اخبار ویژه
دولت ایران برای اوراق کردن عجله دارد اما غرب در لغو تحریم عجله نمیکند
محافل غربی میگویند طبق برجام، هیچ روزی برای اجرای این توافق مشخص نشده و هر چند ایران برای لغو تحریمها عجله دارد، اما انجام تعهدات فنی ایران زمانبر است و به وقت نیازمند است.
شبکه تلویزیونی فرانس 24 در این زمینه گزارش داد: زمان مشخصی برای برداشته شدن تحریمها علیه ایران مشخص نشده است. پس از گذشت 90 روز از امضای توافق وین بین ایران و 6 قدرت جهانی در 14 ژوییه (23 تیر)، روز یکشنبه به عنوان «روز تصویب» بود اما زمان اجرای تعهدات غرب معلوم نیست. مقامات غربی میگویند این زمان میتواند تا 6 ماه دیگر باشد چرا که ایران برای پرداختن به این تعهدات به چنین زمانی نیاز دارد.
روزنامه یواسایتودی نیز در گزارش مشابهی نوشت: برای روز اجرای تعهدات غرب در برجام تاریخی مشخص نشده و تنها ملاک گزارش آژانس از انجام بالغ بر 10 تعهد ایران است.
در همین حال جو سیرینسیونه کارشناس بنیاد پلاوشرز به صدای آمریکا گفت: امروز در وضعیت بسیار پیچیدهتری نسبت به زمان مذاکرات هستیم زیرا ایران در شرف دست زدن به کاری است که تعداد بسیار اندکی از کشورهای جهان تاکنون به آن مبادرت ورزیدهاند.
صدای آمریکا گفت: مقامهای ایران ابراز امیدواری کردهاند که ظرف دو ماه گامهای لازم برای اجرایی شدن توافق را بردارند، اما منابع غربی چنین برآوردی را خوشبینانه میدانند و معتقدند انجام تعهدات ایران بیش از دو ماه زمان میبرد.
«جو سیرینسیونه» در پاسخ به این پرسش که «نظر شما در مورد این برنامه زمانبندی چیست؟» گفت: ایرانیها خیلی باید خوشبین باشند که فکر کنند میتوانند همه این کارها را در ظرف دو ماه انجام دهند، من هیچ کارشناس آمریکایی را نمیشناسم که گفته باشد این کار ممکن است، قطعا کسی در داخل دولت آمریکا چنین فکری را نمیکند.
وی افزود: حرکات بسیاری باید انجام بگیرد، حتی از نظر فیزیکی نقل و انتقال دستگاهها و سانتریفیوژها همه اینها زمان زیادی میبرد، ما داریم صحبت از هزارها سانتریفیوژ میکنیم و دستگاههای مرکزی راکتور تولیدکننده پلوتونیوم.
او ادامه داد: حمل و نقل این همه دستگاههای ظریف عمل بسیار حساسی است که باید با دقت و درستی انجام گیرد، من فکر نمیکنم بشود در این کار تعجیل کرد.
این کارشناس افزود: آنچه که کار را پیچیدهتر نیز میکند خارج کردن چیزی در حدود 10 هزار تن اورانیوم با غنای کم از کشور است، این فرآیند سادهای نیست، ایران تاکنون دست به چنین کاری در این ابعاد نزده است.
سیرینسیونه گفت: کشوری هم که به احتمال زیاد قرار است این مواد را تحویل بگیرد یعنی روسیه اصرار بر نمونهبرداری خواهد کرد و خواستار رعایت اقدامات ایمنی مناسب خواهد شد، بنابراین دو ماه بسیار خوشبیانه است. شاید ژانویه یا فوریه موعد واقعبینانهتری باشد.
جو سیرینسیونه ادامه داد: ما در حال ورود به دوره بسیار پیچیده و بغرنجی هستیم، اگر شما قبلا فکر میکردید که مذاکرات عمل پیچیدهای است امروز در وضعیت بسیار پیچیدهتری هستیم زیرا ایران در شرف دست زدن به کاری است که تعداد بسیار اندکی از کشورهای جهان تاکنون به آن مبادرت ورزیدهاند، یک مجموعه اتمی را که میلیاردها دلار و بیش از یک دهه صرف ایجاد آن کرده بودند حالا بخواهند از هم بازش کنند.
وی افزود: حال ما میخواهیم مطمئن شویم که این کار به درستی انجام میپذیرد و به شیوهای انجام میشود که مطابق با اصول محکم، استوار و مکتوبی است که در نتیجه مذاکرات به دست آمد.
مدعیان مبارزه با فساد چرا در برابر بزرگترین پرونده نفتی ساکتند؟!
وزیر نفت اگر دنبال انگلزدایی و دلالزدایی از وزارت نفت است باید به پروندههای کرسنت و استات اویل بپردازد.
روزنامه جوان با اشاره به سخنان زنگنه درباره حمله به دلالان نفتی نوشت: بدون تردید بابک زنجانی یک متخلف اقتصادی است و باید به تخلفات وی و پشتیبانانش رسیدگی شود اما ابهام بزرگی که در اینباره وجود دارد، این است که «حس فسادزدایی» آقای زنگنه تنها و تنها در این پرونده بیدار است و گزینشی عمل میکند؟! آیا این حس در پروندههای کرسنت و استات اویل به «مرخصی» رفته بود؟
چه اتفاقی میافتد که به یک پرونده برچسب عادی میخورد و از سوی شورای عالی امنیت ملی به پروندهای بسیار فسادزاتر از آن مهر محرمانه میخورد؟
این روزها حرف از کرسنت فراوان است و اخبار موثقی از اجرایی شدن احکام شنیده میشود؛ احکامی که از سوی دیوان عدالت اداری صادر شده است ولی رفت و آمدهای فراوان به این دیوان برای گرفتن تخفیف در این احکام مایه تعجب است. پولهایی که به شواهد اسناد موجود به یکی از احزاب سیاسی در جریان کرسنت داده و رشوههایی که پرداخت شده است از یکسو دامنه فساد را دولتی کرده و از سویی دیگر، جنس خود قرارداد کرسنت، حجم «وطنفروشی»، «تضییع بیتالمال» و «حکم دادگاه» در نوع خود بینظیر است.
بر اساس اطلاعات موجود، کرسنت به چنان قرارداد ننگینی تبدیل شده است که تنها و تنها با رشوه میشد آن را پیش برد. وزیر نفت اگر در دوره نخست وزارت خود از فساد بیزار بود و انگلها را دفع میکرد، به طور قطع با رشوه چندصد میلیونی چند تن از منصوبان، حجم ضربات وارده به کشور را به 18 میلیارد دلار نمیرساند؛ چیزی بیش از شش برابر فساد بابک زنجانی.
جوان میافزاید: کارشناسان و مدیران نفت بهتر میدانند که برخلاف برنامههای مصوب، گاز میدان سلمان به جای انتقال به عسلویه، برای فروش به شرکت کرسنت اختصاص یافت و به ازای تحصیل حداکثر حدود 4 میلیارد دلار درآمد ارزی برای دوره 25 ساله (یا به قول آقای زنگنه 3/3 میلیارد دلار) از محل صرفهجویی ارزی به میزان سالی 860 میلیون دلار و 20 میلیارد دلار در 25 سال چشمپوشی شد.
اگر کرسنت اجرا میشد حداقل 20 میلیارد دلار از منافع ملی کشور به دلیل رشوهخواری ناچیز برخی از مدیران نفتی در دولت اصلاحات به باد میرفت و امروز که اجرا نمیشود 18 میلیارد دلار ضرر به کشور وارد شده است؛ حال پرسش اینجاست که چه کسی مسئولیت این «بنبست» را برعهده میگیرد؟
طبق برنامهای که مشخص شده بود، قرار بود گاز سلمان برای مصرف داخلی در نظر گرفته شود اما هیئت مدیره شرکت ملی نفت بدون کسب مجوز از شورای اقتصاد، راسا برنامه مصوب را فراموش کرده و با یک شرکت دلال «بدنام» قرارداد صادرات گازی را منعقد کرد که قیمت گاز در آن ثابت بود. توجیه اقتصادی پروژه توسعه میدان سلمان بر مبنای سالانه 860 میلیون دلار صرفهجویی ارزی تنظیم و تصویب شده بود و صدور گاز با قرارداد کرسنت به جای تحصیل مبلغ صرفهجویی ذکر شده، صرفا حدود 160 میلیون دلار درآمد سالانه برای ایران ایجاد کرد و میتوان نتیجه گرفت، با قرارداد کرسنت، مبلغ سالانه 700 میلیون دلار از توجیه اقتصادی پروژه میدان سلمان کاسته میشد.
امارات، گاز بسیار گرانتری را از قطر دریافت میکرد اما تعدادی از اعضای هیئت مدیره نفت که منصوبان وزیر نفت وقت بودند، با نادیده گرفتن همه نقاط ضعف و بیتفاوتی محض نسبت به منافع ملی قرارداد منحصر به فرد کرسنت را امضا کردند و امروز پس از سالها، با حکم انفصال از خدمت و جریمه نقدی مواجه شدند.
بابک زنجانی و پرونده وی در دو سال اخیر، تبدیل به دستمایهای برای سیاسیکاری و پوشاندن «خطای کرسنت» شده است؛ بابک زنجانی 2/8 میلیارد دلار از پول بیتالمال را بازنگرداند و عدهای با دریافت چند صد میلیون تومان، 18 میلیارد دلار از حق مردم را به یغما بردند. ای کاش این حس «انگلخوانی» در روزهایی بیدار میشد که آقای وزیر بایستی کلاه خود را بالاتر میگذاشتند.
درگیری میان شاهزادگان سعودی قطعی است
یک موسسه مطالعاتی در واشنگتن اعلام کرد رویارویی و درگیری بین شاهزادگان سعودی قطعی است.
سایمون هندرسون پژوهشگر موسسه سیاست خاورمیانه واشنگتن در گزارشی نوشت: گزارشهای متعدد نشان میدهد درگیری میان جریانهای رقیب در حکومت سعودی حتمی است. حکومت عربستان سعودی از ژانویه گذشته و پس از مرگ ملک عبدالله و جانشینی سلمان که بلافاصله فرزند 29 سالهاش محمد را به وزارت دفاع منصوب کرد در آشفتگی به سر میبرد. وضعیت محمد سه ماه پس از اینکه ملک سلمان وی را جانشین ولیعهد ساخت ارتقا یافت. ولیعهد و وزیر داخله محمد بن نایف است که برادرزاده ملک سلمان بوده و 56 سال سن دارد. اما محمد به سلمان نزدیکتر است. باور عمومی این است که ولیعهد مورد نظر سلمان او میباشد. تنشهای ناشی از این اوضاع موجب نگرانی بیشتر آلسعود و مردم شده است و دغدغه هزینههای جنگ یمن و قیمت پائین نفت مزید بر علت میشود. اینکه تنشها به کجا میانجامد محل گمانهزنی است. بننایف به دلیل سوابقش در عملیات ضد تروریسم فرد محبوب واشنگتن است.
هندرسون میافزاید: یک بعد این بحران بیماری ملک سلمان است. وی در 79 سالگی از بیماریهای بسیاری رنج برده و با عصا راه میرود. وضع روانی وی نیز رو به وخامت است. یک روز حال وی خوش است و یک روز حالش بد است. و آلسعود تمهیدات فراوانی برای سرپوش گذاشتن بر وضعیت جسمانی او اندیشیده که از جمله آن قرار دادن نوشته نمایی (تله پرامتر) در برابر او و اختفاء آن در میان گلآرایی روی میز میباشد.
با توجه به این عوامل چند سناریو ممکن است: 1- سلمان، بننایف را عزل کرده و محمد را جای او به عنوان ولیعهد بنشاند. این اتفاق ممکن است منجر به رویارویی نظامی بین ارتش سعودی تحت ریاست محمد و نیروهای شبه نظامی وزارت داخله به ریاست بننایف شود.
2- ملک سلمان از مقام ثانویه نخست وزیری کنار کشیده و سلمان را بر این منصب نشاند و بننایف لاجرم زیر دست او قرار گیرد. شاهزاده بزرگتر در مناصب دیگر دولتی از تحقیرهای مشابهی رنج میبرد.
3- بننایف و بن سلمان سعی کنند یکدیگر را کنار زنند. نقطه ضعف بننایف آمار فراوان تلفات فاجعه منا است. سازمان برگزارکننده حج مستقیما تحت مسئولیت بننایف است. بن سلمان نیز بر سر جنگ یمن تضعیف شده است.
هرچه باشد موفقیت قاطع نظامی و پیروزی دیپلماتیک به نظر خیالی بیش نیست.
4- آل سعود مجبور شود که مقداری یا تمام کنترل بر نظامیان ارشد غیرسلطنتی را که از بیتجربگی و بیکفایتی رهبری سلطنتی خشمگین هستند و از حمایت سربازانشان برخوردارند و جنگ یمن را احمقانه میدانند، کنار گذارد.
شاید عامل تعیینکننده در سه سناریوی اول نقش شاهزادگان ارشد شورای بیعت باشد. این شورا که در مورد جانشینی پادشاهان فعالیت میکند هنگام ترفیع محمد به حاشیه رانده شد. این شورا باید بین آینده دراز مدت خاندان سلطنتی در برابر تصور کوتاه مدت به مخاطره افتادن دورنمای عربستان و میراث زمامداری آلسعود توسط رهبری فعلی توازن ایجاد کند. برای آمریکا، بعد حیاتی بحران سعودی مانند همیشه تاثیر بالقوه بر منابع جهانی نفت و قیمتهای آن میباشد. شاید هرج و مرج در آلسعود اگر منجر به اختلال در تولید نفت شود مجددا به تولید جهانی نفت آسیب زند.
عربستان بعد از 7 ماه به تنهایی در باتلاق یمن دست و پا میزند
پس از 7 ماه مداخله نظامی در یمن، عربستان در حال خودکشی است و در این جنگ تنها مانده است.
عبدالباری عطوان تحلیلگر معروف عرب در روزنامه رأیالیوم نوشت: عربستان سعودی به حلقه نجاتی نیاز دارد تا او را از باتلاق خونین یمن که از هفت ماه پیش با عملیات «طوفان قاطعیت» آن را شروع کرد و در آن غرق شده و روز به روز بیشتر در آن فرو میرود، خارج کند.
عربستان هواپیماهای جنگی و سربازان خود را به یمن اعزام کرد به امید آنکه حوثیها را از بین ببرد و دولت عبدربه منصورهادی را به قدرت بازگرداند اما این هدف تاکنون محقق نشده است.
لجبازی عربستان نه تنها برای این کشور بلکه برای متحدانش بسیار پرهزینه شده و اکنون آشکار شده است که ائتلاف نظامی به سرکردگی ریاض با استفاده از ابزار نظامی نمیتواند به جنگ در یمن پایان دهد. بنابراین محاصره بنادر یمن در حال نتیجه دادن عکس است و این باعث شده است همه یا بیشتر مردم جهان بر ضد عربستان و خاندان حاکم بر این کشور بسیج شوند و هرکس غیر از این را میگوید، در پی گمراه کردن مردم است.
عربستان پس از هفت ماه مداخله نظامیاش در یمن، تنها مانده و در این میان تنها یک کشور عربی خلیج (فارس) یعنی امارات آن را همراهی میکند و کویت در خصوص یمن عذرخواهی کرده و خود را از این ماجرا دور نگه داشته است و نیرویی برای جنگ یمن نفرستاد. عمان نیز ترجیح داد بیطرف بماند و بحرین نیز قدرت نظامی قابل توجهی نیست که بتوان روی آن حساب کرد.
عطوان میافزاید: این روزها عربستان با بحرانهای مختلفی مواجه است زیرا قیمت نفت کاهش زیادی یافته و ذخایر راهبردی ارزی این کشور در حال کاهش است و بیکاری در میان جوانان این کشور بسیار بالا است و به چهل درصد رسیده است و با در پیش گرفتن سیاست ریاضت اقتصادی که در نتیجه بسیاری از طرحهای مهم و زیرساختی متوقف میشود. این بیکاری بیش از این نیز خواهد شد و در نتیجه استخدامهای جدید متوقف شده و از سوی دیگر افزایش حقوقها در سال آینده نیز مشکل دیگر عربستان است. شواهد و قرائن همه حاکی از آن است که کابوس امنیتی در حال ادامه یافتن است.
الرأیالیوم تاکید کرد: ادامه جنگ در چند جبهه نوعی خودکشی است و این باعث میشود آن طرف بیشتر گرفتار و درگیر شود و خسارتهای مادی و بشری بیشتری ببیند و دشمنان بیشتری برای خود بتراشد بدون اینکه دوستان و متحدانی برای خود باقی بگذارد، دوستانی که این روزها بسیار کم هستند و زمانی که بحث ورود به جنگ پیش میآید، همه برای نجات دادن خود از غرق شدن فرار میکنند.
عطوان نوشت: برخی در عربستان میخواهند این کشور را گرفتارتر کنند و آن را به سمت اسرائیل سوق دهند، آنها سعی میکنند تا اسرائیل را نجاتدهنده این کشورها و همپیمانانشان در مقابل ایران در منطقه معرفی کنند، این گرایش و این نوع تفکر پیامدهای بسیار خطرناکی دارد زیرا هر کس تاکنون متحد اسرائیل شده است یا با آن مذاکره کرده یا حتی تکیه بر سلاحهای آن کرده پشیمان شده است.