است. از این رو باید این حقیقت را در تحلیل خود نسبت به برهه فعلی مدنظر قرار دهیم.
دوم: آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید ارزیابی دقیق خود را از «اجرایی شدن گامهای اولیه توافق از سوی ایران» و همچنین گزارش خود را در خصوص «ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران در گذشته» که بر پایه شانتاژ غرب و گزارشهای دو پهلوی خود آژانس ایجاد شده است، به طرف مقابل یعنی اعضای ۱+۵ ارائه نماید و در صورتی که این گزارش موید روند طی شده از سوی ایران باشد، توافق اجرایی خواهد شد.
بدیهی است که در این معادله باید کماکان بیاعتمادی خود به آژانس را حفظ کرد، نهادی که برخورد و مواجهه آن با فعالیتهای هستهای صلح آمیز کشورمان تاکنون متغیری وابسته به اخم و لبخند آمریکا و دیگر اعضای ۱+۵ بوده است.
سوم: «دوران پسابرجام» هم اکنون به صورت قطعی کلید خورده است. به عبارت بهتر؛ میتوان قطعا اعلام کرد که ما اکنون وارد دوران پسابرجام شده ایم. دوران پسابرجام به لحاظ زمانی پس از اعلام تایید برجام قابلیت تحقق و تفسیر را داشت. اکنون نیز طرفهای مذاکرهکننده با تایید جمعبندی مشترک مذاکرات هسته ای، آغاز رسمی دوران پسابرجام را اعلام کرده اند.
بازی در دوران پسابرجام اقتضائات و قواعدی دارد که باید آنها را مدنظر قرار داد. مهمترین این اقتضائات، حفظ گارد بسته و تاکید بر بیاعتماد بودن ذاتی طرف مقابل به ویژه آمریکاست. آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز دقیقا چنین وضعیتی دارد.
در دوران پسابرجام، باید معادله را به گونهای رقم بزنیم که در زمان اجرایی شدن احتمالی توافق، ما عامل تعیینکننده و تاثیرگذار باشیم نه عامل تاثیر پذیر از بازی رقیب.
چهارم: قواعد مهمی که باید در دوران پسابرجام و خصوصا از اکنون تا زمان اجرایی شدن توافق هستهای مدنظر قرار دهیم، مواردی مانند اصرار بر خطوط قرمز سیاست خارجی، استفاده بهینه و موثر از فرصتها و نقاط قوت برجام، مقابله جمعی نظام با نقاط ضعف برجام، آینده پژوهی موثر در قبال برجام، نگاه غیرقطعی به توافق هستهای، آینده پژوهی در خصوص رفتار بازیگران دخیل در پرونده هستهای و... هستند.
تاکنون بارها تاکید شده است که برجام حکم کالبدی دارد که روح جاری در آن باید توسط کشورمان دمیده شود. نگاه غیرواقع بینانه، افراط یا تفریط گرایانه و نفی نقاط قوت و ضعف برجام در ابعاد و حوزههای مختلف و از آن مهم تر، تفسیر نادرست برجام در یک قالب و استراتژی نادرست ـ استراتژیهایی بازدارنده مانند تبدیل دشمن به دوست ـ سبب خواهد شد تا روح سالمی در کالبد برجام دمیده نشود. در آن صورت، برجام به جای نقطه قوت، به نقطه آسیب دستگاه سیاست خارجی کشورمان، آن هم در این برهه حساس و تعیینکننده تبدیل میشود.
از این رو باید ضمن ارج نهادن به زحمات زیادی که اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان در این مسیر طولانی و پر افت و خیز کشیدهاند، از اکنون خود را برای رصد بازی رقبای قسم خورده خود در نظام بین الملل و در راس آنها ایالات متحده آمریکا آماده کنیم.
بر این اساس؛ «استراتژی مدیریت رفتار رقیب» تنها استراتژی واقع بینانهای است که میتوان برجام را ذیل آن مورد تفسیر قرار داد و «رصد هوشمندانه بازی دشمن»، «حمایت حکیمانه از دستگاه اجرایی کشور» و «نقد منصفانه در مسیر اجرایی شدن برجام» سه گانهای هستند که باید آنها را مدنظر قرار داد. بنابراین در دوران حساس پسابرجام نباید لحظهای از نگاه محاسباتی و موشکافانه دقیق حقوقی، فنی، راهبردی و سیاسی در قبال برنامه جامع اقدام مشترک غفلت ورزید. بدیهی است که ملت ایران اکنون به صورتی موشکافانهتر رفتار ایالات متحده آمریکا و دیگر اعضای ۱+۵ و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مورد نظارت و تفسیر قرار خواهد داد.
به بیان بهتر؛ غرب آزمون اعتمادسازی سختی در مقابل ملت غیور ایران پیش روی خود خواهد داشت، آزمونی که از اکنون به صورتی جدیتر آغاز شده اما زمان پایان آن نامحدود و نامشخص است و بدیهی است که هر گاه غرب در این آزمون مهم دچار لغزش و خطا شود، ناچار به پرداخت هزینههای شکست در آزمون اعتمادسازی و تحمل تبعات رفتار کارشکنانه خود خواهد بود. قاعدهای که باید از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان به صورت مکرر مورد تاکید قرار گیرد.
سرانجام متعاقب تصویب برجام در شورای عالی امنیت ملی و تایید طرح مربوط به چگونگی اجرای آن در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، روند اجرایی شدن برجام آغاز شد و باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دستورهای اولیه را برای آمادهسازی نهادهای اجرایی و قانونی آمریکا برای لغو تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با برنامه هستهای ایران را صادرکرد.
اتحادیه اروپا نیز با صدور بیانیهای همه تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با برنامه هستهای ایران را لغو کرد اما اجرای آن را منوط به گزارش آژانس و اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران در مورد نیروگاههای نطنز، اراک، فردو و... کرد.
نکته آنکه؛ معادله به گونهای ترسیم شده است که طرف مقابل در دوران آمادهسازی برای لغو تحریمها و ما در مقام اجرای عینی تعهدات قرار داریم. نکته دیگر اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مقامات مسئول کشورمان اعلام کردهاند که جمهوری اسلامی ایران از روز اجرای برنامه جامع اقدام مشترک ـ ۱۸ اکتبر ـ به صورت مشروط پروتکل الحاقی توافق نامه پادمانی را تا زمان تصویب آن توسط مجلس اجرا میکند و ترتیبات فرعی کد اصلاحیه ۳.۱ توافقنامه پادمانی را نیز بطور کامل اجرا خواهد کرد.
در این خصوص مواردی وجود دارد که لازم است مدنظر قرارگیرد:
اول: در علم حقوق هر جمله، کلمه و حتی حرف اضافه معنا و جایگاه خاص خود را دارد. این قاعده در خصوص اسناد بینالمللی از جمله معاهدات، پیمانها، پروتکلها، موافقت نامهها و متعاقبا برنامه جامع اقدام مشترک نیز صادق است.
بر این اساس؛ آنچه امروز با آن مواجه هستیم «اعلام لغو مشروط تحریمها از سوی اروپا» و «اعلام آماده باش اوباما به نهادهای قانونی آمریکا برای لغو مشروط تحریم ها» است. بنابراین نباید این دو مورد را مترادف با «لغو قطعی تحریم ها» حداقل تا این زمان دانست، چه، هنوز تا زمان اجرایی شدن برجام حدود دو ماه و بلکه بیشتر زمان باقی مانده است. از این رو باید این حقیقت را در تحلیل خود نسبت به برهه فعلی مدنظر قرار دهیم.
دوم: آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید ارزیابی دقیق خود را از «اجرایی شدن گامهای اولیه توافق از سوی ایران» و همچنین گزارش خود را در خصوص «ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران در گذشته» که بر پایه شانتاژ غرب و گزارشهای دو پهلوی خود آژانس ایجاد شده است، به طرف مقابل یعنی اعضای ۱+۵ ارائه نماید و در صورتی که این گزارش موید روند طی شده از سوی ایران باشد، توافق اجرایی خواهد شد.
بدیهی است که در این معادله باید کماکان بیاعتمادی خود به آژانس را حفظ کرد، نهادی که برخورد و مواجهه آن با فعالیتهای هستهای صلح آمیز کشورمان تاکنون متغیری وابسته به اخم و لبخند آمریکا و دیگر اعضای ۱+۵ بوده است.
سوم: «دوران پسابرجام» هم اکنون به صورت قطعی کلید خورده است. به عبارت بهتر؛ میتوان قطعا اعلام کرد که ما اکنون وارد دوران پسابرجام شده ایم. دوران پسابرجام به لحاظ زمانی پس از اعلام تایید برجام قابلیت تحقق و تفسیر را داشت. اکنون نیز طرفهای مذاکرهکننده با تایید جمعبندی مشترک مذاکرات هسته ای، آغاز رسمی دوران پسابرجام را اعلام کرده اند.
بازی در دوران پسابرجام اقتضائات و قواعدی دارد که باید آنها را مدنظر قرار داد. مهمترین این اقتضائات، حفظ گارد بسته و تاکید بر بیاعتماد بودن ذاتی طرف مقابل به ویژه آمریکاست. آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز دقیقا چنین وضعیتی دارد.
در دوران پسابرجام، باید معادله را به گونهای رقم بزنیم که در زمان اجرایی شدن احتمالی توافق، ما عامل تعیینکننده و تاثیرگذار باشیم نه عامل تاثیر پذیر از بازی رقیب.
چهارم: قواعد مهمی که باید در دوران پسابرجام و خصوصا از اکنون تا زمان اجرایی شدن توافق هستهای مدنظر قرار دهیم، مواردی مانند اصرار بر خطوط قرمز سیاست خارجی، استفاده بهینه و موثر از فرصتها و نقاط قوت برجام، مقابله جمعی نظام با نقاط ضعف برجام، آینده پژوهی موثر در قبال برجام، نگاه غیرقطعی به توافق هستهای، آینده پژوهی در خصوص رفتار بازیگران دخیل در پرونده هستهای و... هستند.
تاکنون بارها تاکید شده است که برجام حکم کالبدی دارد که روح جاری در آن باید توسط کشورمان دمیده شود. نگاه غیرواقع بینانه، افراط یا تفریط گرایانه و نفی نقاط قوت و ضعف برجام در ابعاد و حوزههای مختلف و از آن مهم تر، تفسیر نادرست برجام در یک قالب و استراتژی نادرست ـ استراتژیهایی بازدارنده مانند تبدیل دشمن به دوست ـ سبب خواهد شد تا روح سالمی در کالبد برجام دمیده نشود. در آن صورت، برجام به جای نقطه قوت، به نقطه آسیب دستگاه سیاست خارجی کشورمان، آن هم در این برهه حساس و تعیینکننده تبدیل میشود.
از این رو باید ضمن ارج نهادن به زحمات زیادی که اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان در این مسیر طولانی و پر افت و خیز کشیدهاند، از اکنون خود را برای رصد بازی رقبای قسم خورده خود در نظام بین الملل و در راس آنها ایالات متحده آمریکا آماده کنیم.
بر این اساس؛ «استراتژی مدیریت رفتار رقیب» تنها استراتژی واقع بینانهای است که میتوان برجام را ذیل آن مورد تفسیر قرار داد و «رصد هوشمندانه بازی دشمن»، «حمایت حکیمانه از دستگاه اجرایی کشور» و «نقد منصفانه در مسیر اجرایی شدن برجام» سه گانهای هستند که باید آنها را مدنظر قرار داد. بنابراین در دوران حساس پسابرجام نباید لحظهای از نگاه محاسباتی و موشکافانه دقیق حقوقی، فنی، راهبردی و سیاسی در قبال برنامه جامع اقدام مشترک غفلت ورزید. بدیهی است که ملت ایران اکنون به صورتی موشکافانهتر رفتار ایالات متحده آمریکا و دیگر اعضای ۱+۵ و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مورد نظارت و تفسیر قرار خواهد داد.
به بیان بهتر؛ غرب آزمون اعتمادسازی سختی در مقابل ملت غیور ایران پیش روی خود خواهد داشت، آزمونی که از اکنون به صورتی جدیتر آغاز شده اما زمان پایان آن نامحدود و نامشخص است و بدیهی است که هر گاه غرب در این آزمون مهم دچار لغزش و خطا شود، ناچار به پرداخت هزینههای شکست در آزمون اعتمادسازی و تحمل تبعات رفتار کارشکنانه خود خواهد بود. قاعدهای که باید از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان به صورت مکرر مورد تاکید قرار گیرد.